Monday, December 30, 2002

جنگهاي مسلمانان ! و ترورهاي سياسي

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

جنگ « نهروان » .

مسئلهْ « حكميٌت » و پيدايش « خوارج » ؛ انشعاب و تفرقه هاي موجود بين مسلمانان را بيشتر ساخت
و خلافت « علي » را دستخوش تهديدها و خطرهاي واقعي كرد
سرانجام در نهم صفر سال 38 هجري در دشت « نهروان » جنگ خونيني بين لشگريان « علي » و « خوارج » روي داد كه در آن ؛
حدود 1800 تن از « خوارج » بقتل رسيدند .
در اين هنگام ( سال 38 هجري ) يكي از سرداران عرب بنام « خريٌت بن راشد الناجٌي » نيز در جنوب ايران به مخالفت با « علي » ؛
قيام كرد و گروهي از ايرانيان را با خود همداستان ساخت. --» ( تاريخ ادبيات در ايران - ذبيح الله صفا - ج 1 - ص 10 )

سركوبي « خوارج » ؛ قشرهاي پائين جامعهْ اسلامي آن زمان را از داشتن يكي از راديكال ترين و تندروترين جناح هاي سياسي - مذهبي محروم ساخت.

قتل « حضرت علي »

با تعقيب و سركوبي خوارج ؛ در سال 40 هجري سه تن از « خوارج » تصميم گرفتند كه « علي » ؛ « ’معاويه » و « عمر و عاص »
را ( كه به اعتقاد آنها ؛ « ’مفسدين في الارض » و باعث تفرقه ؛ اختلاف و انحطاط جامعه بودند ) بقتل برسانند
تا راه براي استقرار عدالت و حكومت مردمي و زمينه براي انتخاب آزاد جهت تعيين خليفه ؛ فراهم گردد.
ما”مور قتل « ’معاويه » او را زخمي و مجروح كرد ؛ اما اين زخم ها موجب مرگ او نگرديد و ضارب ؛ خود بقتل رسيد.
مآمور قتل « علي » ( بنام « عبدالرحمن بن ’ملجم » ) در سحرگاه 19 ماه رمضان ؛ با شمشير ؛
حضرت را مجروح كرد كه سرانجام باعث مرگ « حضرت علي » گرديد.

بقول « سيوطي » : قبر « علي » را از بيم آنكه مبادا « خوارج » آنرا نبش كرده و جسدش را بيرون آوردند ؛ از مردم پنهان كردند
و بقول گروهي ديگر : دو بار قبر « علي » را از جائي بجاي ديگر تغيير دادند ؛ بعضي ميگويند :
جسد « علي » را با شتري بمدينه فرستادند تا در كنار رسول خدا بخاك سپرده شود ولي شتر در راه گم شد و ندانستند كجا رفت ؛
برخي نيز ميگويند كه آن شتر را قبيلهْ « بني طي’ » گرفته و جسد « علي » را دفن كردند ؛ ولي علماء و مورخان شيعه معتقدند كه :
« حضرت علي » را در « نجف » بخاك سپردند. --» (×)
--------------
---» (×) - ترجمهْ فرق الشيعهْ نوبختي - ص 60 + تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 30 + تفسير طبري - ج 5 - ص 1368 - 1373
--------------
پس از مرگ « علي » ؛ خوارج با ديگر متشكل شده و قدرت يافتند و بنام : { ازارقه ؛ شبيبيٌه ؛ اباضيه ؛ بيهسيان ( بيهسيٌه ) و صفريان ( صفريٌه )
در سرتاسر قلمرو اسلامي ( از جمله در ايران ) با حكومت هاي وقت به مبارزه پرداختند.
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


!حلاج ديگري را بر « دار » مي برند
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Sunday, December 29, 2002

جنگهاي مسلمانان !

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

جنگ « صفيٌن »

با پيروزي « علي » در جنگ « جمل » حاكميت او بر نواحي « عراق » و « بين النهرين » مسلم گرديد با اينحال ؛
مخالفان « علي » ؛ پس از شكست در جنگ « جمل » به شام ( سوريه ) رفتند و به گروه « ’عثمانيه » ( هواداران ’عثمان )
پيوستند و با حمايت لشگريان « ’معاويه » براي جنگ با « علي » آماده شدند.

در ماه صفر سال 37 هجري در ناحيهْ « صفيٌن » ( جنوب شهر « رٌقه » واقع در كنار ’فرات ) جنگ خونيني بين سپاهيان « علي »
و لشگريان « ’معاويه » در گرفت. نتيجهْ اين جنگ بنفع لشگريان « علي » متمايل بود و « ’معاويه » چون خود را در برابر سپاه « علي »
ناتوان ديد به تدبير و حيلهْ « عمروبن العاص » فرمان داد تا سربازانش پاره هاي قرآن را بر سرنيزه كردند و گفتند :
” ما هر دو مسلمانيم و بايد به ’حكمي كه قرآن ميكند ؛ راضي باشيم ” ..... اين حيله بسختي ’مفيد و مؤثر افتاد و عده اي از فرماندهان
و سربازان سپاه « علي » ؛ دست از جنگ كشيدند و « علي » را كه ’دچار شك و ترديد شده بود ؛ وادار به مذاكره و قبول « حكميٌت » ( داوري ) كردند.

« خوارج »

پيشه وران ’خرده پاي شهري و توده هاي زحمتكش - كه از ظلم و ستم ’حكٌام ا’موي بجان آمده بودند و نه براي منافع « علي » (؟)
بلكه بخاطر استقرار عدالت اجتماعي مبارزه ميكردند ؛ راضي به مذاكره و سازش با « ’معاويه » و اشراف « بني ا’ميه » نبودند ؛
آنها با شعار « لا ’حكم الا الله » معتقد بودند كه : ” ’حكم خدا صادر گرديده زيرا كه ما ( سپاهيان علي ) بر لشگريان « ’معاويه »
پيروز گشته ايم بنابراين ؛ مذاكره با دشمن ؛ بمنزلهْ « مخالفت با ’حكم خدا » ميباشد. ---» ( اسلام در ايران - ص 53 )

بي شك تسليم طلبي و تمكين به مذاكره و سازش ؛ نميتوانست موافق فكر و منافع طبقاتي توده هاي زحمتكش و پيشه وران ’خرده پاي باشد
و همانگونه كه گفتيم :
{ آنها نه براي منافع « علي » و استقرار حكومت او ؛ بلكه اساسا” براي مخالفت با اشرافيت ا’موي و استقرار حكومتي مردمي مبارزه ميكردند. }
لذا بسيار روشن بود كه تسليم به حكميٌت ( داوري ) و سازش ؛ « علي » را در شمار دشمنان طبقاتي توده هاي ستمديده قرار ميداد ؛
براين اساس : دوازده هزار تن از لشگريان ؛ از اردوگاه علي « خارج » گرديده
و در « نهروان » ( بين بغداد و بصره ) مستقر شدند و از بين خود ؛ شخصي عادي بنام « عبد الله بن وهب » را به خلافت انتخاب كردند ؛
اين عده از اين پس به « خارجي » يا « خوارج » ( قيام كنندگان ) معروف گرديدند و آن كساني را كه بر اطاعت « علي »
باقي مانده و او را همچنان خليفه و امام مسلمين دانستند ؛ « شيعه »( يا پيروان علي ) ناميدند. --» (×)
------------
---»(×) - گروهي از محققين ؛ پيدايش « شيعه » را به زمان پيغمبر مربوط ميدانند / نگاه كنيد به : پيدايش شيعه در اسلام - ص 5 و 4 +
+ تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 39 و 40 + اسلام در ايران - ص 50 و 51
------------
« خوارج » عموما” از توده هاي زحمتكش و از پيشهوران خرده پاي شهري بودند و از اينرو ؛ آنها را « ’شراة »( فروشندگان ) نيز ميگفتند.
« خوارج » علي ؛ ’عثمان و معاويه و كساني را كه در جنگ « صفين » به « حكميت » انتخاب شده بودند ( عمرو بن عاص و ابو موسي’ اشعري ) را كافر مي دانستند
به عقيدهْ آنان : خليفه و جانشين پيغمبر لازم نيست كه عرب و از قبيلهْ قريش باشد بلكه خلافت غير عرب و حتي غلامان نيز روا و جايزه است ؛
تنها شرط خلافت و رهبري اينست كه شخص خليفه ؛ با تقوي’ ؛ عادل و شمشير زن باشد.

{ بعضي از فرقه هاي خوارج ( مانند شبيبٌيه ) در انتخاب خليفه فرقي بين زن و مرد نمي گذاشتند و امامت زنان را نيز جايز مي دانستند. } --»(××)
---»(××) - الفرق بين الفرق : مذاهب اسلام - ص 70 - 47
« خوارج » - بر خلاف شيعيان - قدرت « امام » را ناشي از « ا’مت » ميدانستند و تاكيد ميكردند كه رياست امام جنبهْ ديني ( الهي ) ندارد / بلكه فقط دنيوي ميباشد.
« خوارج » دشمنان آشتي ناپذير اشراف « بني ا’ميه » ؛ زمين داران بزرگ و مخالف مالكيت خصوصي بودند ؛
آنها خلافت موروثي خاندان پيغمبر را قبول نداشتند ؛ بر اين اساس :
« خوارج » را ميتوان مظهر « جمهوريخواهان » در برابر تمايلات « سلطنت طلبانه » ( حكومت موروثي ) شيعيان دانست. ---»(×××)
----------------
--»(×××) - الفصل في الملل و الاهواء و النحل - ابن حزم - ج 4 - ص 191 - 188 + الفرق - ص 66 + تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 38 - 25
+ اسلام در ايران - ص 65 - 53
---------------
جنگ « نهروان » را فردا مرور ميكنيم.
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

...حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Saturday, December 28, 2002

