Monday, September 26, 2005

کس چــو زن در معبــد سـالـــوس قــربـانــی نشـــد!؟


70درصد زنان بندر كنگ( از شهرهاي استان هرمزگان) ختنه مي شوند

دختران شهر بندر كنگ بعد از 40روزگي ختنه مي شوند. كه اين كار به خاطر ويژگيهاي هاي فرهنگي و سنتي اين شهر كاملاً موجه و منطقي جلوه داده مي شود و زناني كه از اين كار انتقاد كنند سنت شكن و سركش خوانده مي شوند. عمل ختنه در بندر كنگ"تيغ سنت و فرهنگ" خوانده مي شود و با روش هاي كاملاً غير بهداشتي و غير علمي و توسط قابله هاي محلي انجام مي شود.
كانون زنان ايراني - ترانه بني يعقوب:[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

جان " احمد سراجي" وبلاگ نويس تبريزي که به اتهام تبليغ عليه نظام در 8 تير 84 دستگير و در زندان مرکزي تبريز دوران محکوميت خود را مي گذراند در خطر است.[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Saturday, September 24, 2005

زنــدان، و زنـدانيان سياسی ايران اسلامزده


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

شیوا نظرآهاری هشدار می دهــــد:

باور کنیم جان زندانیان سیاسی در خطر است

به نظر میرسد با روی کار آمدن دولت منتخب احمدی نژاد! آقایان شمشیر را از رو بسته اند.. سرکوبهای گسترده خیابانی همراه با دستگیریهای گسترده فعالین سیاسی در چند ماه اخیر حکایت از آن دارد که حکومت در ایران با دیدن پایهای لرزان خود سرکوب را بهترین راهکار دانسته است و گرنه چرا میبایست مجتبی سمیع نژاد تنها به اتهام وبلاگ نویسی به 2 سال و 10 ماه حبس محکوم شود و در زندان قزل حصار در میان مجرمان با جرایم عادی روزگار بگذراند؟
ادامهً متن کامل[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~
ضـديـّت بـا روشـنـفــکـــران
روشنـفـکـران و دانشگاهـيـان– چـه در رژيـم های توتالـيـتــر و چـه در حکـومت هـای اســــلامی– مـورد مسخـره، استهـزا، دشنـام و نـاسـزا قـرار می گـيـرنـد. روشنـفـکـران بـعـنـوان "غــرب زده"، "منحـرف"، "کافـر" و "عـوامل تهاجم فـرهـنگی بيگانه" معـرفی می شوند و هـر دو نظام (توتالـيتر و اســــلامی) خـواهـان طــرد، تـعـقـيـب و ســرکــوب آنـان هـسـتـنــــــــــد.
گزيده ای از بخش سوم کتاب "ملاحـظاتی در تاريخ ايران" پژوهشی از "علی ميرفطروس"

