Thursday, September 25, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


September 20


درسال 622 - 20 septemberدر چنين روزی دوران اسلامی آغازيدن گرفت، زمانی که محمد "هجرت" خود که کلمه ای عربی تزئين يافته ای است را آغاز نمود. هجرت به معنی: "فرار از وحشت، همانگونه که يک دختر بچه از ترس يک افعی خطرناک فرار ميکند" او از مکه فرار کرد زيرا احتمالا آزار های مداوم که بنيان آن بر داستان های اسکيتزو فـرنيا (دوگانگی شخصيت و افکار ماليخوليائی) استوار بود مردم مکه را به ستوه آورده بود؛ او فرشتگانی را در غار ها و کوهستان ميديد که به آنان موهومات نام الهام غيبی گذاشته بود. محمد به مکه فرار کرد زيرا مردم آن ديار بدليل بيشتر باور داشتن داستان های خيالی وموهومی او حاضر بودند به صورت لشگريان گول خورده بر پا خيزند و از او دفاع کنند. نهايتا او با زور و قدرت به مکه مراجعت ميکند و پس از آن همشان به شادی به زندگی ادامه ميدهند.





اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

Tuesday, September 16, 2003

نقش خداوند در قرآن





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::



نـــقـــش خـــــــداونــــــــد در قـــــرآن بـعــنــوان كارگــــزار روابــــط عـــمــومــي پـــيــغــمـبـــر