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

مردم « گرگان » نيز در زمان « سليمان بن عبدالملك ا’موي » سر به طغيان برداشتند و عامل خليفه را كشتند
« يزيد بن مهلب » ( سردار خليفه ) براي سركوبي قيام مردم بسوي « گرگان » شتافت.
« يزيد بن مهلب » در « گرگان » سوگند خورد كه با خون عجم ؛ آسياب بگرداند.
« ... به گرگان آمد و 12 هزار تن از جوانان و اسيران و سواران و مرزبانان را گردن زد چون خون روان نمي شد
( براي آنكه سردار عرب را از كفارهْ سوگند نجات دهند ) آب در جوي نهادند و خون با آن به آسياب بردند و گندم را آرد كردند
و « يزيد بن مهلب » - ( از آن نان بخورد تا سوگند خود وفا كرده باشد ؛ سپس 6 هزار كودك ؛ زن و مرد جوان را اسير كرد
و همه را به بردگي فروختند ... و كالبد كشتگان را بر دو جانب طريق ( جاده ) بياويخت ) --» (×)
------------
--» (×) - تاريخ طبرستان - ابن اسفنديار - ج 1 - ص 164 + زين الاخبار - گرديزد - ص 112 + فتوح البلدان - ص 187 و 188 + آفرينش و تاريخ - ج 6 - ص 45
------------
جنگ « جمل »

پس از قتل « ’عثمان » ؛ حضرت « علي » تصور ميكرد كه شرايط سياسي - اجتماعي ؛ جهت بدست گرفتن مقام خلافت براي او آماده و مناسب است ؛
اما بزودي « طلحه » و « ز’بير » ( كه از ياران نزديك پيغمبر بودند ) و « عايشه » ( زن پيغمبر ) با خلافت علي مخالفت كردند
و سر به اعتراض و شورش برداشتند ؛ در اين ميان « معاوية بن ابي ’سفيان » ( حاكم شام ) نيز « علي » را به شركت در قتل « ’عثمان » متهم ساخت ؛
و به خونخواهي « ’عثمان » قيام كرد. اين شورش ها ؛ خلافت « علي » را با موانع و مشكلات عطيمي روبرو ساخت
و هر روز مركز خلافت اسلامي ( مدينه ) را تهديد ميكرد.
« علي » براي مصون ماندن از اين خطرات تصميم گرفت مقر فرماندهي خود را از مدينه به « ذي قار » ( در حوالي بصره ) منتقل سازد ؛
از اين تاريخ « مدينه » اهميت سياسي و مركزيت فرماندهي خود را از دست داد.

« طلحه » و « ’زبير » با حمايت « عايشه » ( زن پيغمبر ) براي تصرف شهر « بصره » و « كوفه » به اين نواحي لشگركشي كردند
و در حوالي شهر « بصره » جنگ سختي بين سپاهيان « علي » و نيروهاي مخالف او در گرفت كه در آن ؛ « طلحه » و « ’زبير » به هلاكت رسيدند ؛
و « عايشه » نيز به اسارت درآمد ( كه پس از مدتي آزاد گرديد ) .
در اين جنگ چون « عايشه » بر شتري سوار بود ؛ آن را « جنگ جمل » ناميدند.
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

...حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Friday, December 27, 2002

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

پس از فتح « ري » ؛ مردم آنجا - بارها - عليه واليان عرب شورش كردند ؛ ’عمر و ’عثمان مجبور شدند چندين بار به ري لشكركشي كرده
و شورش مردم را سركوب نمايند. --» ( فتوح البلدان - ص 149 )
در زمان « حضرت علي » نيز مردم ري سر به اعتراض و طغيان برداشتند و از پرداخت خراج خوداري كردند بطوريكه :
« در خراج آن ديار ؛ كسري پديد آمد » حضرت علي ؛ « ابوموسي’ » را با لشكري فراوان به سركوب شورش مردم فرستاد.
« ابوموسي’ » پيش از اين نيز بدستور « علي » بجنگ مردم « ري » شتافته بود و امور آنجا را بحال نخستين بازآورده بود. --» ( فتوح البلدان - ص 150 )

در زمان « ’عمر » مردم آذربايجان چندين بار سر به شورش برداشتند و با سپاهيان عرب بسختي جنگيدن.
در زمان « ’عثمان » نيز شورش هاي متعددي در آذربايجان روي داد. --» ( فتوح البلدان - ص 326 و 165 و 166 )

مردم خراسان نيز ؛ كه قبول اسلام ! كرده بودند ؛ پس از چندي « مرتد » گرديده و در زمان « ’عثمان » سر بشورش برداشتند و خليفهْ مسلمين ؛
فرمان داد تا آنان را سركوب نمايند... « عبدالله بن عامر » و « سعيد بن عاص » بسوي خراسان تاختند تا بار دوم گرگان و طبرستان و تميشه را فتح نمايند. --»(×)
-----------
---» (×) - مجمل التواريخ و القصص - به تصحيح ملك الشعراء بهار - ص 283
----------
در همين ايام ؛ مردم « سيستان » نيز قيام كرده و حاكم عرب آنجا را از شهر بيرون كردند. --» ( كامل - ج 3 - ص 126 + فتوح البلدان - ص 272 )
همچنين در سال 28 هجري مردم فارس بر عليه « ’عبيدالله بن معمر » ( حاكم دست نشاندهْ عرب ) شورش كردند و او را كشتند
و سپاهيان مسلمان را شكست دادند ... مردم « دارابجرد » نيز علم طغيان برداشتند. --»( كامل - ج 3 - ص 163 )

مردم « طبرستان » نيز سالهاي طولاني در برابر فتح هجوم اعراب مبارزه و مقاومت كردند. در زمان « ’عثمان » اعراب براي فتح « طبرستان » كوشيدند
و « سعيد بن عاص » ( والي كوفه ) بجنگ مردم طبرستان رفت ؛ ميگويند كه { امام حسن و امام حسين } ( فرزندان حضرت علي )
نيز در اين جنگ همراه « سعيد بن عاص » بودند. --» ( فتوح البلدان - ص 183 )

اما اعراب نتوانستند حاكميت و سلطهْ دائمي خود را بر نواحي طبرستان برقرار نمايند از اينرو : طبرستان همواره عرصهْ مبارزات مردم عليه حكومت اعراب بود.
در زمان « معاويه » نيز مردم طبرستان - بار ديگر - شورش كردند و معاويه كه از دليري و جنگاوري مردم طبرستان هراسان شده بود ؛
« مصقله » ( سردار معروف خود ) را براي سركوب شورشيان به آنجا فرستاد و 10 هزار يا 20 هزار سرباز نيز به سپاهيان او افزود :

« دشمنان ( مردم طبرستان ) با وي حيله كردند و چنان وانمودند كه هيبت وي بر دلهايشان نشسته است تا « مصقله » سپاه را به درون آن ديار آورد
و چون نزديك گذرگاههاي كوهستان رسيد ؛ دشمن ( مردم طبرستان ) در آنجاي كمين كرده بود ؛ سپس سنگ هاي كوهستان را بر سر ايشان
( سپاهيان خليفه ) افكندند چنان كه لشكريان ( عرب ) همه هلاك گرديدند و « مصقله » ( سردار عرب ) نيز كشته شد ؛
از آن جاي اين مثل را آورده اند كه : « تا مصقله از طبرستان باز گردد » ... پس از آن ؛
مسلمين در اطراف آن نواحي مي جنگيدند و از پيشروي در سرزمين دشمن ( طبرستان ) پرهيز ميكردند » --» ( فتوح البلدان - ص 183 - د184 و 186 و 188 )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

...حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Thursday, December 26, 2002

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

مقاومت ايرانيان در برابر اعراب

بطوريكه گفتيم : در اكثر شهرها و ولايات ايراني ؛ مقاومت هاي كوتاه يا بلند مدتي در برابر حملهْ اعراب صورت گرفت
و اعراب مسلمان ؛ به آساني كه تصور ميرود به فتح همهْ ايران موفق نشدند.
همچنين ؛ تسلط اعراب بر ايران ؛ به منزلهْ پايان مقاومت ها و مخالفت هاي مردم ايران در برابر تحميل دين و دولت اسلامي نبود ؛
بلكه در طول سالهاي اشغال ايران توسط اعراب ؛ مردم همچنان بر عليه حكومت هاي دست نشاندهْ اسلامي ( كه مظهر دين تحميلي بودند ) بمبارزه پرداختند ؛
مثلا” : پس از فتح « استخر » ( در سالهاي 30 - 28 هجري ) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاكم عرب آنجا را ’گشتند...
اعراب مجبور شدند تا براي بار دوٌم ؛ « استخر » را محاصره و تصرف كنند ؛ مقاومت و پايداري ايرانيان آنچنان بود كه فاتح استخر ( عبدالله بن عامر )
را سخت نگران و خشمگين كرد ؛ بطوريكه : « سوگند خورد كه چندان بكشد كه از مردم استخر كه خون براند...
به اصطخر آمد و ( آنجا را ) بجنگ بستد’ .. و خون همگان مباح گردانيد و چندانكه كشتند خون نمي رفت ؛ تا آب گرم به خون ريختند ؛ پس برفت ...
و عده كشتگان كه نام بردار بودند ؛ چهل هزار ( 000/40 ) كشته بود ؛ بيرون از مجهولان ... »--» ( فارسنامه - ابن بلخي - ص 135 + الكامل - ج 3 - ص 163 )

در زمان خلافت « حضرت علي » مردم « استخر » بار ديگر سر به شورش برداشتند
و اين بار « عبداله بن عباس » بفرمان « حضرت علي » شورش توده ها را در سيل خون قرونشاند. ---» ( فارسنامه - ص 136 )