Sunday, September 18, 2005

ايــرانی! چــرا تو مسلمانی؟


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

آنسوی ســـراب
هــوشنگ مـُـعين زاده در کتاب «آنسوی سراب» در قسمت آخر«مهدویت به جای پیغمبری»(صفحه49-50) در چاپ قدیم و در صفحه (51) در چاپ سوم اشاره ای دارد به علت حمله مسلمانان به ایران:
" آخوندی که من با او به مشورت نشسه بودم، در هنگام جدایی گفت، بگذار ماجرایی را برایتان تعریف کنم و مرخص شوم، شاید با آگاهی به این ماجرا بهتر بتوانید به عرایض بنده برسید و چنین ادامه داد:
-« بعد از فوت پیغمبر اسلام، در اوایل خلافت ابوبکر، روزی شیخی از شیوخ عرب که مسلمان شده بود، با عصبانیت به دارالخلافه که آنروزها همان مسجد گلی مدینه«مسجد نبی» بود وارد شد و با صدای بلند به ابوبکر گفت:
- «یا ابوبکر! چرا ما را بیکار نگه داشته ای؟ چرا نمی گذاری جهاد کنیم؟ تکلیف ما چیست؟ شکم زن و بچه هایمان را چگونه سیر کنیم؟ جواب گرسنگی آنها را چطوربدهیم؟ دستور بده تا جهاد کنیم و مثل زمان پیغمبر هزینه زندگی زن و بچه هایمان را از این راه تأمین کنیم...».
ابوبکر، بعد از مشورت با عمر و عثمان و علی و سایر اصحاب پیغمبر اسلام، دید حق با آن مرد پیر بیچاره عرب است، و تنها راه نجات این تازه مسلمان شده ها از فقر و نداری و آخرین راه جلوگیری از فرو پاشی آئین تازه متولد شده«اسلام» همان «جهاد» است. از این روی تصمیم گرفت آنان را به «جهاد» بفرستد. چون این نو مسلمانان پا برهنه، هنر و حرفه ای جز جنگ و غارت و چپاول و آدم کشی و آدم ربایی و آدم فروشی نداشتند. پیغمبر اسلام نیز حرفه و هنری به آنان نیاموخته بود.
معاش مسلمانان از غنائم غزوات که از رسم و روسوم اجدادی اعراب و عادات دوران بدویت یا جاهلیت بود، در پوشش «جهاد» حاصل می شد و تنها ابتکار پیغمبر اسلام نیز «نظم دادن» به تقسیم غنائم به دست آمده بود.
پس ترویج و گسترش اسلام و مسلمان سازی مردمان سایر بلاد و نهایتاُ کشور گشائی مسلمانان بدین ترتیب آغاز شد...
حاج آقا، پس از این سخنان، نگاه معنی دار به من کرد و پرسید:
- معنای این داستان را فهمیدید؟ فهمیدید که در این قصه واقعی چه رمز و راز و حقیقتی نهفته است؟
چون به گذشته ها کشیده شده بودم و به صدر اسلام فکر می کردم، در پاسخ او تاخیر کردم، او خود جواب را داد:
- بلی! دوست عزیز، من و شما به خاطر فقر و گرسنگی اعراب هزار و چهار صد سال پیش و برای سیر کردن شکم زن و بچه های آنان امروز مسلمان هستیم. این عین حقیقت است و هر کس غیر از این گفت، باور نکن!..."»

آنسوی سراب[+] - حکايتی ديگر از: "هوشنگ معین زاده" انتشارات آذرخش - چاپ اول بهار 1377
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~
تاریخ ایران، تاریخ «ایل» هاست!

يکی از مظاهر مدرنيته، ترک ُرهبانيّت و توجه به زندگی اين جهانی همراه با شاد خواری و شادزيستی است.
مدرنيتة غربی محصول تکامل تاريخی - اجتماعی جوامع غربی است و طبيعی است ما ( که هنوز در فضاهای ايلی - ايدئولوژيک نَفَس می‌کشيم) نه قدرت درک مفاهيم غربی مدرنيته را داريم و نه - خصوصاً - قدرت «‌هضم» آن‌را.
گفتگو «علی ميرفطروس» ، نویسنده و محقق با روزنامه اينترنتى « ايران ما »

Wednesday, September 14, 2005

دوزخيانِ اســلام زده


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

به حکم "مقام معظم رهبری"ايران و ايرانیِ اسلامزده "لت و پار" بايد گردند!؟
شکنجه گران و جلادان وزارت اطلاعات در لباس استاندار
آقا(مقام معظم رهبری) فرمودن مفسدان را به اشد مجازات محکوم کنید
طرح سركوب هاى خيابانى به حکم " آقا " توسط سربازانِ گمنام و با نام امام زمان به اجرا درآمد!؟
دستگیری و اذیت و آزار جوانان تحت عنوان مبارزه با "اراذل و اوباش"
فرمان تشدید سرکوب و اختناق را شخص خامنه ای صادر می کند
تشدید سرکوب در دانشگاهها به بهانه "بدحجابی" و...
این قصهً پر غصه همچنان ادامه دارد
اســلام راستيـن و تـوتـالـيـتــاريـســم
(تمـام خـواهـی و سـلـطــه گــرائـی)


