Sunday, December 29, 2002

جنگهاي مسلمانان !

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

جنگ « صفيٌن »

با پيروزي « علي » در جنگ « جمل » حاكميت او بر نواحي « عراق » و « بين النهرين » مسلم گرديد با اينحال ؛
مخالفان « علي » ؛ پس از شكست در جنگ « جمل » به شام ( سوريه ) رفتند و به گروه « ’عثمانيه » ( هواداران ’عثمان )
پيوستند و با حمايت لشگريان « ’معاويه » براي جنگ با « علي » آماده شدند.

در ماه صفر سال 37 هجري در ناحيهْ « صفيٌن » ( جنوب شهر « رٌقه » واقع در كنار ’فرات ) جنگ خونيني بين سپاهيان « علي »
و لشگريان « ’معاويه » در گرفت. نتيجهْ اين جنگ بنفع لشگريان « علي » متمايل بود و « ’معاويه » چون خود را در برابر سپاه « علي »
ناتوان ديد به تدبير و حيلهْ « عمروبن العاص » فرمان داد تا سربازانش پاره هاي قرآن را بر سرنيزه كردند و گفتند :
” ما هر دو مسلمانيم و بايد به ’حكمي كه قرآن ميكند ؛ راضي باشيم ” ..... اين حيله بسختي ’مفيد و مؤثر افتاد و عده اي از فرماندهان
و سربازان سپاه « علي » ؛ دست از جنگ كشيدند و « علي » را كه ’دچار شك و ترديد شده بود ؛ وادار به مذاكره و قبول « حكميٌت » ( داوري ) كردند.

« خوارج »

پيشه وران ’خرده پاي شهري و توده هاي زحمتكش - كه از ظلم و ستم ’حكٌام ا’موي بجان آمده بودند و نه براي منافع « علي » (؟)
بلكه بخاطر استقرار عدالت اجتماعي مبارزه ميكردند ؛ راضي به مذاكره و سازش با « ’معاويه » و اشراف « بني ا’ميه » نبودند ؛
آنها با شعار « لا ’حكم الا الله » معتقد بودند كه : ” ’حكم خدا صادر گرديده زيرا كه ما ( سپاهيان علي ) بر لشگريان « ’معاويه »
پيروز گشته ايم بنابراين ؛ مذاكره با دشمن ؛ بمنزلهْ « مخالفت با ’حكم خدا » ميباشد. ---» ( اسلام در ايران - ص 53 )

بي شك تسليم طلبي و تمكين به مذاكره و سازش ؛ نميتوانست موافق فكر و منافع طبقاتي توده هاي زحمتكش و پيشه وران ’خرده پاي باشد
و همانگونه كه گفتيم :
{ آنها نه براي منافع « علي » و استقرار حكومت او ؛ بلكه اساسا” براي مخالفت با اشرافيت ا’موي و استقرار حكومتي مردمي مبارزه ميكردند. }
لذا بسيار روشن بود كه تسليم به حكميٌت ( داوري ) و سازش ؛ « علي » را در شمار دشمنان طبقاتي توده هاي ستمديده قرار ميداد ؛
براين اساس : دوازده هزار تن از لشگريان ؛ از اردوگاه علي « خارج » گرديده
و در « نهروان » ( بين بغداد و بصره ) مستقر شدند و از بين خود ؛ شخصي عادي بنام « عبد الله بن وهب » را به خلافت انتخاب كردند ؛
اين عده از اين پس به « خارجي » يا « خوارج » ( قيام كنندگان ) معروف گرديدند و آن كساني را كه بر اطاعت « علي »
باقي مانده و او را همچنان خليفه و امام مسلمين دانستند ؛ « شيعه »( يا پيروان علي ) ناميدند. --» (×)
------------
---»(×) - گروهي از محققين ؛ پيدايش « شيعه » را به زمان پيغمبر مربوط ميدانند / نگاه كنيد به : پيدايش شيعه در اسلام - ص 5 و 4 +
+ تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 39 و 40 + اسلام در ايران - ص 50 و 51
------------
« خوارج » عموما” از توده هاي زحمتكش و از پيشهوران خرده پاي شهري بودند و از اينرو ؛ آنها را « ’شراة »( فروشندگان ) نيز ميگفتند.
« خوارج » علي ؛ ’عثمان و معاويه و كساني را كه در جنگ « صفين » به « حكميت » انتخاب شده بودند ( عمرو بن عاص و ابو موسي’ اشعري ) را كافر مي دانستند
به عقيدهْ آنان : خليفه و جانشين پيغمبر لازم نيست كه عرب و از قبيلهْ قريش باشد بلكه خلافت غير عرب و حتي غلامان نيز روا و جايزه است ؛
تنها شرط خلافت و رهبري اينست كه شخص خليفه ؛ با تقوي’ ؛ عادل و شمشير زن باشد.

{ بعضي از فرقه هاي خوارج ( مانند شبيبٌيه ) در انتخاب خليفه فرقي بين زن و مرد نمي گذاشتند و امامت زنان را نيز جايز مي دانستند. } --»(××)
---»(××) - الفرق بين الفرق : مذاهب اسلام - ص 70 - 47
« خوارج » - بر خلاف شيعيان - قدرت « امام » را ناشي از « ا’مت » ميدانستند و تاكيد ميكردند كه رياست امام جنبهْ ديني ( الهي ) ندارد / بلكه فقط دنيوي ميباشد.
« خوارج » دشمنان آشتي ناپذير اشراف « بني ا’ميه » ؛ زمين داران بزرگ و مخالف مالكيت خصوصي بودند ؛
آنها خلافت موروثي خاندان پيغمبر را قبول نداشتند ؛ بر اين اساس :
« خوارج » را ميتوان مظهر « جمهوريخواهان » در برابر تمايلات « سلطنت طلبانه » ( حكومت موروثي ) شيعيان دانست. ---»(×××)
----------------
--»(×××) - الفصل في الملل و الاهواء و النحل - ابن حزم - ج 4 - ص 191 - 188 + الفرق - ص 66 + تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام - ص 38 - 25
+ اسلام در ايران - ص 65 - 53
---------------
جنگ « نهروان » را فردا مرور ميكنيم.
_____________________
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

...حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home