در همين هنگام مردم كرمان و فارس نيز قيام كردند و ’عمال خليفه ( حضرت علي ) را از شهر بيرون راندند.
« حضرت علي » براي خاموش كردن طغيان توده ها « زيلد بن ابيه » را بسوي فارس و كرمان فرستاد
و او در فرونشاندن شورش از هيچ جنايتي فرو گذار نكرد ؛ بطوريكه او را « انوشيروان دوٌم » ناميدند.
« زيادبن ابيه » يكي از خونخوارترين حكمرانان زمانش بود بطوريكه همهْ مورخين اسلامي از نظر قساوت و جنايت نام او را در كنار :
« حجاج بن يوسف » و « عبيدالله بن زياد » ( پسرش ) ذكر كرده اند. --»(×)
----------
--»(×) - براي آگاهي بيشتر از جنايات او نگاه كنيد به : مروج الذهب - ج 2 - ص 29 + آفرينش و تاريخ ج 6 - ص 4 + انقلاب هاي اسلامي - خربوطلي - ص59
----------
« ري » نيز از پايگاه هاي مهم مقاومت مردم در برابر حملهْ اعراب بود بطوريكه اعراب در حملهْ به اين شهر ؛
با پايداري و مقاومت فراوان مردم روبرو گرديدند.
« ’مغيره » ( سردار عرب ) در جنگ « ري » چشمش را از دست داد. --» ( البلدان - احمد بن ابي يعقوب - ص 59 )
در اخبار « آل محمد » آمده است كه : «« ” ري ” نفرين شده است (؟) زيرا كه اهل ري از پذيرش حق ( دين اسلام؟ ) سر ؛ باز زنند »» --»( البلدان - ابن فقيه - ص111 )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

...حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Sunday, December 22, 2002

قتل « ’عمر »

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

قتل « ’عمر » : انعكاسي از نارضائي توده ها

قتل « ’عمر » ( در سال 23 هجري ) بوسيلهْ برده اي بنام « فيروز » يا ( ابو لؤلؤ ) كه يكي از اسيران جنگ « نهاوند » بود ؛
ميتواند از دو جنبه مورد توجه قرار بگيرد :

1 - عمل « فيروز » بعنوان يك برده - ميتواند نمايندهْ ’عصيان زحمتكشان و اعتراض بردگاني باشد كه :
«« برابري و برادري اسلامي »» را « سرپوش »ي براي پنهان كردن اختلاف طبقاتي و ادامهْ بردگي خود يافته بودند.
در چگونگي قتل « ’عمر » نوشته اند كه : ” روزي « ابولؤلؤ » براي شكايت از ارباب خود ( ’مغيٌرة بن شعبه كه از اصحاب پيغمبر بود ) --» (×)
---------
--» (×) - در مورد جنايات « ’مغيٌرة » نگاه كنيد به : تاريخ طبري - ج 3 ص 1116 + شرح نهج البلاغه - ابن ابي الحديد - ص 87
---------
« ابولؤلؤ » پيش خليفهْ مسلمين « ’عمر » رفت و گفت كه : « ارباب من از كار كردن و زحمت من روزي ده درهم ماليات ميگيرد و اين مبلغ زياد است » ؛
« ’عمر » پرسيد : « شغل و حرفه ات چيست ؟ »
« ابولؤلؤ » جواب داد : ” نجاري ؛ آهنگري و نقاشي ” / « ’عمر » گفت : « با اينهمه صنعت ؛ اين ماليات زياد نيست ! » /
شنيده ام كه ميتواني آسيابي بسازي كه با باد كار كند ؟ /// « ابولؤلؤ » گفت : « آري ! » / « ’عمر » گفت : « براي من بساز » /
« ابولؤلؤ » ( كه از بي نتيجه ماندن شكايت خود برآشفته بود ) گفت : « اگر سلامت بمانم آسيابي برايت خواهم ساخت كه در شرق و غرب از آن تعريف ها كنند »
, و رفت ... « ’عمر » گفت : « اين مرد مرا تهديد كرده است »...
صبح روز بعد ؛ هنگامي كه « عمر » در مسجد به نماز جماعت ايستاده بود ؛
« ابولؤلؤ » ( فيروز ايراني ) خود را باو رسانيد و با خنجر دو سر ؛ شش زخم بر خليفهْ مسلمانان وارد آورد .
و شخص ديگري بنام « كليب » را هم كه پشت سر خليقه ايستاده بود ؛ كشت و فرار كرد . --» ( كامل - ج 3 - ص 82 -83 + تاريخ طبري - ج 5 - ص 2026 )
مسعودي ياد آور ميشود : « ”فيروز ” ضمن كشتن ” ’عمر ” 12 تن را نيز در مسجد مجروح كرد كه 6 تن از مجروحين بمردند
و 6 تن بماندند و خويشتن را نيز ( با دشنه ) بزد كه بمرد » --» ( ’مروج الذهب - ج 1 - ص 677 )

2 - عمل « فيروز » - بعنوان يك ايراني وطن پرست - ميتواند نمايندهْ انتقام ملت مغلوبي باشد كه مذهب ؛
آداب و عقايد ملي خود را با تحميل و تهديد ؛ از دست داد و اسلام را پذيرفت .

معرف است كه وقتي اسيران جنگ « نهاوند » را به مدينه مي ’بردند « فيروز » بكناري ايستاده بود
و به اسيران مي نگريست و كودكان خردسالي را كه در ميان اسيران بودند نوازش ميكرد و بر سرشان دست ميكشيد و ميگفت :
« ’عمر جگرم را بخورد » در اين اسارت ها ؛ دختران و زنان ايراني را در بازار مدينه فروختند و « وسبانا » و « ا’سرا » ناميدند.

قابل ذكر است كه با « فيروز » ؛ ايراني ديگري بنام « هرمزان » را بجرم همدستي و همكاري با او ؛ دستگير كرده و به قتل رساندند. --» (@)
--» (@) - تاريخ طبري - ج 5 - ص 2088 + تاريخ اسلام - ص 152
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


” حلاج ديگري را بر « دار » مي برند... ”
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Saturday, December 21, 2002

اشراف ايراني ؛ اسلام را قبول ميكنند


من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

اشراف ايراني ؛ اسلام را قبول ميكنند

ايرانيان و ملت هاي ديگر كشورهاي اشغال شده ؛ ميتوانستند اسلام را نپذيرند و مقاومت نمايند - و در نتيجه به سرنوشت هولناك جنگ « جلولاء » دچار شوند ؛
يا صلح كنند و خراج و جزيه بپردازند و يا اينكه مسلمان شوند و از سنگيني خراج و « جزيه » و ديگر ماليات ها ؛ خلاصي يابند .

« اشپولر » مينويسد : ” انگيزهْ ها و اسباب ’عمده در امر گرايش به دين ( اسلام ) از جنبهْ اقتصادي و از ميل به فرار ماليات هاي سنگين
و به رهائي از فشارهائ گوناگوني كه در مجموع سخت و دشوار بوده ناشي ميشده است. --» ( جهان اسلام - ص 80 )

« احمد امين » ( مورخ عرب و استاد دانشگاه الازهر ) تاكيد ميكند : ---» ( پرتو اسلام - ج 1 - ص 124 )
... فرار مردم از پرداخت « جزيه » و قبول اسلام به اندازهْ اي بود كه بعضي از اميران و سرداران عرب ’دچار حيرت شده بودند!!!

« ابن فقيه » نيز يادآور ميشود كه : ” مردم از پرداخت « جزيه » سر ؛ باز زدند و اظهار اسلام كردند . ---» ( البلدان - ص 122 )

« خالدبن وليد » در نامه اي به اشراف ايراني نوشت : ” حال به فرمان ما در آئيد تا شما را با هرچه داريد در زمين تان ؛
بخودتان واگذار كنيم و از شما بگذريم و به ديگران بپردازيم ” ---» ( تاريخ طبري - ترجمهْ نشات - ص 287 )

بدين ترتيب : اشراف و فئودالهاي ايراني بهتر ديدند اسلام را بپذيرند تا منافع و امتيازات طبقاتي آنها همچنان مصون و محفوظ بماند ؛
« بلاذري » مينويسد : ” گروهي از بزرگ زادگان اصفهان در « جفرباد » از روستاي « ثيمرهْ كبري’ » و نيز در قلعه اي بنام « ماربين » دژ و بارو داشتند
چون روستاي « جي » فتح شد ؛ سر اطاعت فرود آورده و خراجگزار گرديند - و نيز از پرداختن « جزيه » سر ؛ باز زدند
( يا پرداختن جزيه را بسود خود نديدند ) و اسلام آوردند. ” ---» ( فتوح البلدان - ص 139 )

بنابراين : بر خلاف نظر بعضي از « اسلامشناسان » كه معتقدند :
” مردم ايران در حملهْ اعراب و نفوذ اسلام « فروريختن ديوارهاي تسخير ناپذير طبقاتي (!) ؛ آزادي تعليم و تربيت براي عموم ؛
رهائي از استبداد روحاني و اشرافي را يافته بودند ! ” --- » ( دكتر علي شريعتي - بازگشت به خويش - ص 77 )
حملهْ هعراب به ايران ؛ نه تنها معادله هاي طبقاتي و حاكميت اقتصادي - اجتماعي دورهْ ساساني را بنفع توده هاي مردم تغيير نداد ؛
بلكه با اسلام آوردن اشراف و فئودالهاي ايراني ؛ مالكيت اراصي و امتيازات طبقاتي آنها - مثل گذشته - تثبيت و تحكيم گرديد و حكومت هاي اسلامي ؛
با ائتلاف و تباني زمينداران و اشراف ايراني ؛ به تشديد بهرهكشي از توده هاي شهري و روستائي پرداختند ؛ ---» ( تاريخ الر’سل و الملوك - ص 201 )
لذا : پس از حملهْ اعراب به ايران ؛ زحمتكشان و روستائيان ايراني ستم دوگانه اي را تحمٌل كردند :
از يكطرف ؛ ظلم ارباب ها و بهره كشان محلي و از سوي ديگر : ستم فاتحان فئودال عزب .