بازشناسی قرآن صفحات 207- 214


خداوند در نقش كارگزار روابط عمومي پيغمبر، به زنان محمد درس پيغمبرداري، و به مسلمانان درس آداب معاشرت با پيغمبر و زنان او را ميدهد؛ به محمد امتيازات استثنايي براي رفتار و آميزش با زنانش تفويض و براي نوبت همخوابگي محمد با زنانش فرمان صادر ميكند.
در آيات زير، خداوند از يك طرف به پيغمبرش آئين زناشويي و طرز رفتار با زنانش را مي آموزد و در اينباره بطور استثنايي مزايايي براي او قائل ميشود كه ساير مسلمانان و مومنان بايد از آنها محروم بمانند، و از دگر سو به زنان پيغمبر آداب معاشرت با ديگران و مخصوصا" چگونگي رفتار با پيغمبر را درس ميدهد و به آنها توصيه ميكند كه اگر مرتكب گناه شوند، در دنياي اخروي مجازاتشان دو برابر زنان عادي بوده و اگر از پيغمبر اطاعت كنند، پاداششان دو برابر زنان ديگر خواهد بود.
آيات زير حاكي است كه زنان پيغمبر براي رستگاري در دنياي اخروي بايد مطيع و منقاد محمد بوده و خود را وقت خواستهاي انساني او كنند. آيات 28 تا 34 سوره احزاب ميگويد:
(( اي پيغمبر به زنان خود بگو اگر شما طالب زيب و زيور زندگي دنيا هستيد، بياييد تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبي و خرسندي طلاق دهم. و اگر طالب خدا و رسول و مشتاق زندگي آخرت هستيد، همانا خدا به نيكوكاران از شما زنان، پاداشي عظيم عطا خواهد كرد. اي زنان پيغمبر، هركدام از شما كه دانسته كار ناروايي مرتكب شود، او را دوبرابر ديگران عذاب كنند و اين بر خدا آسان است. و هركه از شما مطيع فرمان خدا و رسول باشد و نيكوكار شود، پاداشش دوبار عطا كنيم و براي او روزي بسيار نيكو مهيا سازيم. اي زنان پيغمبر، شما مانند ساير زنان نيستيد. شما بايد از خدا بترسيد. پس با مردان به نرمي و نازكي صحبت نكنيد و نماز بپا داريد و زكوة مال به فقيران بدهيد و خدا و رسول را اطاعت كنيد. ))
آيات 50 تا 53 سوره احزاب در چنان سطح ناهنجاري تنظيم شده كه انسان به شگفتي ميافتد كه چگونه خداوند عالم با جبروت لاهوتي اش به امور جنسي و زناشويي پيغمبر پرداخته و براي نوبت همخوابگي محمد با زنانش قاعده وضع ميكند. آيات شماره 50 و 52 سوره احزاب قبلا" در صفحات 203 و 204 اين كتاب شرح داده شده و مدلول آيه 51 سوره مذكور به شرح زير است:
(( تو اي رسول، در همبستر شدن با زنهاي خود لازم نيست نوبت را مراعات كني. هريك از زنانت را ميل داري، نوبتش را عقب بيانداز و هريك از آنها را از خود راندي، باز ميتواني او را نزد خود بخواني. اين موضوع باعث شادماني دل و روشني ديده آنها خواهد شد و هرگز هيچيك از آنها نبايد از آنچه تو ميل ميكني، ناراضي و محزون باشند، بلكه همه بايد به آنچه كه تو به آنها عطا ميكني، خشنود باشند...))
يكي از مواردي كه شان قرآن، كتاب آسماني خاتم الانبيا را از شمار كلام الهي خارج ميكند، موضوع داستان ماريه قبطيه يكي از زنان محمد است. شرح موضوع بدين قرار است كه روزي حفصه، دختر عمر و يكي از زنان پيامبر، با اجازه او به خانه پدرش رفت. محمد در غياب حفصه، يكي ديگر از زنانش را كه ماريه قبطيه نام داشت و سياهپوست بود و او را از مصر بعنوان هديه براي محمد فرستاده بودند، به اطاق حفصه برد و با او همبستر شد. حفصه بعلت خاصي زودتر از موعود مقرر به خانه مراجعت كرد و متوجه گرديد كه محمد با ماريه همبستر شده است. لذا فرياد برآورد كه چرا نوبت او را به كنيز سياهي داده و بدين وسيله سبب هتك آبروي او نزد ساير زنانش شده است. محمد براي راضي كردن حفصه اظهار داشت ماريه را بر خود حرام ميكند و در ضمن از حفصه خواست كه اين راز را نزد خود محفوظ نگهدارد و در اين باره با كسي سخن نگويد. حفصه فورا" موضوع را به عايشه اطلاع داد و عايشه نيز در اينباره با محمد صحبت كرد. محمد براي عايشه سوگند خورد كه ماريه را بر خود حرام خواهد كرد. سپس خداوند در تعقيب واقعه مذكور، آيه اول سوره تحريم را به شرح زير بر محمد نازل كرد:
(( اي پيغمبر، براي چه آن را خدا براي تو حلال كرده، براي خشنود كردن زنانت بر خود حرام كردي و خداوند آمرزنده و مهربان است. ))
"ديدرو" نوشته است: محمد بيشتر از هر فرد بشر كه تا كنون در اين دنيا زيسته است به زنان علاقمند بود و همچنين بيشتر از هر فرد ديگر بشر با برهان و منطق آشكار دشمني ميورزيد.
حاصل بحث آنست كه بر طبق آيات مذكور سوره احزاب، حقوق محمد درباره زنان از ساير مومنان وسيعتر است و وي بعنوان پيامبر خدا بر طبق آيات قرآن و فرمان خدا مجاز شده است از مزاياي زير بطور استثنايي استفاده كند:
1- بيشتر از 4 زن عقدي ميتواند داشته باشد. (آيه 50 سوره احزاب)
2- محمد ميتواند با خويشاوندانش كه با وي مهاجرت كردند، ازدواج كند. (آيه 50 سوره احزاب)
3- ميتواند هر زن مومنه اي كه خود را بدون مهريه و شهود به او عرضه كند بعنوان همسر بپذيرد (آيه 50 سوره احزاب)
4- از رعايت عدالت و شناختن حق تساوي براي زنان خود معاف است. (آيه 51 سوره احزاب)
5- نوبت همخوابگي با زنانش را بهر نحوي كه صلاح بداند ميتواند تنظيم و يا مقدم و موخر سازد. (آيه 51 سوره احزاب)
6- در زنبارگي نسبت به ساير مومنان برتري خواهد داشت. (آيه 6 سوره احزاب)
7- پس از مرگ وي، كسي حق ازدواج با زنانش را ندارد. (آيه 53 سوره احزاب)
8- زنان وي حق تقاضاي نفقه بيشتر ندارند. (آيه 51 سوره احزاب)
9- زنان محمد نبايد بر مردم ظاهر شوند و از پشت پرده بايد با مردم صحبت كنند. (آيه 53 سوره احزاب)
10- از زينتهاي متداول دوران جاهليت بايد خودداري كنند. (آيه 33 سوره احزاب)
11- از نوبتي كه محمد براي همبستر شدن با آنها قائل ميشود، بايد راضي باشند. (آيه 51 سوره احزاب)