فـاشيسم، نـازيسم، استالـينيسم و اسـلام

تـوتـالـيـتـاريسـم و اســـلام– اسـاسـاً و ابـتـدائـاً– يـک نـظـام ايـدئـولـوژيـک می بـاشنــد، در ايـن دو سيستم، ايدئولوژی (فـاشيسم، نـازيسم، استالـينيسم و اسـلام) بعنوان يک حقيقت برتر، همهً ارزش ها و عقايد اجتماعی، سياسی و اخلاقی جامعه را تحت سلطهً خويش دارد. ايـدئـولـوژی در رژيـم هـای توتالـيـتـر چيـزی شبيـه به آمـيختگی ديـن و دولـت در نظام اسـلامی است آن چنـانـکه رئيس سياسی جامعه در عين حال رئيس مذهبی آن نيـز هـست. او است که قـوانين مــدنی، شـرعـی و اخـلاقی را تـنـظـيـم، تـفـسيـر و اجــرا مـی کــنـــــــــــــــــــــــد.
ايدئولـوژی– بعـنوان يک حقـيـقـت بـرتـر– چـه در رژيـم هـای تـوتـالـيـتـر و چـه در حکـومت های اسـلامی (خصوصاً شيعی) خود را از طريق تبلـيغـات گـسترده، تـفـتـيش، بازرسی فکـری، تکـفـيـر مذهبی، قهر و خشونت، ارعاب، ترور جسمی و فکری، سرکوب هر نوع دگرانديشی و آزاد فکری تحمـيل و تثبيت می کـنـد. اصول ايـدئـولوژيک بعنوان "وحی مُـنزل" و "کلام آخر" به ابزار تحميق توده ها و وسيله ای برای سرکوب آزادی ها و آرمان های دموکـراتـيـک روشنـفـکـران جامعـه بدل می شـود. نـازيسـم (در آلـمـان) و فـاشيـسـم (در ايـتـالـيـا)، استـالـيـنـيـســم (در شـوروی) و حکومت جـمهـوری اســــلامی (در ايـــران) نـمـونـــه هــای عــيـنـی و تـاريـخـی ايـن مـدعــا هـسـتـنـــــــــد.

ايـدئـولـوژی بـرای رژيم های توتالـيتر دو نقـش اساسی دارد؛ نخست: ايجاد مشروعـيت برای رژيـم و رهبر است. رهبر در رژيم توتالـيتر (مانند امام و پيشـوا در حکـومت اسـلامی) بـرای جلـوه دادن اختيارات بلا منازع خويش، ناگزير بايد از ايدئولوژی کمک بخواهد زيرا برای مشروعيت حکومت او هـيچ مـنـبع ديگـری وجود نـدارد. اين بدان معـنا نيست که ايـدئـولـوژی حکـومت هـای تـوتـالـيتر (از جمله حکومت اسلامی) يک مقولهً مشخص و تفسير شده است، زيرا اگر نقش رهبر، تنها عملی کردن برنامهً روشن و از پيش معـين شده باشد اصالـت بـا ايـدئـولـوژی و برنامه است نه با رهـبـر. جستاری از
ملاحـظاتی در تاريخ ايران "بخش سوم" - «دکتر علی ميرفطروس» - 1988 آلمان[+]
علل تاريخی عقب ‌ماندگی‌های جامعهء ايران
نگاهی به هجوم ايل‌ها، استقرار اسلام، زمينه‌های پيدايش
و فلسفهء سياسی "اسلام راستين"
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Sunday, September 11, 2005

مانيفست خشونت و هـراس «قــُرآن»


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم


١١ سپتامبر : ريشه ها، بازانديشی ها و رهائی ملّی ما

ريشهء فاجعهء١١ سپتامبر را بايد در خصلت تعاليم اسلام جستجو کرد. اين، مسئله ای است که متأسفانه در تحليل های مربوط به فاجعهء ١١ سپتامبر توجهی به آن نشده است. ببينيد! قرآن کتابی است که کلمهء " قتال " ( کشتن ) و اشتقاقات اين کلمه، در آن فراوان تکرار شده است بطوری که می توان آنرا "مانيفست خشونت" ناميد . از طرف ديگر: در تاريخ اديان، پيغمبر اسلام به" پيغمبر مسلّح " مشهور است، پيغمبری که بقول دکتر علی شريعتی : برای پيشبرد عقايدش می گفت :
" يا از سرِ راه من کنار برويد! و يا نابود می شويد!"
فلسفهء سياسی حضرت محمد در اين جملهء معروف او خلاصه شده كه می گفت :
" من آمده ام که درو کنم نه بکارم! بهشت، در زير سايهء شمشير عربان است "