« احمد امين » ( مورٌخ عرب ) بدرستي مينويسد كه : ” ... « انترناسيوناليسم اسلامي »
در واقع چيزي جز توجيه مذهبي امپرياليسم خشني كه اشراف عرب و غلامان ’ترك شان ساختهْ بودند ؛ نبوده است. ”
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

” حلاج ديگري را بر « دار » مي برند... ”
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Friday, December 20, 2002

حملهْ اعراب به ايران - 3

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

حملهْ اعراب به ايران

در بسياري از شهرها و ولايات ايران ؛ هسته هاي مقاومت مردم در برابر اعراب ؛ بطرز وحشتناكي سركوب گرديد بطوريكه در سقوط « مدائن »
و مقاومت درخشان مردم در جنگ « جلولاء » اعراب مسلمان ؛ سفٌاكي و خشونت بسياري از خود نشان دادند آنچنانكه تمام مورخين از آن ؛
بنام «« واقعهْ هولناك جلولاء »» ياد كرده اند ؛
در اين جنگ صدهزار ( 000/100 ) تن از ايرانيان ’كشته شدند و مدت ها اجساد آنها روي زمين باقي مانده بود ...
و تعداد فراواني از زنان و كودكان ايراني به اسارت رفتند ... اين جنگ بدان جهت « جلولاء » ( = پوشانيده ) نام گرفت كه از بس كشته ؛
دشت و صحرا را پوشانده بود كه نمودار عظمت جنگ بود . --» (×)
-------------
--»(×) - تاريخ طبري - ترجمهْ پاينده و نشآت - 2 1829 و 371 + الكامل - ج 2 ص 340 +فتوح البلدان - ص 65 و 66
------------
در اين جنگ ؛ مسلمانان چنان غنائمي بدست آوردند كه مانند آن در هيچ واقعه اي نصيب آنان نگرديد. --» ( اخبار الطوال - ابوحنيفهْ دينوري - ص 141 )
در جنگ « نهاوند » نيز ايرانيان ؛ مقاومت بسيار و اعراب ؛ خشونت بسيار از خود نشان دادند ؛ بطوريكه « عروة بن زيد » ( شاعر عرب )
از جنگ « نهاوند » نيز بعنوان « پيكار هولناك » نام مي برد ...--» ( اخبارالطوال - دينوري - ص 152 و 151 )
مقدسي در بارهْ جنگ « نهاوند » مي نويسد : ” ... و دسته هاي ايراني كه گويند چهار صد هزار ( 000/400 ) نفر بودند ...
در آنجا بودند و بر شكيبائي و پايداري سوگند ياد كرده بودند ... و اعراب از ايشان ( ايرانيان ) چندان كشتند كه خدا داند ...
و از اموال و غنيمت ها ؛ چندان نصيب اعراب مسلمان گرديد كه در هيچ كتابي اندازهْ آن ذكر نشده است. --» ( تاريخ و آفرينش - ج 5 - ص 192 )
بنابراين : اگر بعضي از « اسلام شناسان » حملهْ اعراب به ايران را « بي هيچ مقاومت درخشاني در نهاوند و جلولاء » ... مي دانند --»(××)
--»(××) - دكتر علي شريعتي - بازگشت به خويش - ص 76
ناشي از عدم آگاهي آنها به تاريخ ايران است .

حكومت هاي نخستين اسلامي - كه در حوزهْ شبه جزيرهْ عربستان ابتداء با علم كردن شعار « لا اكراه في الدينٌ »
( يا ) : « برابري و برادري اسلامي » به جلب توده ها مي پرداختند ؛ در سرزمين هاي اشغالي ( از جمله در ايران )
از شيوه ها و سياست هاي خشني براي « مسلمان سازي ملت ها » استفاده كردند

قرآن دستور ميدهد : « با كساني كه به خدا ايمان ندارند و با كساني كه پيرو دين خويش اند ؛ حتا با آنانكه كتاب داشته اند ؛ پيكار كنيد
تا با حقارت و ذٌلت « جزيه » بپردازند. » --» ( سورهْ توبه - آيهْ 29 )
نمايندگان عرب نيز هنگام ملاقات با « يزدگرد سوم » به او يادآور شدند : « پيغمبر ؛ ما را وصيت كرد كه در جهان بگرديد ؛
هر كس اين دين ( اسلام ) را قبول كند -- { نعم و كرامة } -- و اگر قبول نكند با او حرب كنيد تا دين ما بپذيرد يا جزيت بدهد. » ---»(×××)
---»(×××) - تاريخ طبري - ترجمهْ بلعمي - ص 295

اشراف ايراني ؛ اسلام را قبول ميكنند
بقيهْ ماجرا را فردا دنبال خواهيم كرد ؛ بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Tuesday, December 17, 2002

حملهْ اعراب به ايران - 2

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي








««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

حملهْ اعراب به ايران

« لاك گارد » معتقد است كه مفهوم نكامل يافتهْ غنيمت اين است كه : ” حكومت در ممالك مغلوب ؛ نسبت به همهْ اراضي ؛ براي خود حق مطلق قائل است. ”--»(×)
------------------
--» (×) - مالك و زارع - 64
-----------------
در سال هجدهم هجري ؛ اعراب مسلمان به ايران حمله كردند.
اختلافات دروني دربار ساساني ؛ وجود تضادهاي شديد طبقاتي ؛ استثمار و فقر توده ها ؛ بروز جنگهاي متعدٌد 24 سالهْ با دولت روم شرقي ( بيزانس )
و در نتيجهْ : خالي شدن خزانهْ دولت و تشديد فشار و تحميل ماليات هاي سنگين بر توده هاي شهري و روستائي
و نيز : تباني روحانيون و ارتجاع مذهبي با اشراف و زمينداران و درباريان
و همجنين : يآس و سرخوردگي ايرانيان بدنبال سركوبي نهضت اشتراكي « مزدك »
و نتيجتا“ : اميد و انتظار تودهْ مردم براي ظهور يك قهرمان و « نجات بخش » / كه در آئين هاي زرتشتي و « مانوي » بر آن تاگيد شده بود. --»(××)
----------------
--»(××) - در اوستا و در ’سنت ها و روايت هاي زرتشتي ؛ اشاراتي در باب ظهور « ’منجي موعود » وجود دارد ؛ كه با ظهور خود ؛
دروغ و بدي را از جهان بر ميدارد و راستي را ياري و پيروزي ميدهد. / « مزديسنان » در حقيقت ظهور سه تن موعود :
( سوشيانت ) را انتظار داشته اند كه هر يك بفاصلهْ هزار سال از يكديگر ظهور خواهند كرد . --» ( نقل از ؛ پشت ها - استاد پور داود - ص 301 - 300 )
------------------
و نيز : شعار دلپذير « برابري اسلامي » كه ايرانيان آنرا به غلط شبيه برابري و عقايد اشتراكي « مزدك » مي پنداشتند ...
همه و همه باعث شد تا مرزهاي ايران ؛ يكي پس از ديگري بوسيلهْ سپاهيان عرب فتح شوند.

بقيهْ ماجرا را فردا دنبال خواهيم كرد ؛ بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

حملهْ اعراب به ايران









من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

حملهْ اعراب به ايران

بطوريكه گفتيم : حكومت اسلامي ؛ با شركت فعٌال اشراف و بازرگانان جامعهْ عربستان تآسيس شد و اين حكومت ميبايست ضرورتا“ نمايندهْ منافع سران مزبور باشد.
در نظر اشراف عربستان ؛ جنگ دائمي و كسب غنائم و تصرف اراضي و سرزمين هاي جديد ؛ و بدست آوردن اسيران برده ؛
از جمله فعاليتهاي توليدي بشمار ميرفت. تحول مناسبات اقتصادي ( در كنار شيوه هاي قديم برده داري ؛ خشكسالي ها و قحطي ها ) ؛ --» (×)
ـــــــــــــــــــــ
--» (×) - تاريخ طبري - ج 3 - ص 1130 + ج 4 - ص 1625 + حبيب السير - ج 1 - ص 302 و 401
ــــــــــــــــــــ
و در نتيجه : بحران هاي اقتصادي ؛ موجب شد تا حكومت هاي نخستين اسلامي ؛ براي فتح سرزمين هاي حاصلخيز
و دست يابي به منابع اقتصادي و توسعهْ قلمرو اسلامي ؛ جنگهاي تجاوز كارانه و وحشيانهْ فراواني را تدارك ببينند ؛
در اين جنگها : زمين ها و اراضي آناني كه در جنگ كشته ميشدند و يا آناني كه از ميدان جنگ فرار ميكردند ؛
بنام « اراضي خلافت » ضبط ميگرديد ؛ --» ( نگاه كنيد به : فتوح ا’لبلدان - ص 76 و 75 )
اين امر و همچنين توسعهْ مالكيت خالصه ( = صوافي ) كه مشتمل بر اراضي پيغمبر و جانشينانش ميشد ؛
باعث تقويت زمينداري و تحكيم حكومت مقتدر خلافت گرديد بطوريكه رفته رفته ؛ خلافت ( مانند كليسا در جنگهاي صليبي ) خود ؛
بعنوان بزرگترين اشراف و فئودال ؛ صاحب زمين ها و ثروت هاي فراوان شد و اين امر ؛ زمينه را براي « اشرافيت هار »
و ’پر تجمٌل « بني اميه » و فئوداليسم زمان عباسيان ؛ فراهم ساخت.
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Monday, December 16, 2002

اسلام و ظهور پيغمبران جديد











من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

ادعاي پيغمبري يك « زن » - « سجاح »

« سجاح » دختر « حارث بن سويد » - اندكي پس از مرگ پيغمبر دعوي رسالت و پيغمبري كرد ... و طايفهْ « هزيل » دعوت او را پذيرفتند
و از مسيحيگري خارج شدند ... و سران قوم با او متحد شدند ؛ تا با « ابوبكر » - خليفهْ مسلمانان - جنگ نمايند . --» (×)
ـــــــــــــــــــــ
--» (×) - تاريخ طبري - ج 4 - ص 1427 + روضة الصفا - مير خواند - ج 2 - ص 612 - 608
ـــــــــــــــــــــ
« ابن اثير » و « ابن طقطقي’ » مي نويسند : « سجاح » نيز مدعي شد كه پيغمبر است و « وحي » از آسمان بر او نازل ميشود ؛
گروهي از « بني تميم » از او پيروي كردند ... --» ( تاريخ فخري - ص 101 + الكامل - ج 2 - ص 55 )

علاوه بر اين ها ؛ تاريخ نويسان از « ارتداد » و برگشتن از اسلام مردم ” بحرين ” و ” حطم ” ؛ ارتداد قبايل « طرب » ؛
ارتداد مردم « ’عمان » ؛ ارتداد مردم « يمن » و « ’مهره » ؛ ارتداد قبيلهْ « عك » و « اشعريان » و از ارتداد ( برگشتن از دين )
مردم حضرالموت نام برده اند ... --» (××)
ــــــــــــــ
--» (××) - ناسخ التواريخ - ج8 - ص 111 - 107 + الكامل - ج 2 - ص88 - 83 و 37 + روضةالصفا - ج2 - ص 614 - 603 + تاريخ طبري - ج 4 - ص 1354 - 1464
ـــــــــــــ
اين ها ؛ همه نمايندهْ آن بود كه توده هاي زحمتكش و فقير عرب ( بر خلاف پيشگوئي ها و وعده هاي حضرت محمد )
اسلام را نه يك دين « نجات بخش » ؛ بلكه ديني استثماري يافتند كه بوسيلهْ حاكميت اشراف و ثروتمندان تقويت ميشد ؛
آنها بخوبي دريافته بودند كه :
« برابري اسلامي » و « جامعهْ بي طبقهْ توحيدي » تنها يك « افسانهْ سياسي » است تا شكلي از حكومت واقعي .

