Tuesday, January 31, 2006

آيا هنوز بنی آدم اعضاء يک پيکرنــد؟



رهبران سياسی، اصلی و کليدی رژيم اسلامی ، در وجه غالب و اساسی ، نمايندهء يک باند مافيائی قدرت است که برای حفظ و ادامهء حکومت خود، به هر کارو جنايتی دست می زند.

::. مـيـرفـطـروس .::



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


تعريف « ديـن » از زبان احمد کسروی در کتاب "شيعيگـری" در سال 1323-1944


راستی را دين برای آن است که مردمان چندين بی خرد و نا فهم نگردند که زندگی خود را رها کنند و به داستان های هزار و سيصد سال پيش پردازند و در ميان مردگان کشاکش اندازند. کسانی که اين ها را از دين می شمارند معنی دين را ندانسته اند!
« ديـن » شناختن معنی جهان و زندگانی و زيستن به آئين خـرد است. « ديـن » آن است که امروز ايرانيان بدانند که اين سرزمينی که خدا به ايشان داده چگونه آباد گردانند و از آن سود جويند و همگی با هم آسوده زيند و خاندان هائی به بينوايی نيفتند و کسانی گرسنه نمانند و دهی ويرانه نماند و زمينی بی بهره نباشد. « ديـن » آن است که امروز توانگران ايران سرمايه های خود را در راه کشيدن جوی ها و پديد آوردن چشمه ها و آباد گردانيدن ده ها بکار اندازند که هم اين ويرانی ها از ميان برخيزد و هم هزاران خاندان های گرسنه و بينوا از بدبختی رها گردند. « ديـن » اين است که خدا خشنود خواهد بود. گفتگو از کشاکش علی و ابوبکر چيست که خدا آن را خوش دارد و به کسی به اين نام مزدی دهد؟! ...





به سايت سنديكای شركت واحد اتوبوسرانی خوش آمديد[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

بيانيهً حمايت از کودکان و خانوادهً کارگران اعتصابی شرکت واحد را امضاء [+]کنيــد
Defending the children of Iran's striking bus drivers

.................
بیانیه سندیکای شرکت واحد: قالیباف مناطق ده گانه شرکت واحد تهران را به پادگان نظامی تبدیل کرده است[+]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~




هـمـوطـن! مـا مـی تـوانيـم
چهارشنبه سـوری، اين جشن باستانی را بـه قيام ملی عليـه رژيـم اهـريمنی جـمهوری اسـلامی تبـديـل کنيــم.



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Monday, January 30, 2006

چارهً رنجبران وحدت و تشکيلات است



رهبران سياسی اصلی و کليدی رژيم اسلامی ، در وجه غالب و اساسی ، نمايندهء يک باند مافيائی قدرت است که برای حفظ و ادامهء حکومت خود ، به هر کارو جنايتی دست می زند.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


..:: کارگران زندانی را آزاد کنید! ::..

دستگیری و ضرب و شتم رانندگان و احضار و بازداشت اعضاء و فعالین سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه تا روز دوشنبه ۱۰ بهمن هم چنان ادامه یافت و بر اساس آمار سندیکای شرکت واحد، حدود هفتصد تن دستگیر شدند، که ۵۰۰ تن از آنان در زندان اوین محبوس هستند. دستگیری‌ها متوقف نشده و احضار اعضاء و فعالین سندیکا و بازداشت آنها هنوز ادامه دارد.[+]






~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

فراخوان سندیکای شرکت واحد / جمعه، 14 بهمن کلیه رانندگان، کارگران و کارکنان شرکت واحد در خانه های خود خواهند ماند.[+]
..................
[+] شصد نفر ديگر از فعالين سنديكايى را شبانه دستگير كردند
..................
Tehran bus strikers violently attacked; hundreds arrested
Posted on Sunday, January 29 - 2006 [+]

..................
Hundreds of Workers and Drivers Arrested, Strike Banned!
TEHRAN, 29 Jan. (IPS) The clerical-led authorities of the Islamic Republic crashed “ruthlessly” a general strike planned by the Union of the Single Bus Company of Tehran and Suburbs (SBCTS) for Saturday 28, arresting “hundreds” of drivers, workers and personnel and their families.[+]
..................
Tens of drivers wounded, wives taken as hostage!
Jan 28, 2006 - SMCCDI (Information Service)
Wives of at least 3 strikers have been arrested at their homes and brought to an unknown destination in order to be use as tool of pressure against their husbands.[+]
..................
Clashes erupt in Iran capital after bus drivers’ protest!
Iran Focus - Sat. 28 Jan 2006
Agents of the Ministry of Intelligence and Security (MOIS), Iran’s notorious secret police, raided the homes of bus drivers in Tehran in the early hours of the morning, arresting hundreds of bus union activists and in some cases their relatives as well.[+]
..................
جریان هجوم شبانه ماموران مسلح جمهوری اسلامی به منزل کارگر اعتصابی شرکت واحد اتوبوسرانی: مصاحبه با همسر یعقوب سلیمی.[+]بخوانيــد
..................
مصاحبه با منصوره شيرزادفر همسر يعقوب سليمی که امروز از زندان آزاد شده است با رادیو «آوای آشنا».[+]گوش کن

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



هـمـوطـن! مـا مـی تـوانيـم
چهارشنبه سـوری، اين جشن باستانی را بـه قيام ملی عليـه رژيـم اهـريمنی جـمهوری اسـلامی تبـديـل کنيــم.