12- زنان پيغمبر در صورت ارتكاب اعمال ناشايست دوبرابر زنان عادي مجازات و در صورت اقدام به عمل شايسته، دوبرابر پاداش داده ميشوند. (آيه 30 سوره احزاب)
در آيات زير خداوند عالم كه يكي از 99 لقبش ملك القدوس ميباشد، در نقش كارگزار روابط عمومي و تشريفاتي محمد در قرآن ظاهر ميشود و به مسلمانان درس چگونگي سخن گفتن و معاشرت كردن با پيغمبر و همچنين با همسران او را ميدهد.
آيات 1 تا 5 سوره حجرات درباره موضوع فوق حاكي است:
(( اي كساني كه ايمان آورده ايد، بر خدا و رسول تقدم مجوييد و از خدا بترسيد كه خداوند شنوا و داناست... صدايتان را از صداي پيغمبر بلندتر نكنيد و با او بلند صحبت نكنيد، همچنانكه با يكديگر بلند صحبت ميكنيد تا اعمال نيكتان باطل نشود و شما آن را نفهميد. كساني كه در حضور پيغمبر آرام صحبت ميكنند، خدا در واقع قلوبشان را براي تقوا آزموده است و آمرزش و پاداش عظيم نصيب آنها كرده است. آنهايي كه ترا از پشت خانه ات بصداي بلند ميخوانند، اغلب افراد بيشعور و بي عقل هستند؛ و اگر آنها صبر ميكردند تا خودت از خانه خارج شوي، برايشان بهتر بود و خداوند آمرزنده و مهربان است. ))
آيه 62 سوره نور:
(( مومنان حقيقي آنهايي هستند كه به خدا و رسولش ايمان كامل دارند و هرگاه در كاري كه حضورشان نزد رسول لازم باشد، با او جمع شوند؛ تا اجازه نگيرند، از محضر رسول بيرون نميروند؛ و اي پيغمبر آنان كه از تو اجازه ميگيرند، در واقع اهل ايمان به خدا و رسول هستند، پس چون از تو اجازه خواهند كه بعضي مشاغل و امور خود را انجام دهند، به هركس كه ميل داري اجازه بده و براي آنها از خدا طلب آمرزش كن كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. ))
آيه 63 سوره نور:
(( هنگامي كه ميخواهيد پيغمبر را صدا بزنيد، او را مانند موقعي كه يكديگر را بين خودتان ميخوانيد، صدا نزنيد... ))
در آيه 53 سوره احزاب، خداوند تشريفات چگونگی ورود به منزل پيغمبر، غذا خوردن سر سفره پيغمبر، آداب صحبت كردن با زنان پيغمبر را به مردم مي آموزد و ازدواج با زنان پيغمبر را پس از مرگ او قدغن ميكند.
متن آيه 53 سوره احزاب به شرح زير است:
(( اي كساني كه ايمان آورده ايد، به خانه پيغمبر داخل نشويد مگر او اجازه دهد و بر سفره طعامش دعوت كند. در آن حال نيز نبايد زودتر از وقت آمده و به ظروف غذا چشم انتظار گشائيد، بلكه موقعي كه دعوت شده ايد بياييد و موقعي كه غذا تناول كرديد، زود پي كار خود برويد نه اينكه آنجا براي سرگرمي و صحبت باقي بمانيد كه اين كار پيغمبر را آزار ميدهد و او از شرم به شما چيزي نميگويد، ولي خدا از اظهار واقعيت به شما شرم ندارد. و هرگاه از زنان رسول متاعي ميطلبيد، از پس پرده طلب كنيد كه حجاب براي پاكيزه نگهداشتن دلهاي شما و آنها بهتر است و هرگز رسول خدا را نيازاريد و پس از وفات او هيچگاه با همسرانش ازدواج نكنيد كه اين كار گناهي بزرگ است. ))
اگرچه محمد از مردان نامدار تاريخ بشمار ميرود، ولي لااقل مدلول آياتي را كه در اين فصل تشريح شد، ميتوان دليل ضعف بعضي از خصوصيات رواني او دانست. محمد با تمامي نيروي شگرف ذهني و قدرت فساينده اي كه در رهبري مردم شبه جزيره عربستان و بسيج آنها براي جهانگيري تحت لواي دين داشته، معهذا بنظر ميرسد كه توانايي ذاتي براي كنترل منش و رفتار پيروانش را نداشته است. به همين دليل است كه بجاي اينكه با كاربرد روشهاي موثر، منش و اخلاقيات فردي و اجتماعي پيروانش را در جهت حصول اهداف سياسي اش قالب ريزي كند، پيوسته در كالبد خدايی که در ذهنش ساخته است فرو ميرود، از قول او به پيروان خود پند و اندرز ميدهد و كوشش ميكند با قدرت لايتناهي خدايي كه خود را پيغمبر او معرفي كرده، در مردم نفوذ و آنها را وادار به اطاعت از خواستهايش بكند. از اينروست كه ميبينيم در تدوين بعضي از احكام و مطالب قرآن، شان خدا (الله) را در حد يك انسان بي اراده و از لحاظ فكري سست بنياد پائين آورده است. بدين ترتيب خدايي كه بايد دانا به اسرار آشكار و نهان عالم خلقت بوده و در سطح الوهيت و جبروتي اش به ارشاد و هدايت بندگان ضعيفش بپردازد، در نقش يك عامل بي اراده تشريفاتي در قرآن ظاهر ميشود و درباره زندگي خصوصي و فردي محمد از قبيل چگونگي ورود به خانه محمد، سخن گفتن و معاشرت كردن با او، غذا خوردن در خانه پيغمبر، آداب رفتار با زنهاي محمد و نوبت همخوابگي محمد با زنانش بحث ميكند.
از طرف ديگر محمد در تمامي مطالب قرآن كوشش كرده است آيات و مطالب قرآن را بعنوان كلام خدا در سطحي وضع كند كه مافوق ذهنيت بشر بوده و دليل و حجت پيامبري او، و يا بعبارت ديگر بعنوان معجزه پيامبري اش، به پيروان اسلام قابله ارائه باشد؛ اما با اشتباهاتي كه در تدوين بيشتر مطالب قرآن و مخصوصا" آياتي كه در اين فصل ذكر شد، بكار برده است، نه تنها خود را از شمار بزرگ فكران بشري خارج ميكند، بلكه نقاط ضعف رواني خود را نيز آشكار ميسازد. زيرا هنگامي كه در قسمت آخر آيه 53 سوره احزاب، خدا به مردم دستور ميدهد (بعد از وفات پيغمبر با زنانش ازدواج نكنند)، در واقع خود را آنچنان خودخواه، حسود و بنده احساساتش معرفي ميكند كه نه تنها در زمان حيات، بلكه پس از مرگ نيز نميتواند فكر كند كه زنهايش به عقد ازدواج مردان ديگر درآيند. بعبارت ديگر محمد نه تنها در زمان حيات گروهي از زنان را در حرمسرايش مقيد ساخته و آنها را آلت هوسهاي نفساني اش قرار ميدهد، بلكه آنقدر خودخواه، حسود و ضعيف النفس است كه حتي پس از مرگش نيز حاضر نيست زنانش از يك زندگي نسبي آزاد انساني برخوردار باشند.