جنگ هاي فراوان و خونين « ردٌه » ( برگشتن از دين ) كه در سراسر دوران حكومت « ابوبكر » و ديگر خلفاي نخستين اسلامي ادامه داشت ؛
براي سركوبي اين شورش هاي الحادي و ارتدادي و بخاطر در « بند » كشيدن و مسلمان سازي دوبارهْ خلق ها بود
بطوريكه « ابوبكر » و « حضرت علي » فرمان دادند تا : «« هر كه را كه از دين برگشته باشد با شمشير گردن زنند و به آتش بسوزانند
و زن و بجه اش را اسير كنند. --» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص - 137 و 1380 و 1407 و 1410 + اصول كافي - محمد كليني - ج 2 - ص 124 )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Sunday, December 15, 2002

اسلام و ظهور پيغمبران جديد









من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

« اسود عنسي’ » و ادعاي پيغمبري

« اسود عنسي » نخستين كسي بود كه در اسلام « ’مرتد » شد و خود را « رحمان اليمن » خواند و ادعاي پيغمبري كرد. --» (×)
ـــــــــــــــــ
--» (×) - الفرق بين الفرق - ابو منصور عبدالقاهر بغدادي - ص 296
ــــــــــــــــــ
او بكمك پيروان خود ؛ سرزمين « نجران » را بتصرف درآورد و سپس طايفهْ « مذحج » را مطيع خود ساخت و به « صنعا » حمله ’برد ؛
كساني كه عهده دار كارهاي يمن بودند سخت ترسيدند و در اين باب ؛ نامه به پيغمبر نوشتند ... عاقبت پس از جنگهاي متعدد
« اسود عنسي » شكست خورد و بقتل رسيد. --» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1312 و 1313 و 1365 - 1369 + تاريخ سياسي آيه هاي 3 و 4 و 5 )

« طليحه » و دعوي پيغمبري

در روايت « عمارة بن فلان اسدي » آمده است كه : پيغمبر خدا زنده بود كه « طليحه » از دين اسلام برگشت و دعوي پيغمبري كرد ...
از آن هنگام تعداد مسلمانان ؛ پيوسته كمتر ميشدند و مردم بسوي « طليحه » رفتند و كارش بالا گرفت. --» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1386 - 1381 )
« خواند مير » مينويسد : « ... و ” طليحه ” در زمان حيات سيد كاينات ( محمد ) بر عليه روايح الصلواة و فوايح التسليمات ( براي مخالفت با اسلام )
بمدينه شتافت ... و بنابر تسويلات شيطاني ؛ ” بني اسد ” ترك مسلماني كرده ؛ به رسالت او اقرار نمودند. --» ( حبيب السير - ج 1 - ص 449 )

ادعاي پيغمبري « ’مسيلمه »

همزمان با خروج « طليحه » و برگشتن او از دين اسلام ؛ « مسيلمه » نيز بار ديگر ادعاي پيغمبري كرد و مدعي شد كه از آسمان بر او « وحي » نازل ميشود...
مردم بسيار از قبيلهْ او و ديگر قبيله ها به او گرويدند و دورش جمع شدند بطوريكه كارش بالا گرفت .--» ( تاريخ فخري - ص 101 + كامل - ج 2 - ص 92)
ابوبكر ؛ « خالدبن وليد » را با سپاهي فراوان براي سركوبي ’مسيلمه فرستاد ؛ پيروان ’مسيلمه در ميدان جنگ ايستادگي و مقاومت سختي كردند ؛
در اين جنگ « رحال » ( فرستادهْ مرتد حضرت محمد ) پيشاپيش پيروان ’مسيلمه بود ؛ مقاومت آنها چنان بود كه نزديك بود مسلمانان را شكست دهند ؛
سرانجام در اين جنگ « ’مسيلمه » فراري شده و سپس كشته ميشود . --» ( تاريخ سياسي اسلام - ج 1 - ص 230 و 229 )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است.




((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Saturday, December 14, 2002

اسلام و ظهور پيغمبران جديد



قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است.





من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

برگشتن توده ها از اسلام و ظهور پيغمبران جديد

اسلام بخاطر ماهيت و سرشت طبقاتي خود ؛ نمي توانست حامل آزادي ها و برابري هاي حقيقي ( اقتصادي - اجتماعي ) باشد ؛
آزادي ها و برابري هائي كه اسلام بر آن ها تاكيد ميكرد ؛ تنها آزادي ها و برابري هاي اخلاقي بودند.

وقتي مكه بدست « محمد » افتاد ؛ پيغمبر ضمن يادآوري حكومت هاي فرعوني و استبدادي گذشته ؛ به مسلمانان بشارت داد :
همچنانكه دوران استبداد و حكومت خودسرانهْ اشراف سپري شده است ؛ دوران بردگي و ستم توده هاي رنجبر هم -
-- كه اينك با اميد و انتظار فراوان بدور پيغمبر جمع شده اند - تمام گشته و از اين پس ؛ حكومت ؛ حكومت توده هاي زحمتكش و محروم ميباشد :
« و ’نريد’ انٌ نمن علي الذيٌن استصعفوا في الارض و نجعلهم’ الوارثين » --» ( سورهْ قصص - آيهْ 3 - 4 و 5 )

اما ؛ تحكيم موقعيت ها و امتيازات اشراف و تشديد استثمار و ادامهْ بردگي و ستم ؛ خيلي زود به خلق هاي مسلمان نشان داد كه :
” پيشگوئي ها و وعده هاي پيغمبر خدا تا چه اندازه درست و واقعي بوده است ! ”

شكست اسلام در برقراري يك جامعهْ آزاد ؛ تحكيم هر چه بيشتر اشرافيت ؛ ادامهْ بردگي ؛ ستم و استثمار ؛
انعكاس واقعي و عيني خود را در « ارتداد » قبايل ؛ و برگشتن توده هاي مسلمان از دين اسلام يافت :

« مجالدبن سعيد » گويد : ... ’كفر سر برداشت و آشوب شد و هر يك از قبايل - بجز « ثقيف » و « قريش » ( اشراف عربستان ) همگي يا بعضي شان از دين برگشتند .
« عروة بن ز’بير » گويد : ... وقتي پيغمبر درگذشت ؛ هر يك از قبايل همگي و يا بعضي شان از دين برگشتند. --» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1369 )
مردم غطفان و بعضي ديگر از دين اسلام برگشتند و با « طليحه » بيعت كردند . جمعي از « بني سليم » نيز از دين بركشته ؛
و « بيشتر مردم ؛ در همه جا چنين بودند. --» ( ناسخ التواريخ - ج 8 - ص 85 + كامل - ابن اثير - ج 2 - ص 37 )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Friday, December 13, 2002

غدير ’خم ؛ و علي (!)



’ قتل‌هاي زنجيره‌اي ، شكل بازداشت‌هاي زنجيره‌اي را به خود گرفته‌ است.



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

« غدير ’خم » و مسئلهْ جانشيني « علي »

بهر حال ؛ واقعهْ « سقيفه » و اختلاف بر سر خلافت و امامت ؛ اساسي ترين اختلاف آشكار بين نخستين پيشوايان اسلامي بود
و موجب شد كه بزودي مسلمانان به فرقه ها و دسته هاي متخاصم تقسيم شوند و هر يك خود را « حق » و ديگري را « باطل » بداند ؛
بطوريكه گفته اند : در تمام دوره هاي اسلامي ؛ هيچ قاعدهْ ديني به اندازهْ « امامت » موجب خونريزي نشده است . --» ( ×)
ـــــــــــــــــــــ
--» (×) - خاندان نوبختي - ص 53 و 54 + الملل و النحل - شهرستاني - ص 12
ـــــــــــــــــــــــ
خلافت « ابوبكر » و خلفاي بعداز او ؛ به استثمار توده ها و تحكيم قدرت اشراف و ثروتمندان ؛ توان بيشتري بخشيد ؛
« فليپ حتي » در كتاب خود ؛ بدرستي دوران حكومت خلفاي راشدين ( ابوبكر ؛ ’عمر ؛ ’عثمان و علي ) را « دوران فتح و استعمار » ناميده است -»( تاريخ عرب-ج1- ص178 )

دوران حكومت « ابوبكر » اگر چه كوتاه - اما - با سركوب خونين شورش هاي مردم همراه بود و دوران حكومت « ’عمر » آنچنان سخت و ’پرخشونت بود
كه كسي جرئت كوچكترين اعتراضي نداشت ؛ در اين دورهْ نيز ؛ شكنجه و سركوب كساني كه به اسلام و آيات قرآن اعتراض يا ترديد داشتند
رواج فراوان داشت بطوري كه در زمان ’عمر - حتا - گفتگو از ” تفسير قرآن ” نيز ناروا بود ؛ او معتقد بود : ” مجادله دربارهْ قرآن ؛ ’كفر است ” --»(××)
ــــــــــــــــــــ
--» (××) - نهج الفصاحه - ترجمهْ ابوالقاسم پاينده - ص 86 - 278 ( مقدمهْ مترجم )
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Thursday, December 12, 2002

غدير ’خم ؛ و علي (!)

ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

« غدير ’خم » و مسئلهْ جانشيني « علي »

چهارم : حضور شخصيت هاي مهمي مانند « ابوبكر » صديق (!) و « ’عمر » كه در حمايت از « محمد » و ايجاد حكومت اسلامي ؛ ...
نقش اساسي داشتند ؛ با توجه به تجربهْ سني و سياسي و نزديكي و فاميليٌت اين دو با « محمد » و نفوذ اجتماعي - سياسي ايشان در بين اعراب ؛
پيغمبر را عملا“ از انتخاب « علي جوان » به جانشيني خود ؛ برحذر ميداشت ؛ مصافا“ اينكه :
پيشوائي عرب كاملا“ ارثي نبوده بلكه بيشتر جنبهْ انتخابي داشت و قدمت سن در آن رعايت ميشد. »»» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1318 )

پنجم : در مقايسه با ابوبكر و عمر ؛ علي جواني بود كه از سياست و خلافت ؛ آگاهي چنداني نداشت و فاقد محبوبيت اجتماعي و نفوذ سياسي لازم بود.

ششم : پيغمبر در بستر مرگ ؛ ابوبكر ( پدر زنش ) را به نيابت خود براي امامت نماز ؛ تعيين كرد و در حقيقت ؛
حق امامت را به ابوبكر واگذار كرد و اين ميرساند كه : اگر « علي » براستي به عنوان خليفهْ آيندهْ مسلمين و جانشين محمد انتخاب شده بود
پيغمبر او را به امامت نماز منصوب ميكرد نه ابوبكر را . »»»( نفوذ اجتماعي ابوبكر آنچنان بود كه حتا پيغمبر نيز گاهي پشت سر او نماز ميگذاشت. ---
--- نگاه كنيد به : اسلام شناسي - دكتر شريعتي - ص 445 + تاريخ طبري - ص 1323 - 1325 )

هفتم : دليل محكمي در دست نداريم كه خود « علي » در زمان حيات ابوبكر و ’عمر ادعا كرده باشد كه خلافت حق منست
و خوداري چهل روزهْ علي براي بيعت با ابوبكر بخاطر زنش ( فاطمه ) بود ---» ( تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 11 )
كه در مورد تصرف زمين هاي « فدك » با ابوبكر اختلاف داشت .

هشتم : _پس از بيعت علي با ابوبكر ؛ او ( ابوبكر ) سه روز پيلپي از مردم خواست كه اگر از بيعت خود ناراضي هستند
ميتوانند بيعت خود را با او بر هم بزنند ؛ علي در مسجد ؛ از جاي خود بلند شد و خطاب به ابوبكر گفت :
« ما بيعت خود را با تو فسخ نمي كنيم و اين كار را نخواهيم كرد ؛ زيرا رسول خدا ترا در كار دين و امامت بر ما ؛ در نماز مقدم داشت ؛
پس كيست كه بتواند ترا در ادارهْ امور دنياي ما باز دارد و واپس اندازد؟ --»» ( دفرق الشيعه - ص 42 + تاريخ طبري - ج 4 - ص 1336 )

بهر حال ؛ واقعهْ « سقيفه » و اختلاف بر سر خلافت و امامت ؛ اساسي ترين اختلاف آشكار بين نخستين پيشوايان اسلامي بود
و موجب شد كه بزودي مسلمانان به فرقه ها و دسته هاي متخاصم تقسيم شوند و .....
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Tuesday, December 10, 2002

غدير ’خم ؛ و علي (!)

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

« غدير ’خم » و مسئلهْ جانشيني « علي »

« علي » ( بعنوان پسر عمو و داماد و جانشين بلافصل محمد ) به ا’مت مسلمان شده / بعداز مرگ محمد ؛ ميگويد :
اي مهاجران ! سلطنت « محمد » را بر عرب ؛ از خانوادهْ او خارج نكنيد و حق خاندان او را ضايع نسازيد ؛
بخدا سوگند كه من در امر خلافت از همهْ مردم حق بيشتري دارم زيرا كه :
” ما « اهل بيت » پيغمبريم و قاريان قرآن و فقيهان دين و عالم به سنت رسول الله هستيم ” »»»»» ( تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 10 و 11 )
اين سخنان علي - كه آثار ضعف ؛ بي تكيه گاهي سياسي - اجتماعي و تسليم طلبي در آن بخوبي مشهود است
و تعداد اندك افرادي كه راضي به خلافت او بودند و همچنين دلايل تاريخي ديگر ؛ مسئلهْ انتخاب علي به جانشيني پيغمبر
در « غدير ’خم » را شديدا“ مورد سئوال و انكار قرار ميدهد :
اوٌل : هيچگونه نص صريح يا دستور روشني كه مشخصا” دليل براين باشد كه پيغمبر / « علي » / را بخلافت ’معين كرده ؛ مجود نداشت
و اگر ميبود ؛ حضرت ” علي ” از آن استفاده ميكرد و توده هاي مسلمان نيز ناگزير با ” علي ” بيعت ميكردند.

دوٌم : در اجتماع « سقيفه » هيچيك از مسلمانان و ياران نزديك پيغمبر سخني از حديث « غدير » بميان نياورد ؛
در حاليكه از واقعهْ « غدير ’خم » تا ماجراي « سقيفه » بيش از سه ماه نگذشته بود ؛
و اين ميرساند كه اگر وصيت يا توصيه اي براي انتخاب علي به جانشيني پيغمبر شده بود ؛ طيعتا“ مي بايستي همهْ كساني كه در « غدير ’خم »
حاضر بودند آن حديث را بياد داشته باشند و از آن براي تاءمين خلافت داماد پيغمبر ( علي ) استفاده نمايند.

سوٌم - :__در زبان عرب ؛ كلمهْ « مولا » به معناي « جانشين » نيست ؛ بلكه بمعناي « آقا » و « سرور » است ؛
بنابراين : جملهْ پيغمبر در ” غدير ’خم ” »»»( من ’كنت’ ’مولاة فهذا علي ’مولاة = هركس من مولاي اويم ؛ علي مولاي اوست . )
نمي تواند دليلي بر جانشيني « علي » باشد و اگر پيغمبر واقغا“ مي خواست كه « علي » را خليفهْ و جانشين خود نمايد ؛
براي پيشگيري از هر گونه سوء تفسيري ؛ واژهْ « نايب = جانشين » يا كلمهْ « خليفه » را بكار مي برد.
قابل ذكر است كه پيغمبر چند روز قبل از مرگش - در آخرين ’خطبه اش - بر شايستگي « ابوبكر » تاكيد كرد آنچنانكه گفت :
” اگر از بندگان خدا دوستي ميگرفتم ؛ / « ابوبكر » را بدوستي ميگرفتم ” ــ»»» ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1318 )

چهارم : حضور شخصيت هاي مهمي مانند « ابوبكر » صديق (!) و » ’عمر » كه در حمايت از « محمد » و ايجاد حكومت اسلامي ؛ ...
______________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Sunday, December 08, 2002

حومت خلفاي راشدين

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

حكومت خلفاي راشدين
دوران توسعهْ تجاوزكارانهْ قلمرو اسلامي


ماجراي « سقيفه »
مرگ « محمد » پايان آن « اتحاد ’مقدس » بود كه تحت شعار « برابري و برادري اسلامي »
ثروتمندان و اشراف استثمارگر را با زحمتكشان فقير « پيوند » ميداد.
« سقيفهْ بني ساعده » - ( مكاني كه مسلمانان در زير « سقف » آن جمع شدند و به انتخاب خليفه پرداختند.)
در حقيقت جلوه گاه برتري هاي نژادي و قبيله اي و نمايشگاه تضادهاي طبقاتي بود .
در ماجراي « سقيفه » ( كه بلافاصله در اوٌلين روز مرگ پيغمبر و هنوز مراسم دفن و كفن او به انجام نرسيده بود آغاز شد ) ؛
از يكطرف : « ابوبكر » ؛ « ’عمر » و اكثر اشراف و ثروتمندان ؛ و از طرف ديگر : « علي » ( بعنوان پسر عمو و داماد و جانشين بلافصل محمد )
مبارزه و كشمكش هاي شديدي را براي تصاحب قدرت سياسي آغاز كردند. در اين ماجرا توده هاي زحمتكش و برده هاي رنجبر - كه :
«« بخاطر تبليغ ” برادري اسلامي ” دشمن طبقاتي خود را نمي شناختند و در حقيقت از نظر آگاهي طبقاتي ” خلع سلاح ” شده بودند ؛
نتوانستند نمايندهْ واقعي خود را براي حكومت انتخاب كنند و حتي’ « حضرت علي » كه در ايجاد حكومت مقتدر اسلامي ؛
جنگ ها كرده بود و نمايندهْ جناح اصلاح طلب حكومت اسلامي بود - از حكومت « كنار » گذاشته شده
و « ابوبكر » كه شخصيتي فرصت طلب و ثروتمند بود ؛ بنام جانشين پيغمبر و « خليفهْ اوٌل » به حكومت رسيد.(×)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
(×) - براي آگاهي از ماجراي « سقيفه » نگاه كنيد به : تاريخ طبري - ج4 - ص 1336 و 1342 - 1354
ــــــــــــــــــــــــــ
بعداز واقعهْ « سقيفه » علي براي كسب مقام خلافت ( كه از نظر او « ابوبكر » آنرا غصب كرده بود ) تلاش هاي بسيار كرد ؛
او خطاب به انبوه مهاجران و مسلماناني كه از ياران و اصحاب نزديك پيغمبر بودند ؛ گفت : « اي مهاجران ! سلطنت محمد را بر عرب ؛
از خانوادهْ او خارج نكنيد و حق خاندان او را ضايع نسازيد ؛ بخدا سوگند كه من در امر خلافت از همهْ مردم حق بيشتري دارم
زيرا كه : ” ما « اهل بيت » پيغمبريم و قاريان قرآن و فقيهان دين و عالم به سنت رسول الله هستيم ” - ( تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 10 و 11 )
با اينحال تعداد مسلماناني كه از بيعت با « ابوبكر » خوداري كردند اقليت انگشت شماري بودند - ( شيعه در اسلام - ص 16 )
و آن عده كه راضي به خلافت « علي » و حاضر به بيعت با او شدند فقط 7 نفر يا 10 نفر بودند ! - ( فرق الشيعهْ نوبختي - ص 43 + تاريخ يعقوبي - ج 1 - ص 524 )
________________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