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Sunday, January 29, 2006

سـرکـوب ، زنــدان و شـکـنــجــه



رهبران سياسی اصلی و کليدی رژيم اسلامی ، در وجه غالب و اساسی ، نمايندهء يک باند مافيائی قدرت است که برای حفظ و ادامهء حکومت خود ، به هر کارو جنايتی دست می زند.
::. مـيـرفـطـروس .::



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


اعتصاب غذای رانندگان دستگیرشده شرکت واحد اتوبوسرانی[+]
یکشنبه، 9 بهمن ماه 1384 - ايرن پرس نيوز
.....................
حکومت با سرکوب کارگران در هشتم بهمن، تنها بادی کاشته است که حاصل آن توفان خواهد بود. خواست های کارگران بر جاست، بر آن ها افزوده هم شده است. سنديکای کارگران که توانسته است در خفقان آورين شرايط بزرگ ترين اعتراض کارگری در ايران را سازمان دهد، پا برجاست، زيرا از خواست و نياز هزاران هزار کارگر؛ زحمتکش و انسان ايرانی نيرو می گيرد.



گزارشهای مربوط به سرکوب گسترده کارگران شرکت واحد[+]
10 بهمن 1384یکشنبه، 9 بهمن ماه 1384 - ايرن پرس نيوز
.....................
زندان اوين در خون ، کارگران به علت شدت آسیب دیدگی نیاز به فوریت های پزشکی دارند[+]
.....................
سخنان تکاندهنده دختر 12 ساله يکی از فعالين سنديکای کارگران شرکت واحد : پتو را از روی ما برداشتند و با پا و دست همش ما را ميزدند// آنها همه بچه ها را به گريه انداختند// پدر من کاری نکرده و فقط حقش را خواسته است[+]
.....................
بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ) در رابطه با سرکوب فعالین سندیکای شرکت واحد [+]
.....................
نگاه « کاوه آهنگــر » بـه کانامـهً 27 سال رژيـم مافيائـی ج اسـلامـی[+]
.....................
راديو برابری [+] تريبونی است برای درهم شکستن ديوار سانسور و اختناق، برای انعکاس طنين مبارزات کارگران و مزدبگيران ، بيکاران ، محرومان، زنان، مليتها ، اقليتهای قومی و مذهبی جوانان و روشنفکران ايران که برای آزادی و برابری پيکار می کنند.
.....................
اعلاميه سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی
نگذاريد صدای ما خاموش شود
رهبران سنديکا در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زده اند - راديــو [+] آوای آشنـا
....................
بازداشت ۷ نفر از دست اندركاران نشريه تمدن هرمزگان
يك وبلاك نويس ساكن بندر عباسي در وبلاك خود به نام سياورشن در تشريح اين ماجرا پرداخته و نوشته است :[+]

....................
....................
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



هـمـوطـن! مـا مـی تـوانيـم
چهارشنبه سـوری، اين جشن باستانی را بـه قيام ملی عليـه رژيـم اهـريمنی جـمهوری اسـلامی تبـديـل کنيــم.



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Saturday, January 28, 2006

بانــد مافـيـائـی قــدرت



رهبران سياسی اصلی و کليدی رژيم اسلامی ، در وجه غالب و اساسی ، نمايندهء يک باند مافيائی قدرت است که برای حفظ و ادامهء حکومت خود ، به هر کارو جنايتی دست می زند.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



امـام زمـان، امـام نـاپـيـــدا
امام اگر پيشواست بايد در ميان مردم باشد و آنان را راه برد. امام ناپيـدا چه معنی می تواند داشت؟! خدا را چه نيازی بوده است که کسی را از هزار سال پيش نگاه دارد و در بيابان ها بگـرداند [و يا در تـه چاه مخفی گرداند؟!] تا روزی او را بيرون آورد و با دستش جهان را نيک گرداند؟!
( اين يعنی نياز و ناتوانی خــدا ) – مگر خدا نتوانستی او را در زمانی که بيرون خواهد آمد به جهان آورد و بکار انگيزد؟!
مـهــدی گری جــز افسانــه ای نيست.

احمد کسروی در کتاب " شيعيگـری[+]" در سال 1323 – 1944 .




~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



حکومت مردم فریب، کارگران اعتصابی شرکت واحد را با خشونت سرکوب کرد


• اعتصاب و تجمع كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران مورد هجوم و ضرب و شتم ماموران حکومت قرار گرفت. نيروهاى امنیتی و پليس حدود هفتصد پنجاه نفر را دستگیر و به نقاط نامعلوم منتقل کرده اند.
• در حرکتی که در تاریخ امروزین مبارزات کارگری جهان کم سابقه است، حکومت جمهوری اسلامی خانه و خانواده و زن و بچه کارگران اعتصابی را نیز مورد یورش و دستگیری قرار داد.

اطلاعيه ستاد تبليغات و اطلاع رسانی سنديکای شرکت واحد [+]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Wednesday, January 25, 2006

چگـونـه چنيـن شـده است؟




«بنیادگرائی» اساساً یک مسئلة «ایدئولوژیک» است
(حالا فرق نمی کند این «ايدئولوژی»، دینی باشد یا لنینی و غیره).
خصیصة هر «ایدئولوژی» اینست که امکان اندیشیدن و فکر کردن را از انسان سلب می کند، یعنی بجای انسان، این، «ایدئولوژی» است که فکر می کند و تحلیل می کند و تصمیم می گیرد.