:::::::::::::::::::::::::::



اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

Friday, September 12, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::



افراد عامی مذهب را واقعی وحقيقت محض، خردمندان آنرا پوچ و خرافی و فرمانروايان آنرا قابل استفاده و مفيد می دانند



شيخ و مغول
مغـولان راه را بـر شـيخ بـسـتـنـد کـه يـا تـرا کـشيـم يـا بـا تـو لـواط کـنـيـم، پـس از آن شـيـخ سـی سـال بـه نـيـکـنـامـی بـزيـسـت.


خدا به فسق وفجور امر مي كند.
16 اسراء:
ما چون اهل دياري را بخواهيم هلاك سازيم پيشوايان ومتنعمان آن شهر را امر كنيم راه فسق و فجور وظلم در آن ديار پيش گيرند و آنجا تنبيه و عقاب لزوم خواهد يافت آنگاه همه را هلاك مي سازيم.
خدا در اين آيه به روشني سخن مي گويد.از اين آيه اينگونه مي توان فهميد خدا اول تصميم مي گيرد دياري را نابود كند .چرا؟ معلوم نيست. چون در آنجا فساد وظلم هست؟ نه . چون اگر علت اين بود ديگر احتياج نبود كه خدا امر به فساد كند. پس در آن ديار فسق وفجور وظلم نبوده. پس علت تصميم به نابودي اين ديار چيست؟ شايد چون خدا دلش مي خواست. در ايه ديگري آمده كه هيچ شهر دياري نيست مگر قبل از قيامت اهل آن را هلاك يا به عذاب گرفتار كند.

58 اسراء:
هيچ شهر ودياري درروي زمين نيست مگر اينكه پيش ازظهور قيامت اهل آن شهر را هلاك كرده يا به عذاب سخت معذب مي كنيم اين حكم در كتاب علم ازلي مستور است.

درويش مراد


خردگرايان، روشنگران؛ شک گرايان، ندانم گرايان و خداناباوران
به يادگيرخانهٌ قلندران کـــــــافــــر قدم رنجه بفرمائيد!




اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::