در تاريخ اديان بزرک جهان، هيچ دينی را نمی توان يافت که مثل اسلام برای پيشبرد تعاليم و انديشه هايش، اينهمهبه تهديد و قتل و ارعاب متوسّل شده باشد. درواقع، تاريخ رشد و گسترش اسلام را نمی توان فهميد مگر اينکه ابتداء خصلت خشن، تند و مهاجم آنرا بشناسيم. مسئلهء ديگر، مفهوم "شهادت"، در اسلام است که نوعی حقانيت دينی و تاريخی به " شهيد " می دهد که طی آن، اگر چه فرد ( شهيد ) از زندگی دنيوی دست می شويد، امّا با شهادت خويش به
" لقاالله " نائل می گردد و در " آن دنيا " جاويد می ماند، اين چنين است که بقول دکتر شريعتی : " شهيد ، قلب تاريخ است "يا بقول مرتضی مطهری : " شهيد ، شمع تاريخ است". . . اعتقاد به " شهادت "، از خودبيگانگی فرد را دامن می زند و در ارتکاب عمل باعث نوعی "بی حسی اخلاقی" می گردد که طی آن هر عمل و جنايتی، " مشروع"می شود، اعتقادی که بی باکی، جسارت و دليری مجاهدان اسلامی را بر می انگيزد و معمولاً باعث" پيروزی حق بر باطل " می گردد. فاجعهء ١١سپتامبر، بارزترين نمونهء اين اعتقاد و " پيروزی" است !
بنيادگرائی اسلامی ـ بصورت جنبشی تمام خواه و ايدئولوژيک ـ چه در حوزهء عمل و چه در حوزهء عقايد، شباهت های فراوانی با توتاليتاريسم و خصوصا ًفاشيسم دارد .
بازخوانی گفتگو «دکتر علی ميرفطروس» با نشريه تلاش، شماره ٩ سال ٢٠٠٣
١١ سپتامبر : ريشه ها، بازانديشی ها و رهائی ملّی ما[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Saturday, September 10, 2005

حکومت شيادان در عصر ماهواره ها!


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم

با ياد و خاطرهً به خون تپيدگانِ راه رهائی از چنگال شيادانِ دين فروش ودشمنانِ انسان و انسانيت
شهــريــور 1367 - سپتامبــر 1988 - تهــران - سياهچال های اوين مخــوف
شهريور سرخ، روزهای داغ مزدک، حلاج و بابک کُشان به دست سربازانِ گمنام و با نام امام زمان
لاشخورهائيکه امروز در مقام رئيس و وزير و امير به جان، مال، ناموس و از همه مهمتر به فرهنگ و هويت مردم وحشِانه حمله ور شده اند!

خاوران! سند ديگری از پروندهً عملکرد اسلام و شيادانش

خاوران، يك سند جنايت هاي وحشيانه رژيم جمهوري اسلامي است
از آن روز هاي سراسر رنج سال ها مي گذرد.
از آن روز هايي كه ملاقات با زندانيان قطع شد و خانواده ها
نگران عزيزانشان به هر جايي سر مي زدند تا شايد خبري از
آنان بيابند. ومن نيز مانند هزاران خانواده ديگر سرگردان
و نگران در جستجوي خبري از همسرم بودم.
شهريور سال ۶۷ بود، كه خبر كشف گورهاي دسته جمعي را
در گورستان خاوران از زبان مادر داغديده اي كه پسر عزيزش
را به جرم آزادي خواهي و عدالت طلبي اعدام كرده بودند شنيدم
او برايم تعريف كرد كه روزي كه براي مراسم يادبود پسرش به
گورستان خاوران رفته بودند ، يكي از مادران تكه پارچه اي كثيف
و خون آلود مي بيند و به خيال آنكه پارچه را به كناري اندازد
تا زمين تميز باشد دست مي برد تا پارچه را بردارد ولي متوجه مي شود
پارچه در زمين فرو رفته پس سعي مي كند تا خاك را به كناري زند
و پارچه را از زمين بيرون كشد ، كه ناگهان دستي را ميبند.
در لحظه اي همه متوجه مي شوند خاك در جستجوي يافتن جنازه ها شكافته
مي شود وعمق فاجعه آشكار مي شود . شنيدن اين خبر براي من نقطه پايان زندگي
مردي بود كه در صداقت و پاكي ،شجاعت و آزادگي زبانزد تمام افرادي بود كه
اورا مي شناختند . مردي كه عاشق مردم بود و عشق را با همه شكوهش با مهرباني
محبت و گذشت به اطرافيانش نشان ميداد.
نه ، نه! نمي خواستم اين حقيقت را باور كنم . هنوز رسما به من اعلام نشده
بود بايد صبر مي كردم . هر روز با خودم كلنجار مي رفتم و ميان واقعيت و سراب
در شك ودو دلي دست و پا مي زدم تا سرانجام نوبت من هم رسيد.
از زندان اوين تلفن كردند به منزل خواهر شوهرم و گفتند روز ۱۴ آذر
ساعت ۳ يك نفراز مردان خانواده بياييد جلوي زندان . وقتي خبر را شنيدم بلافاصله
وسايلم را جمع كردم وبا پسرم به تهران رفتم و بدين ترتيب نوبت من هم شد.
جلوي اوين همهمه اي بر پا بود صد ها نفر پشت در زندان جمع شده بودند .همه بي قرار بودند.
همه ميدانستيم واقعيت چيست ولي هيچكس نمي خواست واقعيت رابر زبان آورد.
تا سرانجام از هر خانواده يك نفر را به داخل محوطه اوين بردند.
در حياط به چشمانمان چشم بند زدند و ما با چشماني بسته شده دستان يكديگر را گرفته بوديم ومحكم مي فشرديم با ياد عزيزانمان كه همه با سرود عشق به جوخه هاي اعدام سپرده شدند.