::. مـيـرفـطـروس .::



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


اطلاعيه سنديکای رانندگان شرکت واحد تهران و حومه: اعتصاب

به نام آن که عدالت را دوست دارد
اعلام اعتصاب رانندگان و کارگران حق طلب و زحمت کش ايـران اسلامـزده [+]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


چرا مسلمانان عقب افتاده اند!؟

توليد ناخالص ملی ٥٧ كشور اسلامی بر روی هم زير ٢ تريليون دلار است. آمريكا به تنهايی كالا‌ها و خدماتی به ارزش ٤/١٠ ، چين ٧/٥، ژاپن ٥/٣ و آلمان ٢/١ تريليون دلار توليد می‌كنند. حتی توليد ناحالص هند حدود ٣ تريليون دلار بر آورد می‌شود.
عربستان سعودی غنی از نفت، امارات متحده عربی، كويت و قطر در مجموع كالاها و خدماتی (عمدتاً نفت) به ارزش ٤٣٠ ميليارد دلار توليد می‌كنند.
مسلمان‌ها ٢٢ درصد جمعيت جهان را تشكيل می‌دهند و كمتر از ٥ درصد توليد ناخالص ملی جهان به حساب آنها گذارده می‌شود. حتی آنچه نگران كننده‌تر است اين كه توليد ناخالص كشورهای اسلامی به نسبت در صد توليد ناخالص جهانی درحال كاهش است و به نظر می‌رسد كه وضعيت كشورهای عربی از ديگران بدتر باشد. مطابق با گزارش سازمان ملل در بارة توسعة كشورهای عربی نيمی از زنهای عرب بی‌سواد هستند. از هر ٥ نفر عرب يك نفر با كمتر از روزی ٢ دلار زندگی می‌كند. فقط ١ درصد از جمعيت كشورهای عربی دارای رايانه شخصی هستند و فقط نيم درصد از اينترنت استفاده می‌كنند. ١٥ درصد از نيروی كار كشورهای عربی بی‌كار هستند و به نظر می‌رسد كه تا سال ٢٠١٠ اين تعداد دو برابر شود. ميانگين نرخ رشد سرانه در آمد طی ٢٠ سال گذشته در كشورهای عربی فقط نيم در صد در سال است. اين مقدار كمترين مقدار رشد در سراسر جهان به استثنای آفريقای زيرصحرايی است.
فقير ترين كشورهای جهان شامل اتيوپی، سريلانكا، سيرالئون، افغانستان، كامبوج، سومالی، نيجريه، پاكستان و موزامبيك است. حد اقل شش فقير ترين كشور جهان كشورهايی هستند اكثريت جمعيت آنها را مسلمان‌ها تشكيل می‌دهند. نتيجه آن كه مسلمانان جهان را بايد در ميان فقيرترين فقرای جهان يافت.
57 كشور مسلمان دارای ميانگين ١٠ دانشگاه در هر كشور هستند. در مجموع برای ٤/١ ميليارد انسان كمتر از ٦٠٠ دانشگاه وجود دارد. هند و ايالات متحده آمريكا هر كدام به ترتيب دارای ٨٤٠٧ و ٥٧٨٥ دانشگاه هستند. از ميان ٤/١ ميليارد مسلمان عبدالسلام و احمد زویل تنها کسانی هستند كه موفق به دريافت جايزه‌ی نوبل در فيزيك و شيمی شده‌اند. عبدالسلام كارهای علمی و تحقيقاتی خود را در ايتاليا و بريتانيا انجام داده بود و احمد زويل در موسسه‌ی تحقيقاتی تكنولوژی كاليفرنيا. دكتر عبدالسلام حتی در كشور خودش پاكستان به عنوان مسلمان مورد قبول عامه نيست.
طی ١٠٥ سال گذشته از ميان ٤/١ ميليارد مسلمان ٨ نفر موفق به دريافت جايزه‌ی نوبل شده‌اند در حالی كه از ١٤ ميليون يهودی تاكنون ١٦٧ نفر به اين مقام رسيده‌اند. از كل جمعيت ٤/١ ميلياردی مسلمانان كمتر از ٣٠٠ هزار نفر به عنوان محقق واجد شرايط تشخيص داده شده اند، در حالی كه آمريكا دارای ١/١ ميليون محقق است (به ازاء هر يك ميليون نفر ٤٠٩٩ نفر) . ژاپن دارای ٧٠٠ هزار محقق است، يا ٥٠٩٥ محقق به ازاء هر يك ميليون شهروند ژاپنی. نتيجه آن كه از ٤/١ ميليارد مسلمان ٨٠٠ ميليون نفر بی‌سواد هستند (از هر ١٠ مسلمان ٦ نفر قادر به خواندن نمی‌باشند). در تمامی كشورهای مسيحی جهان ٧٨ درصد جمعيت باسواد وجود دارد.

برای مثال مورد توجه قرار دهيم كه مسلمانان با ٢٢ درصد جمعيت جهان ١ درصد از جوايز نوبل را به خود اختصاص داده‌اند. يهودی‌ها با ٢٣/٠ درصد جمعيت جهان ٢٢ درصد جوايز نوبل را ازآن خود نموده‌اند.
اما واقعاً كار از كجا خراب شده است؟ مسلمان‌ها فقير، بی‌سواد و ضعيف‌اند. چگونه چنين شده است؟ تشخيص دقيق بيماری از اين جهت بسيار اهميت دارد كه تجويز نسخة درست نيز به آن وابسته است. كدام يك از اين دو تشخيص درست است:
ـ [1] مسلمان‌ها فقير، بی‌سواد و ضعيف‌اند زيرا آنها ميراث آسمانی اسلامی خود را ترك كرده‌اند. آنها بايد به گذشتة واقعی يا تصوری خود بازگردند.
ـ [2] مسلمان‌ها فقير، بی‌سواد و ضعيف‌اند زيرا آنها با گذشت زمان خود را تغيير نداده‌اند
بـه نقـل از: فاروغ سليم - ۱۵ دی ۱۳۸۴

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~





هـمـوطـن! مـا مـی تـوانيـم
چهارشنبه سـوری، اين جشن باستانی را بـه قيام ملی عليـه رژيـم اهـريمنی جـمهوری اسـلامی تبـديـل کنيــم.



~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Monday, January 23, 2006

کسروی سمبـُل نو انديشی بود


ما باید خود را از این سُنّت خون و خشونت، از این آئین های عزا و مرثیه و مرگ و شهادت رها سازیم و با الهام از فرهنگ شاد نیاکان باستانی ما آینده بهتری برای ملّت های خود بسازیم.
برای رسيدن به آزادی و جامعه مدنی، ابتداء بايد از اين "جغرافيای خون و جنون" گريخت!