مرگ حضرت « محمد »



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

مرگ حضرت محمد و بروز اختلافات

حضرت محمد - بر اثر « سمٌي » كه زني يهودي در غذاي او ريخته بود - ( تفسير طبري - ج 5 - ص 1335 ) در سال يازدهٌم هجري چشم از جهان فرو بست ؛
و در اوٌلين روز مرگ او ؛ تضادهاي دروني حكومت اسلامي آشكار شد بطوريكه هنوز مراسم كفن و دفن پيغمبر به انجام نرسيده بود
كه نزديكترين ياران و اصحاب او براي گرفتن مقام خلافت با يكديگر به مبارزه پرداختند ؛
بقول « امين عاملي » : ” جسد پيغمبر را رها كرده و هيچكدام ( جز علي و خانواده اش ) بر سر جنازهْ پيغمبر حاضر نبودند ...
و هيچگونه احترامي براي رسول خدا قائل نشدند و منتظر كفن و دفن او نيز نشدند ؛ و هنوز جنازه اش بخاك سپرده نشده بود كه براي دست يافتن به ميراث او ؛
بر سر و مغز هم ميكوفتند ” . - ( ترجمهْ اعيان الشيعه - سيد محسن امين عاملي - ص 262 و 263 )

____________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Friday, December 06, 2002

برابري و برادري اسلامي - 3 - (؟)


من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

ماهيت « برابري و برادري اسلامي »

نكته اي كه از نظر « روانشناسي جنگيدن » در تمام جنگ هاي اعراب قابل توجه است ؛ اين است كه « اصل تقدير » عملا“ سلاح عقيدتي بسيار
مناسبي براي « جهاد » بوده است ؛ « محمد » و سرداران سپاه او ( يعني اشراف و برده دارها ) با استفاده از سادگي و عدم آگاهي سربازان -
-- ( يعني توده هاي پا برهنه و زحمتكشان ) و با توسل به آيهْ هاي قرآن - (×) - به آنان تلقين ميكردند كه در پيكار با « ’كفار‏ٌ » ميتوانند با هر خطري روبرو شوند ؛
ـــــــــــــــــــــــــ
(×) - ( سورهْ قمر - آيهْ 49 + سورهْ فاطر - آيهْ 11 + سورهْ آل عمران - آيهْ 154 و 145 و 111 + سورهْ نساء - آيهْ 7 )
ــــــــــــــــــــــــــ
و اگر « تقدير » بر آن قرار نگرفته باشد كه در آن روز هلاك شوند ؛ زنده خواهند ماند و اگر « ’مقدرٌ » چنين باشد كه بميرند ؛
بهر حال - اگر در خانهْ خود و در زير سقف امن هم بمانند ؛ خواهند ’مرد زيرا لحظهْ مرگ هر كس را خداوند از روز ازل و قبلا“ تعيين كرده است . - (××)
ـــــــــــــــــــــــــــ
(××) - در قرآن در بيش از بيست آيه به اصل « تقدير » اشاره شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــ
بنابراين : سربازان و « مجاهدين راه دين » نبايد از هيچ خطري بترسند و آنچه « ’مقدرٌ » است در لحظهْ معهود اتفاق خواهد افتاد.
تلقين و اعتقاد به « قضا و قدر » ( فاتاليزم ) = بي باكي ؛ جسارت و دليري جنگجويان ( يعني / توده هاي پا برهته ) را بر مي انگيخت
و غالبا“ موجب پيروزي و فتح آنها ميشد. - ( اسلام در ايران - ص 214
____________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Thursday, December 05, 2002

برابري و برادري اسلامي - 2 - (؟)



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

ماهيت « برابري و برادري اسلامي »

بطوريكه گذشت : سران قريش و اشراف مكه و مدينه ؛ اسلام را بخاطر حفظ منافع طبقاتي خود و از روي يك ضرورت اقتصادي - سياسي پذيرفته بودند ؛
مثلا“ : در سال نهم هجرت ؛ وقتي كه ” محمد ” براي جنگ با « حر’قل » ( كه در آن زمان ناجي دين مسيح و سازندهْ امپراطوري شرق لقب يافته بود )
فرمان بسيج داد ؛ و وقتي بسرداران سپاه « محمد » ابلاغ شد كه ” بايد ” در اين جنگ شركت كنند ؛ هر يك بهانه اي براي گريز از جنگ و نرقتن به جبههْ نبرد آوردند ؛
عده اي گفتند : حالا هوا گرم است و هنگام رفتن نيست ؛ - ( سورهْ توبه - آيهْ هاي 81 - 87 و 94 ) - و گروهي ديگر از اين ثروتمندان با عذر و بهانه هاي
بسيار از پيغمبر خواستند كه آنها را از آمدن به جبههْ جنگ معاف نمايد ... - ( سورهْ توبه - آيهْ 86 + سورهْ آل عمران - آيهْ 167 )
با اينحال ؛ توده هاي فقير و رنجبر ؛ كه در طول زندگي خود ؛ از حداقل زندگي محروم بودند و در حقيقت چيزي نداشتند كه در اين جنگ ها از دست بدهند ؛
تمام جنگ ها را با آغوشي باز استقبال ميكردند و با الهام از تبليغات « محمد » و تعاليم قرآن كه زندگي مرفه و خوبي را در آن دنيا به زحمتكشان وعده ميداد- (×)
ـــــــــــــــــــــــــ
(×) - سورهْ بقره - آيهْ 155 + سورهْ آل عمران - آيهْ 169 و 158 و 157 و سوره هاي ديگر ...
ــــــــــــــــــــــــ
در اين جنگ ها ( حتي’ بي ساز و برگ و سلاح ) شركت ميكردند و « شهيد » ميشدند - ( سورهْ توبه - آيهْ 92 ) - مضافا“ اينكه در صورت زنده ماندن و پيروزي ؛
غنائم و اموال فراواني نيز بدست مي آوردند ؛ زيرا كه طبق دستور قرآن اموال و غنائم ( چه منقول و چه غير منقول ) بين فاتحان تقسيم ميگرديد- ( سورهْ انفال - آيهْ 41 و 69 )

جالب اينست كه در همين جنگ ” حر’قل ” ؛ عثمان - كه يكي از نخستين ياران « محمد » و از بزرگترين اشراف و استثمارگران عربستان و نيز داماد پيغمبر اسلام بود -
-- هزار ( 1000 ) شتر از مال خود (!!) در اختيار سربازان ( يعني توده هاي پابرهنه و ستمكش ) گذاشت تا بجنگ بروند. - (××)
ـــــــــــــــــــــــــ
(××) - ( الاستيعاب في معرفة الاصحاب - ابن عبدالبرقرطبي - ج 1 - ص 488 )
ــــــــــــــــــــــــــ
عثمان كه از ماهيت اين جنگ ها آگاه بود ؛ غالبا“ از رفتن به جبههْ جنگ - به بهانهْ گرفتاري - « پرهيز » ميكرد.
او در جنگ هاي « غطفان » ؛ « ذات الرقاع » ؛ « بدر » و « ا’حد’ » نيز از همين « سياست پرهيز » استفاده كرد و در عوض ؛
از طرف محمد و در غياب او ؛ به فرمانداري مدينه منصوب شد - ( طبقات الكبري - محمد بن سعد - ج 3 - ص 24 + تاريخ طبري - ج4 - ص1033 )________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

برابري و برادري اسلامي (؟)



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

ماهيت « برابري و برادري اسلامي »

در حكومت اسلامي « بلال حبشي »ي فقير ؛ برابر و برادر آن « سيٌد قريشي »ي ثروتمند است كه در حرمسراهاي افسانه اي خود ؛
غلامان و كنيزكان بسيار دارد و كمترين رقم ثروت او ؛ صدها شتر و هزاران دينار طلا مي باشد !

بي شك اين « برادري » براي اشراف و برده دارها ئي كه از خشم برده ها و توده هاي فقير وحشت داشتند ؛ نه تنها بد و نا پسند نبوده ! ؛
بلكه بسيار هم خوشايند و مطلوب بوده است ؛ زيرا با شعار « برادري اسلامي » حداقل اين امكان فراهم ميشد كه برده هاي فقير و توده هاي رنجبر -
ديگر به چشم « دشمن » به ارباب و به مال و دارائي او نگاه نكنند و در فكر آن نباشند كه با انقلاب و طغيان ؛ به استثمار خود بوسيلهْ ارباب و اشراف خاتمه دهند ...
بر اين اساس : در حقيقت حكومت اسلامي « اتحاد مقدس » برده دارها و اشراف با برده ها و رنجبران بود .