بالاخره مارا با ساختماني بردند ، زنها در يك طرف و مرد ها در طرف ديگر.
كم كم چشم بند هارا بالا زديم . ساختمان برايم آشنا بود . همان راهرو و همان
اتاق ها . ساختماني كه در آن بارها و بارها بازجويي شده بودم. آن روزها كه از
زير چادر و چشم بند پنهان از چشم نگهبانان به اطراف نگاه مي كردم ،در جستجوي جعفر (جعفر وثوقي) !!!

تمام خاطرات مثل باد از ذهنم مي گذشت و مادران و خواهران و همسران در اين مرورمرا ياري مي كردند.

لحظات به كندي مي گذشت ، ولي عاقبت اعلام شد ، جعفر وثوقي ...
نام همسرم بود.
به راه افتادم به اتاقي وارد شدم . گفتگو كوتاه بود:
تو چه نسبتي با جعفر داري ؟
همسرش هستم
ميداني چه مي خواهيم به تو بگوييم؟
مي خواهيد بگوييد اعدامش كرده ايد!؟
بله ، البته ما اينكار را نكرديم
چرا؟
براي اينكه يك دنده بود و سر حرفش ايستاده بود
كي؟
معلوم نيست.
وصيتنامه ، من ...
وصيتنامه مال فرد مسلمان است او مسلمان نبود
وفقط اين حلقه ازاو مانده.
حلقه را گرفتم و در دستانم فشردم مي خواستم به وسعت تمام دنيا
فرياد بزنم . ولي نتوانستم، بغض راه گلويم را بسته بود
كاغذي جلويم گذاشتند و گفتند بايد تعهد بدهي كه مراسم يادبود نمي گيري
و اين خبر را بطور رسمي در روزنامه يا به شكل تراكت اعلام نميكني ...
گيج ومنگ بيرون آمدم در پاركينگ سوار ماشينم كردند و جلوي
لونا پارك تقريبا از ماشين به بيرون انداختند ، چون كه مي ترسيدند مورد
تهاجم مردم خشمگين قراربگيرند.
بله از آن روز سالها مي گذرد.
طي تمام اين سال ها با تمام توانم كوشيدم براي حقوق از دست رفته جعفر وديگر قربانيان سياسي رژيم جمهوري اسلامي مبارزه كنم.

در تمام اين سال ها خاوران براي من جايي بود كه بغض فروخورده ام را هم چون آتشفشاني گدازان به بيرون بريزم.