::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


..:: از حسین بن علی ::..

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.

حسین بن علی، امام سوم شیعیان،

سفینة البحار و مدینة الاحکام و الاثار، نوشته: حاج شیخ عباس قمی، ص ۱۶۴


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

بـا ياد و خاطرهً مردي كه سر در راه قلم و عقيده و روشنگری گذاشت

نوشته هاي كسروي بويژه در زمينه مسائل ديني ، خشم مذهبيون را به شدت برمي انگيخت . آيات عظام و مراجه تقليد در نجف و قم با خشم بسيار كسروي را زير تيغ حمله خود گرفته و نهايتا با صدور فتوي ، فرمان قتل وي را صادر مي كنند . نواب صفوي كه طلبه اي است در نجف و از مراجع تقليد تائيديه لازم را براي كشتن كسروي گرفته است ، راهي تهران مي شود تا به وظيفه شرعي خود عمل كند . در تهران شيخ محمد حسن طالقاني ، امام جمعه مسجد ظهيرالاسلام پول لازم را در اختيار وي قرار ميدهد.
كشتن كسروي ، تنها كشتن يك انديشمند مخالف نبود . كشتن كسروي ، كشتن سمبل آزاديخواهي ، ترقي طلبي ، دگرانديشي و نوانديشي بود .
استاد سعيد نفيسي در مجله سپيد و سياه، سال سوم، شماره 28، روز يكشنبه 22 بهمن ماه 1334 خورشيدي، صفحه 12، زير عنوان خيمه شب بازي راجع به مرحوم كسروي مي‌نويسد:
"... كاري كه با او كردند زشت‌تر از كاري بود كه با سقراط و حسين‌بن منصور حلاج و ديگران كه در راه عقيده‌شان كشته شدند، كردند. اينك آن مرد نيست. اما كارهاي او در ميان ما هست. در برابر دانش و بينش و پشتكار و جهدي كه در راه علم داشته است سر فرود مي‌آوريم.“

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Sunday, January 22, 2006

کسـروی چــه می گفت؟


ما ملّتی هستيم كه "آينده" را فدای "گذشته ناشاد" می كنيم!

::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


..:: از حسین بن علی ::..

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.

حسین بن علی، امام سوم شیعیان،

سفینة البحار و مدینة الاحکام و الاثار، نوشته: حاج شیخ عباس قمی، ص ۱۶۴


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

کسروی مردی که می‌خواست ایران را از تاریک اندیشی برهاند.

کتب و رسالات پژوهشی احمد کسروی:
كار و كوشش كسروي (تاريخ‌نويس و زبانشناس) بيشتر پـژوهش و مطالعه در تاريخ و زبانشناسي بود، در اين دو رشته، مقالات و رسالات بسيار نفيسي به وجود آورد.

1 – کتاب كارنامه اردشير بابكان از پهلوي به فارسي
2 - تحقيق در رشته تاريخ و زبانشناسي - پـژوهش درباره نيم زبان ها و دفتر آذري يا زبان باستان – رسـالـه تاريخ و زبان آذربايجان و تاريخ و زبان ارمنستان
3 - کتاب تاريخ پانصدساله خوزستان
4 - مقاله‌اي درباره تبار صوفيه در آينده
5 - تاريخ هجده سالة آذربايجان
6 - كتاب النجمه‌الدريه را در دو جلـد
7 - كتاب شهرياران گمنام در سه جـلـد
8 - كتاب چرا از عدليه بيرون آمدم؟
9 - كتاب آيين در دو جـلـد و کتاب ورجاوند بنياد
10 – ماهنـامـهً آئيـن - مجله پيمان - روزنـامهً پـرچـم”از هر آلودگي و ناپاكي مبرا بود“.
11 – کتاب صـرف و نـحـو زبـان عربی
12 – رسالهً تاريخچه شير و خورشيد
13 – کتاب تاريخ مشروطه ايران
14 - كتابهاي بهائيگري، صوفيگري، شيعيگـری، در پيرامون خرد، در پيرامون روان، دين و جهان، راه رستگاري، پندارها، و حافظ چه مي‌گويد؟
15 - كتاب دادگاه
او ديگر يك مورخ و محقق و دانشمند زبانشناس نبود، بلكه داعيه اصلاح جامعه و به قول خود، برانداختن ”پندارها“ را در سر داشت ”آيين زندگي“. انتقاد بي پرده و بي پرواي كسروي از برخي عقايد سياسي و مذهبي و برخي از رسالات كوبنده او درباره ادبيات و انديشه‌هاي عرفاني، جمعي را در پيرامون او گرد آورد و گروهي را با وي دشمن كرد. بارها تهديد شد، و در سال 1324 قصد جانش را كردند ولي او از راهي كه در پيش گرفته بود برنگشت و اگرچه اين دفعه از خطر مرگ رست، اما همچنان بي پروا مي‌نمود.
از تاسيس پيمان تا پايان زندگي ـ در اين مرحله، به موضوعهاي ديني و اجتماعي و سياسي و اخلاقي، و به قول خود او، به ”آيين زندگي“ مي‌پردازد؛ مجله پيمان و روزنامه پرچم و مجله پرچم را پياپي بنياد مي‌نهد. در كتاب آيين و بعد در ورجاوند بنياد، به تمدن نوين اروپايي و فلسفه ماديگري و ماشينيسم مي تازد و مفاسد آنها را يكايك برمي‌شمارد؛ بر ضد خرافات و تعصبات بيجا و بيهوده و به اختلافات مذهبي از صوفيگري و بهائيگري و همچنين به برخي معتقدات شيعي مي‌تازد؛ بر فرهنگستان و لغت‌سازان ايراد مي‌گيرد و خود، زبان و لغت خاصي به نام ”زبان پاك“ به كا مي‌برد؛ با شعر و شاعري، به معناي متعارف آن، مخالفت مي‌ورزد، رمان‌نويسي و داستانسرايي را كار بيهوده و نابخردانه مي‌خواند؛ فلسفه و عرفان را به باد انتقاد مي‌گيرد، و اغلب احاديث را مجعول مي‌داند؛ و در همه اين كوششها، كه سرانجام به قيمت جانش تمام شد، آنچه را مي‌گويد و مي كند به راست مي‌دارد.
كسروي از پركارترين دانشمندان ايران در عهد اخير بود. دوره‌هاي ماهنامه پيمان و پرچم مملو از يك رشته انتقاداتي است از اوضاع زندگي و طرز معاشرت و آداب اجتماعي، كه همه مطالب آنها را خود او مي‌نوشت. او كسي است كه خيلي چيزها را نخست بار عنوان كرده و راه تحقيق را براي ديگران گشوده است.
كوشش كسروي در نمودن معني درست حكومت مردم بر مردم و زنده كردن نام مجاهدان و فدائيان و شهداي مشروطيت و گرد آوردن كارهاي اين گردان و رادمردان كوششي ارجمند بود.

