برابري و برادري اسلامي - 2 - (؟)
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس
ماهيت « برابري و برادري اسلامي »
بطوريكه گذشت : سران قريش و اشراف مكه و مدينه ؛ اسلام را بخاطر حفظ منافع طبقاتي خود و از روي يك ضرورت اقتصادي - سياسي پذيرفته بودند ؛
مثلا“ : در سال نهم هجرت ؛ وقتي كه ” محمد ” براي جنگ با « حر’قل » ( كه در آن زمان ناجي دين مسيح و سازندهْ امپراطوري شرق لقب يافته بود )
فرمان بسيج داد ؛ و وقتي بسرداران سپاه « محمد » ابلاغ شد كه ” بايد ” در اين جنگ شركت كنند ؛ هر يك بهانه اي براي گريز از جنگ و نرقتن به جبههْ نبرد آوردند ؛
عده اي گفتند : حالا هوا گرم است و هنگام رفتن نيست ؛ - ( سورهْ توبه - آيهْ هاي 81 - 87 و 94 ) - و گروهي ديگر از اين ثروتمندان با عذر و بهانه هاي
بسيار از پيغمبر خواستند كه آنها را از آمدن به جبههْ جنگ معاف نمايد ... - ( سورهْ توبه - آيهْ 86 + سورهْ آل عمران - آيهْ 167 )
با اينحال ؛ توده هاي فقير و رنجبر ؛ كه در طول زندگي خود ؛ از حداقل زندگي محروم بودند و در حقيقت چيزي نداشتند كه در اين جنگ ها از دست بدهند ؛
تمام جنگ ها را با آغوشي باز استقبال ميكردند و با الهام از تبليغات « محمد » و تعاليم قرآن كه زندگي مرفه و خوبي را در آن دنيا به زحمتكشان وعده ميداد- (×)
ـــــــــــــــــــــــــ
(×) - سورهْ بقره - آيهْ 155 + سورهْ آل عمران - آيهْ 169 و 158 و 157 و سوره هاي ديگر ...
ــــــــــــــــــــــــ
در اين جنگ ها ( حتي’ بي ساز و برگ و سلاح ) شركت ميكردند و « شهيد » ميشدند - ( سورهْ توبه - آيهْ 92 ) - مضافا“ اينكه در صورت زنده ماندن و پيروزي ؛
غنائم و اموال فراواني نيز بدست مي آوردند ؛ زيرا كه طبق دستور قرآن اموال و غنائم ( چه منقول و چه غير منقول ) بين فاتحان تقسيم ميگرديد- ( سورهْ انفال - آيهْ 41 و 69 )
جالب اينست كه در همين جنگ ” حر’قل ” ؛ عثمان - كه يكي از نخستين ياران « محمد » و از بزرگترين اشراف و استثمارگران عربستان و نيز داماد پيغمبر اسلام بود -
-- هزار ( 1000 ) شتر از مال خود (!!) در اختيار سربازان ( يعني توده هاي پابرهنه و ستمكش ) گذاشت تا بجنگ بروند. - (××)
ـــــــــــــــــــــــــ
(××) - ( الاستيعاب في معرفة الاصحاب - ابن عبدالبرقرطبي - ج 1 - ص 488 )
ــــــــــــــــــــــــــ
عثمان كه از ماهيت اين جنگ ها آگاه بود ؛ غالبا“ از رفتن به جبههْ جنگ - به بهانهْ گرفتاري - « پرهيز » ميكرد.
او در جنگ هاي « غطفان » ؛ « ذات الرقاع » ؛ « بدر » و « ا’حد’ » نيز از همين « سياست پرهيز » استفاده كرد و در عوض ؛
از طرف محمد و در غياب او ؛ به فرمانداري مدينه منصوب شد - ( طبقات الكبري - محمد بن سعد - ج 3 - ص 24 + تاريخ طبري - ج4 - ص1033 )________________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home