و در آرزوي روزي كه تمام خانواده هاي قربانيان بتوانند با كمك مردم ايران و تمام
سازمان هايي كه در راه حقوق بشر مبارزه ميكنند براي تجليل از مقام تمام زنان و مردان بزرگي كه در راه آزادي جان عزيزشان را از دست دادند ستون يادبود و يا مجسمه اي كه نمادي از آن انسان هاي شريف و عاشق باشد در آن جا نصب كنند.
ودر كتيبه اي نام تمام آن عزيزان را بنويسند با هزاران گل زيبا كه در چهار فصل
سال زيبايي را چنانكه در خور اين عزيزان باشد، زينت بخش خاوران بكنند.
اما امروز درست مثل هفده سال پيش، خبر ميرسد.
رژيم مي خواهد به بهانه بازسازي خاوران را خراب كند و سند جنايتش
رااز بين ببرد. خاوران براي همه مردم چه آنان كه از نزديك و چه
آنان كه فقط عكس هايي از آن را ديده اند ، سمبول جنايات پنهان و اشكار
مستبدان جمهوري اسلامي است.
جنايتكاراني كه نه تنها طاقت تحمل انسان هاي دگر اندش را ندارند .بلكه از هر چه يادآور اين انسان هاي ازاده نيزهست در هراس است . و سعي در از بين بردنش دارد.
من كه همراه ديگرخانواده هاي قربانيان كشتار خونين سال ۶۷ كه سال ها در
جهت تحقق خواست هاي زير تلاش كرده ايم:
اعلام رسمي نام قربانيان سال 13۶۷ - 1988
ثبت اسامي قربانيان در دفاتر رسمي ثبت و احوال كشور.
دادن پرونده قربانيان به خانواده ها
اعلام نام شخصي كه دستور اين اعدام ها را صادر كرده بود.
نشان دادن محل دفن فربانيان.
حق گذاشتن سنگ بر مزار قربانيان
داشتن حق برگزاري مراسم ياد بود اعلام رسمي در روزنامه ها
امروز بار ديگر از تمامي انسان هاي آزاده و كليه سازمان هايي كه در راه
حقوق بشر مبارزه مي كنند ياري مي طلبم تادر سالروز كشتار زندانيان نگذارند
عوامل رژيم تحت نام باز سازي خاوران را از بين ببرند.
باز سازي خاوران تنها مي تواند بدست خانواده هاي قربانيان اين فاجعه باز سازي گردد.
شايد ، اين كار مرهمي بر رنج هايي باشد كه آنان در اين سال ها كشيده اند.
فريبا كاوياني - شهريور 1384
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

Friday, September 09, 2005

چـــرا؟


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم


چــرا " کلمه ای است که به انسانيت انسان معنا می دهد"

"چــرا " کلمه ای است که به انسانيت انسان معنا می دهد و انسانِ حيوان گونه را به مرحلهً انسانيت می رساند.
وقتی که نوع خاصی از حيوان به روی دو پای خود ايستاد و سپس به تکلم درآمد، چندان فرقی با نوع حيوانی خود نداشت.
اين حيوان وقتی پا به مرحلهً انسانی نهاد که کلمهً " چــرا " را که ظهور مرحله تعقل در او بود آغاز کرد.
شگفتی بزرگ کلمهً " چــرا " در اين است که خود "خــدا " هم در پاسخ همين سوًال " چــرا " پيدا شده است. به همين دليل است که حيوانات که با کلمهً "چــرا " آشنائی ندارند، " خــدا " هم ندارند. " خــدا " فقط متعلق به انسان است. انسانی که می خواهد بداند " چــرا " به وجود آمده و چه چيزی يا چه کسی باعث حضور او در صحنهً حيات شده است؟ و ...

هر آئينی و هر فردی که بخواهد انسان را از " چــرا " گفتن محروم يا دور سازد، می خواهد انسان را به مرحلهً حيوانی اش برگرداند.
انسانيت فقط خوردن و خوابيدن و توليد مثل کردن نيست.
انسان حيوان نيست که صبحگاهان او را به چرا ببرند و شبانگاهان به آخورش برگردانند.
اديان تا آنجايی که اوراق تاريخ اين پديده ها نشان می دهد، هيچوقت با پرسش " چــرا " سر سازگاری نداشته اند و همانطور که شيطان را بخاطر چرا از درگاه خدايشان طرد کرده و او را مطرود جلوه داده اند، هر انسانی را که گفته چــرا؟ به اشکال مختلف مطرود و منکوب و معدوم کرده اند.
چـرا که ارباب ديانت نيز مانند خدا از طرح چون و چرا واهمه دارند و اينگونه انسان ها را بر نمی تابند...
برگزيده از: کتاب «بشارت» "خدا به زادگاهش باز می گردد" حکایتی دیگراز هوشنگ معین زاده
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Sunday, September 04, 2005