كسروي همة گفته‌ها و نوشته‌هايش بر اين پايه بود و بر همين انديشه و آيين بود كه در كتابهاي بهائيگري، صوفيگري، در پيرامون خرد، در پيرامون روان، دين و جهان، راه رستگاري، پندارها، و حافظ چه مي‌گويد؟ و مانند آنها به باطنيان و خراباتيان و بهاييان و به بعضي از شعرا و نويسندگان به سختي مي‌تاخت و بدكاريها و بدآموزيهاي آنان را فاش مي‌كرد؛ و چون به گفته‌هاي خود ايمان داشت، هرگز نمي‌توانست با مخالفان خود سازش كند؛ و همين صراحت لهجه و تندي و بي پروايي در بيان انديشه‌ها بود كه باعث شد كساني كينه او را به دل گرفتند؛ و تنها كتاب دادگاه، كه كوس رسوايي و بدنامي جمعي از مردان سياست و مدعيان فضل و دانش را (كه بعضي از آنان دوستان نزديك او بودند) بر سر كوچه و بازار زد، براي تلاش جهت رهايي يافتن از نيش قلم چنان مرد بيباك و آشتي‌ناپذيري كافي بود.
گزيده هائی از مقالهً كسروي (سيداحمد) / يحيي آرين‌پور

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Saturday, January 21, 2006

ایران بایــد چراغ آسیا گــردد


ما ملّتی هستيم كه "آينده" را فدای "گذشته ناشاد" می كنيم!

::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


..:: از حسین بن علی ::..

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.

حسین بن علی، امام سوم شیعیان،

سفینة البحار و مدینة الاحکام و الاثار، نوشته: حاج شیخ عباس قمی، ص ۱۶۴


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

کسـروی چــه می گفت؟

من آفريده خاكساري بيش نيستم و جز آبادي جهان و آسايش جهانيان را نمي خواهم... كساني چه مي‌پرسند كه من كيستم و چيستم؟ سخنان مرا ببينند كه چيست و چه سود يا زياني بر جهانيان دارد... من بر آن مي‌كوشم كه خردها را از سستي و پستي رهانيده فروغ آنها را هرچه بيشتر گردانم كه جهان از آن فروغ درخشان گردد. من آدميان را جز به پيروي خرد نمي‌خوانم و هر آنچه نكوهيده خرد باشد من از آن بيزارم.
سخناني كه من درباره خداشناسي مي‌گويم، كساني آنها را دين نويني پنداشته به دشمني برخاسته‌اند... ولي اين سخنان همه از اسلام است. خدا به من فيروزي داده كه زبان قرآن را مي‌دانم و اسلام را چنان كه هست مي‌شناسم و هرآنچه درباره خداشناسي مي‌گويم جز گفته‌هاي قرآن نيست.
بنياد دين نوين پس از اسلام جز هوس و ناداني نيست... من از اين ناداني بيزارم... خدا بر من نبخشد اگر سخني به خودخواهي بگويم يا گامي در راه هوس بردارم...

من پراكنده‌ديني را مايه بدبختي مردم دانسته بر آن كساني كه راههاي جدا جدا به روي مردم باز كرده‌اند نفرينها مي‌فرستم. پس چگونه رواست كه خويشتن راه جداي ديگري باز كنم