جنگهاي فراوان « امپرياليستي » - (×)
ــــــــــــــــــــــــــ
(×) - ( نويسنده ؛ با نآمل و آگاهي ؛ اين واژه را براي « ماهيت تجاوزكارانه »ي اين جنگ ها بكار گرفته است نه براي بيان يك نظام اقتصادي - تاريخي . )
ــــــــــــــــــــــــ
جنگهاي فراوان « امپرياليستي » - در لباس انتشار و ترويج « خدا پرستي » و در لفافهْ « جهاد » بر عليه ’كفر و بت پرستي -
كه وجه مشخصهْ سال هاي نخستين حكومت اسلامي است ؛ عامل ديگري بود تا بر روي تظادهاي طبقاتي جامعه - موقتا” - « سرپوش » گذاشته شود
آنچنانكه : برده و برده دار ؛ ارباب و رعيت ؛ در زير پرچم « جهاد در راه خدا » در يك سنگر و صف ؛ متحد و متشكل شوند.
اما اين « اتحاد ’مقدس » جبرآ” و از نظر تاريخي محكوم به شكست و انزوال بود ؛ و مي بينيم كه در اندك مدتي ؛ ريشه هاي طبقاتي اين تضاد ؛ آشكار گرديد.
_________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Wednesday, December 04, 2002

اسلامشناسي « تعاليم قرآن و محمد »



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

««« تعاليم اخلاقي و اقتصادي - اجتماعي قرآن و ” محمد ” »»»

« ثلاثه’ لا’تقبل’ لهم صلاة“ و لا ’ترفع’ لهم’ الي’ السمٌاء حسنةٌ : العبد’ الاٌبق’ ير’جع’ الي مواليٌه و ... » - ( نهج الفصاحه - حضرت محمد - ص - 251 )
يعني : «« سه كس اند كه نمازشان پذيرفته نمي شود و خدا كار نيكشان را به آسمان نمي برد ؛ /// اوٌل : ” بندهْ فراري مگر آنكه پيش صاحبش باز گردد ”... »»

« ثلاثه’ لاتسئل عنهم’ : رجل’ فارق’ الجماعة و عصي’ امامه’ و مات عاصيا” و امهٌ ا’ؤ عبد’ ابق من سيٌده فمات و ... » - ( نهج الفصاحه - ص 249 )
يعني : «« سه كس اند كه از آنها سخن مگو : ” مردي كه از جماعت دوري گرفته و پيشواي خود را نافرماني كرده و در نافرماني مرده باشد ” /
..... دوٌم : ” كنيز يا بنده اي كه از ارباب خود گريخته و در حال فرار مرده باشد ” /
و ... « ثلاثه’ لاتجاوز’ صلاتهم’ آذانهم : البعد’الابقٌ حتي’ تر’جع’ » - ( نهج الفصاحه - ص 248 )
يعني : «« سه كس اند كه نمازشان از گوشهاي شان بالاتر نمي رود ؛ اوٌل : ” بندهْ فراري تا آنكه نزد اربابش باز گردد ... ” »»

« ثلاث’ لايجوز’ اللعٌب فيهنٌ : الطلاق’ و النكاح’ و العتق’ » / ( نهج الفصاحه - محمد - ص 262 )
يعني : «« سه چيز است كه شوخي در آن روا نيست : ” طلاق ؛ نكاح و آزاد كردن بنده . »»

مؤلف « بحرالفوايد » نيز مي نويسد : پيامبر عليه السلام گفت : ” ايٌما عبد’ ا’بق فقد برئت’ منه’ الذمٌه ”
يعني : «« هر غلامي كه وي بگريزد ؛ از زينهار و امانت يعني از نگاه داشت خداي بيرون آمد »».

پيغمبر گفت : سه كس اند كه حق تعالي’ نماز و روزهْ ايشان نپذيرد و دعا و نماز ليشان به آسمان نبرد ؛
اوٌل : غلام و كنيزك گريخته پاي ..... و حق خواجهْ ( ارباب ) آنست كه ( برده ) بي دستور او به غزا ( جنگ ) نرود ؛ نماز نافله نكند ؛ حرمت ( ارباب ) نگاهدارد
و بر مال ارباب مشفق ( علاقمند ) شود و اگر ( برده ) بگريزد ؛ خدا خصم او ’بوٌد .( بحرالفوائد - ص 172 « باب در حق خداوندان غلام و كنيزك » )

از حضرت علي نيز روايت شده كه : گروهي از بردگان در جنگ « ’حديبيٌه » قبل از عقد صلح ؛ از ارباب ها و مالكين خود جدا شدند ؛
اما پيغمبر از عمل برده ها خشمناك شد و آنها را نگاه داشت . -- ( پرتو اسلام - ج 1 - ص 119 )

بنابراين : مي بينيم نظر كساني كه معتقدند : « يكي از برجسته ترين اقدامات عملي و مؤثر اسلام از همان آغاز ؛ مبارزهْ منظم و همه جانبه بمنظور
« لغو و انهدام ريشه اي رسم و نظام بردگي است ... » ؛ و اسلام از همان آغاز با موضعگيري هاي صريح خود نشان داد كه :
«« هرگز بر رسم و نظام برده داري صحه نميگذارد و با آن مخالف است .»» // تا چه اندازه بي اساس و بدور از حقايق تاريخي ميباشد.(×××)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(×××) - حبيب الله پايدار ( ح - پيمان ) - مالكيت ؛ كار و سرمايه از ديدگاه اسلام - ص 107 و 104 و 105 + ابوذر ورداسبي - جزميت فلسفهْ حزبي
( نقدي بر اسلام در ايران پطروشفسكي ) - ص 172 و 206 + سيد محمود طالقاني - اسلام و مالكيت - ص 328 و 342
_________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Monday, December 02, 2002

اسلامشناسي « تعاليم قرآن و محمد »



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

««« تعاليم اخلاقي و اقتصادي - اجتماعي قرآن و ” محمد ” »»»

هر چند كه در قرآن آيه هائي در « نكوهش » اشراف و رعايت حال بردگان بوسيلهْ برده داران ديده ميشود ؛
اما ؛ اين دستورات فقط « جنبهْ اخلاقي » داشته و از « نظر حقوقي » بهيچ وجه نمايندهْ مخالف اسلام با برده داري و استثمار نيست ؛
در قرآن بروشني تاكيد شده : «« خدا رزق بعضي از شما را بر بعضي ديگر فزوني داده است و آنكه رزق و روزي او بيشتر شده ؛
زيادي را بزير دستان و غلامان ندهد تا با او مساوي شوند. - ( سوره نحل - آيهْ 71 )

بنظر قرآن : «« بنده و برده اي كه قادر به هيچ كاري نيست با مرد آزاد كه خدا به او رزق نيكو عطاء كرده هرگز برابر نيستند »». ( سمرهْ نحل - آيهْ 75 )

حضرت محمد نيز در سخنان خويش بارها برده داري را تصديق و تائيد كرده و به بردگاني كه گريخته و يا قصد فرار از اسارت ارباب را داشتند اخطار كرد كه :
««« فرار از بردگي مورد رضاي خدا نيست ؛ »»» براي نمونه :
” ’ثنان لا تجاوز ’ صلا تهمار’ ؤسها : عبد’ ا’بق من مواليه حتٌي’ يرجع’ و ... ” - ( نهج الفصاحه - حضرت محمد - ص 11 )
يعني : « دو كس اند كه نمازشان از سرشان بالاتر نمي رود : اوٌل - برده اي كه از نزد ارباب خود فرار كرده باشد مگر آنكه پيش ” آقا‌ ”يش باز گردد. »
_________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

((( خبرچين)))
((( هميشك )))

Sunday, December 01, 2002

اسلامشناسي « تعاليم قرآن و محمد »



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

««« تعاليم اخلاقي و اقتصادي - اجتماعي قرآن و ” محمد ” »»»

« محمد » براي توده ها موعظه ميكرد كه : از دنيا چشم بپوشيد تا خدا شما را دوست بدارد - خدا معيشت و كار را تقسيم كرده
و خوشبختي و بدبختي هر كس ؛ قبلا” تعين شده است - « اي فقيران ! اگر بدانيد كه پيش خدا چه ها داريد دوست خواهيد داشت كه فقر شما بيشتر شود »
«« اي فقيران ! اگر بدانيد كه ( در آن جهان ) براي شما چه ذخيره شده بر آنچه كه نداريد غم نخواهيد خورد . »»
« به بهشت نگاه كردم و ديدم كه بيشتر مردم آن ؛ فقيران هستند » - «« در روز قيامت ؛ فقر ؛ پيش خدا زينت است »»
« صبر خوب است اما براي فقيران خوبتر است....! - بدين ترتيب محمد به بردگان و زحمتكشان مي آموخت كه
در فكر حقوق بيشتر و امكانات رفاهي بهتري نباشند زيرا كه : « بهترين مؤمنان كسي است كه قانع باشد » - (××)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(××) - ( نهج الفصاحه - حضرت محمد - ترجمهْ ابوالقاسم پاينده - ج 1 و 2 - ص 52 و 53 - 505 - 277 و 505 - 492 - 65 و 501 - 437 - 425 و 420 )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرآن در آيهْ هاي فراوان به زحمتكشان و برده ها توصيه ميكند : « دنيا متاع بي ارزشي است و جهان آخرت براي پرهيزگاران ؛ بسيار بهتر است. » - (×××)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(×××) - سورهْ انعام - آيهْ 32 + سورهْ انفال - آيهْ 67 + سورهْ آل عمران - آيهْ 185 و 197 + شورهْ رعد - آيهْ 26 +
+ سورهْ توبه - آيهْ 38 + سورهْ نساء - آيهْ‌77 و سوره هاي ديگر ....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر آنچه كه « خدا » طبقاتي را از آن بهرمند ساخته است ؛ چشم مگشائيد ؛ زندگي دنيا را براي آنان ( اشراف و ثروتمندان )
واگذاريد تا « خدا » اشراف و ثروتمندان را در اين باره آزمايش (!!!) كند. - ( سورهْ طه - آيهْ 131 )

« محمد » با توسل به آيات قرآن ؛ توده ها را متقاعد ميكرد كه اختلاف طبقاتي و حاكميت اشراف و ثروتمندان يك « مشيٌت الهي » است.
او با تبليغ آيهْ : « خدا رزق بعضي را بر بعضي ديگر فزوني داده است ». - ( سورهْ هود - آيهْ 118 + سورهْ نساء - آيهْ 32 + سورهْ اسري - آيهْ 21 )
و يا خدا بعضي را بر بعضي ديگر برتري داده است تا عده اي ( بوسيلهْ ثروت ) گروهي ديگر را به خدمت خود در آورند - ( سورهْ زخرف - آيهْ 32 )
به تائيد و توجيه تبعيض و اختلاف طبقاتي مي پرداخت .
_________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))