دادگاههاى اسلامى


هم ميهن! جان زندانيان سياسی در خطر جــدی است، آنها را فراموش نکنيم


دستگيرى دختران جوان توسط ماموران امنيتى در جريان مراسم خاوران
روشنگرى: كانون زندانيان سياسى با انتشار اطلاعيه اى از دستگيرى دختران جوان توسط عوامل اطلاعاتى و امنيتى رژيم اسلامى در جريان مراسم خاوران خبر داده و خواستار آزادى دستگيرشدگان شده است.
متن اطلاعيه[+]

تظاهرات بين المللى عليه دادگاههاى اسلامى در کانادا ٨ سپتامبر ٢٠٠٥

در دومين سالگرد تشکيل کمپين بين الملى عليه دادگاههاى اسلامى در کانادا اين کمپين دومين تظاهرات خود در مقابل پارلمان اين کشور، مجالس نمايندگان ايالتى آن و همچنين سفارتخانه هاى کانادا در نقاط مختلف دنيا را فراميخواند. اين تظاهرات همزمان و بين المللى جزئى از ميدان نبرد گسترده، حقوقى، لابيستى و خيابانى ما در مقابل تهاجم اسلام سياسى به حقوق زنان و ترقى خواهى در غرب بطور مشخص و در سطح جهان است. اين تظاهرات صداى اعتراض انسانهايى است که از مماشات دول غربى با جنبش سياه مذهبى به تنگ آمده اند و ميخواهند چون ستون محکمى از سکولاريسم و آزديخواهى دفاع کنند. از همه زنان و مردانى که از دخالت مذهب در دولت، آموزش و پرورش و سيستم قضايى بيزارند. از همه کسانى که چوب اسلام و حکومت اسلامى تنشان را زخم کرده و روحشان را به درد آورده است، از همه کسانى که دلشان براى آزادى و حقوق برابر زنان ميتپد ميخواهيم در هر کجا که هستند به اين تظاهراتها بپيوندند تا صف بشريت مترقى را در مقياس جهانى پرصلابت سازيم.
محل تظاهرات و مسئولین آن:

Queen’s Park, Ontario Legislationتورنتو:
۱۲ تا ۲ عصر ساعت:
٨ سپتامبر ٢٠٠٥
416-737-9500تلفن تماس: هما ارجمند
............
اتاوا: مقابل پارلمان ساعت ۱۲ ظهر
soheila_d@hotmail.comمسئول تظاهرات: سهیلا بیانی
............
800 Hornbi (in front of Family Court)down town ونكوور:
مسئول تظاهرات: زری اصلی zariasli@yahoo.ca
............
ویكتوریا: مقابل مجلس ایالتی: ساعت ۱۲ ظهر
مسئول تظاهرات: عباس محمدی vicc22@hotmail.com
............
كیتچینر: جلسه سخنرانی درباره دادگاههای اسلامی
محل: country hills community center, 100 Rittenhouse Dr, Kitchener
مسئول برنامه: هایدی اشمیت٬ heha@porchlight.ca
.............
Canadian High Commission ـ38 Grosvenor Street , London ( Bond Street Tube انگلستان: لندن:
sohailasharifi@yahoo.co.uk مسئول تظاهرات: سهیلا شریفی
35 avenue Montaigne 75008, Paris فرانسه: سفارت كاناداـ
michelevianes@chello.fr ۰۶۱۰۳۹۹۴۸۷مسئول تظاهرات: میشل .............
المان: مقابل سفارت كانادا
minaAhadi@aol.comمسئول تظاهرات: مینا احدی ٬
Brunnsparken K1 سوئد٬ گوتنبرگ:
parvin.kaboly@telia.com 0707744020 مسئول تظاهرات: پروین كابلی
سوئد٬ استكهلم: جزئیات بعدا اعلام میشود۔
mahin_alipour@yahoo.s مسئول تظاهرات: مهین علی پورـ
..............
Sophialaan 7 -2514 JP `S-Gravenhage ( DENHAAG )هلند: سفارت كانادا
soroshebi@yahoo.co مسئول تظاهرات: سروش ابراهیمی
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
مـيـرفـطـروس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~