‌انديشه‌‌ها و آرمان‌ کسروی"ایران باید چراغ آسیا گردد"
احمد کسروى‌ محقـق‌، متـفکر، مـورخ‌ و زبان‌ شناس‌ نامى‌ و مبارز نستـوه‌ تاريخ‌ معـاصر ایــران
‌کسروى‌ علّت‌ عقب‌ ماندگى‌ و تيره‌ روزى‌ ايرانيان‌ و شرقيان‌ را تشخيص‌ داده‌ بود و يک‌ تنه‌ و بى‌ آنکه‌ دستى‌ از او حمايت‌ کند و دستگاهی پشت سرش باشد به‌ پيکار بر خاست‌ و سرانجام‌ نيز سر بر سر آرمان‌ خود نهاد.
کسروی مردی که می‌خواست ایران را از تاریک اندیشی برهاند.
بايد انديشه آينده‌ را کرد، کسروى‌ می گفت: " جامعه ايرانى‌ با اندیشه‌های زهر آگینی که بر آن حاکم می‌باشد به‌ حوض‌ پرلجنى‌ می‌ماند که‌ ما بخواهيم‌ با ريختن‌ عطر و گلاب‌ بوى‌ بد آنرا بزدائيم‌. پس نخست‌ می‌بايست‌ اين‌ حوض‌ را از لجن‌ و آب‌ آلوده‌اى‌ که‌ در آن‌ است‌ پاک‌ کنيم‌، آنگاه‌ هر عطر و گلابى‌ که‌ در آن‌ بريزيم‌، بوى‌ خود را خواهد داد.
چگونه‌ می‌توان‌ به‌ آينده جامعه‌اى‌ اميد داشت‌ که‌ در آن‌ پیروان فلان مذهب‌ به‌ دستور بنياد گذاران‌ کيش‌ خود حق‌ شرکت‌ در سرنوشت‌ سیاسی آنرا ندارند، و خراباتيان‌ و صوفيان‌ هر آنچه‌ را که‌ در آنست‌ هيچ‌ در هيچ‌ مى‌دانند،و شيعيان‌ نيز زندگى‌ در آنرا پلى‌ به‌ سوى‌ رفتن‌ به‌ بهشت‌ و نشستن‌ در کنار حوض‌ کوثر می‌پندارند؟!...با وجود بدآموزي‌هاى‌اينهمه‌ شاعران‌ بى‌ عار و بيکار و گردن‌ کلفت‌ که‌ قرنها ريزه‌ خوار سفره قاتلان‌ و آدمکشان‌ بوده‌اند کدام‌ ملت‌ می‌تواند راه‌ نيکبختى‌ خود را بجويد ".
کسروى‌ در باره احضارش‌ به‌ دادسرا نوشته‌ است‌: " خداراسپاس‌ که‌ پس‌ از ۵۸ سال‌ زندگانى‌، يک‌ باررا هم‌ به‌ شعبه بازپرسى‌ افتاده‌ وآنهم‌ گناهم‌ کتاب‌ نوشتن‌ و باخرافات‌ جنگيدن‌ است‌. اين‌ پرونده‌ مرابه‌ راهى‌ می‌اندازد که‌ اگر پيش‌ رود، مرا همپايه سقراط‌ و مسيح‌ خواهد گردانيد. سقراط‌ و مسيح‌ نيز به‌ همين‌ گناه‌ محکوم‌ گرديدند".
مي‌گويد: ”جاي بسيار خشنودي است كه در اين كشوري كه رشوه‌خواري و نادرستي از در و ديوارش مي‌بارد، من، كه در عدليه در كانون رشوه‌خواري مي‌بوده‌ام، خدا مرا از لغزش دور داشته است. در اين كشوري كه چاپلوسي و پستي گريبانگير خرد و بزرگ مي‌باشد، من، با همه آميزش كه با چاپلوسان و پست‌نهادان داشتم، آلودهً خوي آنان نگرديده‌ام”.
گزيـده از مقالهً كسروي (سيداحمد) / يحيي آرين‌پور

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Friday, January 20, 2006

ترور کسروی کشتن آگاهی بــود


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

حکم ارتـداد احمــد کسروی !

ورود سيد مجتبی ميرلوحی ( نواب صفوی) به آبادان که ظاهراً دشمن انگليس بود با بازگشت آيت الله بروجردی، آيت الله ابوالقاسم کاشانی و سيد ضياء الدين طباطبائی که به داشتن روابط عميق با انگليسی ها اشتهار داشت و از عوامل مهم کودتـای سوم اسفند بود، به ايران همزمان بود.
در زمانی که «مجتبی ميرلوحی » 21 ساله بود به نزد آيت الله بروجردی به قـُم رفت. آثار زنده ياد محقق و مورخ دانشمند « احمد کسـروی » خواب راحت از چشمان مرتجعين و متوليان فرقه شيعه ربوده بود.
می گوينـد برخی از کتاب های « کسروی » به دست آيت الله حاج آقا حسين بروجردی می رسد و او « حکم ارتـداد نويسنده کتاب را اعلام می کنــــــــــد!؟ »

چـــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟
برای اينکــــــــــــــه:
[« احمــد کسـروی » در کتاب های « دادگاه » ، « بخـوانيـد و داوری کنيــد » و « سرنوشت ايـران چـه خـواهــد شــد » ايرادات و انتقادات شديدی را به دستگاه روحانيت گرفته بود. به ويژه در کتاب اخير به ورود آيت الله بروجردی به قـُم و فتاوی ارتجاعی وی و دخالت وی در نظام آموزشی ايران انتقادات بی پرده ای نموده بود. در اثر پافشاری آيت الله بروجردی درس « تعليمات دينی » در مدارس کشور آغاز گرديد و به همين دليل وزارت فرهنگ تعدادی مـُلا به عنوان معلم در سراسر کشور استخدام کرد. »]

گزارش قتل کسروی به نقل از « محمود هُرمز » وکيل دادگستری – همکار روز نامهً « ايران مـا »
21 اسفند 1324 احمد کسروی را در دادگستری کشتند، قاتلين او خيلی خونسرد سوار درشکه شدند و رفتند، ولی بعد دستگير گرديدند.
حمله کنندگان پس از آنکه دقايقی چند به عمل جنايت آميز خود ادامــه می دهنـد، از اتـاق خارج شده و فرار می نماينـد، افسران ارتش که همرا آنها بودند در کاخ دادگستری گــُم شدند ولی سه نفر غير نظامی ( نواب صفوی ، برادران امامی و خورشيدی ) که کارد خونين خود را به هوا بلند کرده و داد می زدند " يا علی ، يا محمد ، الله اکبر "
از کاخ دادگستری و از مقابل افسران ارتش و ماًمورين شهربانی و سربازان محافظ زندانيان و چند نفر پاسبان که در کريدورها بودند عبور کردند و بيرون رفتند!

اين اشخاص پس از آنکه از کاخ بيرون آمدند به طرف گلوبندک رفته و در نزديکی محل سابق پارک بدايت به درشکه نشسته و سپس به طرف بالا و طرف شمال خيابان خيام برگشتند. دو سه نفر ديگر هم در حوالی کاخ دادگستری سوار همان درشکه شده و با اطمينان تمام و در حالی که درشکه با سرعت عادی حرکت می کرد ، رفتند!؟

کالبــد بی جان احمــد کسروی در سمت مقابل و در فاصله بين ديوار و ميز بازپرسی که به پهلوی چپ غلتيده بود قرار داشت. کف اتـاق پـُر از خون بود و يک هفت تير خون آلود روی سينهً کسروی ديده می شد.
اصابت گلوله مجالی برای فرار به او نمی دهــد ، کالبد د طگر محمد تقی حداد پـور منشی جوان کسروی بود.
4 – 5 زخم مـُهلک به پشت و پهلو و سينهً و مغز سر حداد پـور زده بودند. يکی از زخم ها شکافی به درازای 8 سانت و پهنای 5 سانتيمتر ايجاد کرده بود.

بــدن کسروی پـُر از زخم گلوله و کارد بود ، تا آنجا که من توانستم بشمارم 28 زخم عميق ديدم ، روده ها از شکافی که در سمت جلو و راست و پائين شکم وارد کرده بودند بيرون ريخته و گوشت های قسمتی از صورت و بدن او آويزان بود!؟؟؟ [ شاهــد و حاضر در اتـاق بازپرسی آقای محمود هـرمـز وکيل دادگستری صحنهً به خون تپيدن اين فرزانهً غيرتمند را در روزنامهً " ايران مـا " شرح داده است. ]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


سرزمين جـاويــد
برنـامـه ای از بهـرام مشيری
AFN TV
دوشنبــه هـا 12 تا 1 بعداز ظهر
سه شنبــه ها 8 تـا 10 شب
چهار شنبــه هـا 8 تـا 10 شب
شنبــه هـا 9 تـا 11 صبح
بوقت لـُس آنجـلس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Thursday, January 19, 2006

بـخـوانيــد و داوری کنيـد


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟

آموزگار روشنگری مهندس بهرام مشيری در برنامهً سرزمين جاويد از مغلطه های آخوندها در مورد نواب صفوی سخن می گويد.[+]گوش کنيد
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

تهران- خبرگزاري كار ايران - 15/10/1384
بسيجی پاسدار محمود احمدی نژاد در جمع مُـفت خوران قم گفت: " قم پايتخت فرهنگي جمهوري اسلامي است ، اگر مي‌‏خواهيم دنيا را اداره كنيم بايد مقدمه‌‏ آن را فراهم كنيم "
" دنيا بايد بداند كه خط انقلاب همان مسيري است كه شهيد نواب صفوي دنبال كرد و اكنون كساني در صحنه انقلاب حاضرند كه خط نواب را دنبال مي‌كنند ".

نــواب صفــوي کــی بـود؟ چـــه می گفت و چــه کـــرد؟

نواب صفوی هم يکی از اين جنايت کاران بود: خمينی ، خامنه ای ، رفسنجانی ، خلخالی ، لاجوردی ، گیلانی ، ماشا الله قصاب ، ذوالقدر ، سعید امامی ، سعيد مرتضوی ، سعيد عسگر ، سعِد حجاريان ، پور محمدی ، فلاحيان ، محسنی اژه ای ، احمدی نژاد ، ده نمکی ، الله کرم ، شيخ تقی مصباح ، حسين شريعتمداری ، صفار هرندی ، حجازی ، الياس محمودی ، شاهرودی نجفی ، خاتمی يزدی و يونسی ، کروبی و ... " در خانه اگر کس است، همين اندازه بس است!؟ "

الگــو سازی رژيم از يک تروريست به نام مجتبی ميرلوحی معروف به نـواب صفـوی !؟
در پاسخ به انصار حزب الله و سازمان تبليغات اسلامی ... و سايت انصار حزب الله28 / 10 / 1384
وقتی رژيم نقاب خاتمی را از چهره بر می دارد ، پاسدار احمدی نژاد و نواب صفوی تروريست صورت واقعی رژيم اسلامی را به نمايش می گذارند! و خامنه ای بی نقاب می شود امیرالمؤمنين مصباح يزدی!؟

نواب صفوی (مجتبی ميرلوحی) و اعضای سازمان تروريستی « فدائيان اسلام » تكبيرگويان براي برقراري حكومت اسلامي، [ احمد کسروی ] و [ محمد تقی حداد پور ] را وحشيانه گلوله باران و دشنه آجينگونه ترور کردنــد! و سازمان تروريستی « فدائيان اسلام » را شکل داد نــد که پرچم اسلام را بلند كنند! تا برسد به دست نايب و سربازان گمنام امام زمان که ايران و ايرانی اسلامزده را باين روز سياه و خونين بنشاننــد.
پدر خوانده ، شيخ علی خامنــه ای می گويد: «اين شخصيت نواب است كه بدون ملاحظه و تحت تاثير قرار گرفتن از محيط اطراف كه در خفقان و بي‌تفاوتي فرو رفته بود، يك تنه، [ پس اين دايناسور آيت الله ها: بروجردی ، کاشانی ، قـُمی ، خمينی و ... چــه نقشی در اين فاجعهً خونين داشتند؟ ] تكبيرگويان براي برقراري حكومت اسلامي پرچم اسلام را بلند مي‌كند!

شیخ ابطحی در وبلاگش می گويد: ۲۶ دی ۱۳۸۴
نواب صفوی
امسال پنجاهمین سالگرد شهادت نواب صفوی است. نواب صفوی و دوستانش، جوانان پر شور (؟) مسلمانی بودند که با تکیه بر احساسات مذهبی از طریق تبلیغات دینی و سپس ترور مسئولان حکومتی قصد برپایی حکومت اسلامی داشتند.
حاج مهدی عراقی از نخستين اعضاء فداييان اسلام و از سران سازمان تروريستی « هيئتهای موءتلفه اسلامی »
و آنگاه از سران « انقلاب اسلامی » و دوست و يار نزديک آيت الله خمينی رهبر انقلاب اسلامی ضمن بيان خاطرات خود پيرامون « فداييان اسلام » به وضوح چگونگی تاًسيس و پايگاه اخلاقی و اجتماعی اعضای « فداييان اسلام » را چنين شرح می دهـــــــــد:
« سيد مجتبی ميرلوحی وقتی از زندان بيرون می آيد به فکر اين می افتد که يک محفلی، يک سازمانی، يک گروهی، يک جمعيتی را به وجود بياورد برای مبارزه ، اين فکر به نظرش می آيد که از وجود افرادی بايد استفاده بکنم که تا الان اين افراد مخل آسايش محلات بوده اند ، مثل اوباش ها که توی محلات هستند ، گردن کلفت ها ، لات ها ، به حساب آن ها که عربده کش های محلات ( باج خورها ) بوده اند ... اين ها بودند دوستانی که به دور مرحوم نواب جمع شده بودند ، اکثر آن ها مرحله اول از اینجور افراد بودند ... ».
حاج مهدی عراقی علت انتخاب « اراذل و اوباش » را در « متدين » بودن آنان می داند و ندانسته تفسير دقيقی از انديشه های دينی مبارزين اسلامی و حاکمان کنونی ايران ارائه می دهد.

قرائت شيخ تقی مصباح يزدي از اسلام:
" نفي جمهوريت - تأسي از « نواب صفوي » در امر كشورداري ( حکومت اسلامی ) و نيز تشكيل گردان‌هاي استشهادي است !؟

هفت شبانه روز است که همايش « نواب » بازارش گرم است و خرجش از کيسهً مردم و نفعش به کام شيخ تقی مصباح يزدی و دارو دسته اش!؟
به نقل از سايت های حکومتی آمده است:
در آستانه برگزاري همايش پنجاهمين سالگرد بزرگداشت نواب صفوي، سه کتاب «فداييان اسلام به روايت تصوير»، «رهبري به نام نواب» و «نـواب اسطوره مهر» توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيد. مرکز اسناد انقلاب اسلامي، کتاب «فداييان اسلام به روايت تصوير» با حفظ محوريت جمعيت فداييان اسلام شامل تصاويري از مراحل شكل‏گيري، مبارزات، محاكمات و شهادت اعضاي برجسته‏ي آن جمعيت است. کتاب «رهبري به نام نواب» درصدد است تا يك دهه مبارزه فدائيان اسلام را تحت رهبري نواب براي خواننده بازگو كند. کتاب «نـواب، اسطوره مهر» نيز به طور خلاصه و با زباني ساده و روان به زندگاني شهيد نواب صفوي پرداخته است، بطور رايگان به شرکت کنندگان در همايش هديه داده شد! .

در سايت حکومتی آفتاب هم از اين نمايش نامه گزارش کوتاهی می گويد: :
چهارشنبه 28 دي 1384 ساعت - 13:51
ریخت و پاش کلان در مراسم بزرگداشت شهید نواب صفوی
آفتاب: شنیده می شود که در مراسم بزرگداشت نواب صفوی که در سالن همایش های صدا و سیما برگزار شد، اسراف و ریخت و پاش های کلانی از بودجه بیت المال صورت گرفت.
این اسراف شامل طبخ چندین نوع غذا برای نهار و چیدن میزهای آن چنانی در مراسم و چاپ و تکثیر کتاب ها سی دی های حاوی آثار نواب و همفکرانش در تیراژ بسیار بالا بود.
[ اعلام رسمی فعاليت سازمان تروريستی « فدائيان اسلام » و برگزاری همايش " نـواب صفـوی "، تبليغ و تشويق و تهيج جوانان و طلبه های حوزه ها برای انجام جنايت های مـُـقدس و آماده کردن بچه های بسيجی برای ترورهای انتحاری! ]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Tuesday, January 17, 2006

نـه فـريـادي ، نـه دادي و نــه دادخـواهـي !؟


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

بسيجی پاسدار محمود احمدي‌نژاد: " دنيا بايد بداند كه خط انقلاب همان مسيري است كه شهيد نواب صفوي دنبال كرد و اكنون كساني در صحنه انقلاب حاضرند كه خط نواب را دنبال مي‌كنند ".
« مجتبی ميـرلـوحی » معروف به « نـواب صفـوی » را بشناسيــد !؟


سيد « مجتبی ميـرلـوحی » معروف به « نـواب صفـوی » در سال ( 1304 ش – 1925 م ) در تهران متولد شد. پس از دبستان، دبيرستان صنعتی آلمان ها را به اتمام رساند و در سال ( 1321 ش - 1942 م ) به استخدام شرکت نفت درآمد. او در آبادان زندگی می کرد، طرفداران و اعضای قديمی سازمان « فدائيان اسلام » افسانه های بی پايی پيرامون زندگی سيد ميرلوحی نقل می کنند که مورد ترديد همه کارشناسان تاريخ اجتماعی و سياسی ايران است. به هر روی سيد ميرلوحی پس از مدتی به بغداد و از آنجا به نجف می رود. ظاهراً در نجف به حوزه درس مرتجعين روحانی آن زمان « آيت الله امينی صاحب الغدير » راه می يابد و مورد توجه وی قرار می گيرد.

ميرلوحی پس از مدت کوتاهی از نجف به بغداد و از بغداد به آبادان می رود و در همين شهر که در اشغال قوای نظامی انگليس و پليس جنوب انگليسي ها بود به تبليغات و سخنرانی مشغول می شود. وی سفرهايی نيز به مهمترين مناطق نفتی کشور مانند آبادان و اهواز و آغاجاری که بطور کلی تحت نظارت انگليسي ها بود می کند و به سخنرانی برای کارگران می پردازد . حيرت انگيز اينکه فرمانده ارتش و پليس انگليس نه تنها مانع فعاليت وی نمی شوند و سيد ميرلوحی را دستگير نمی کنند! بلکه کاميونی در اختيار وی می گذارند تا طرفدارانش را از اين شهربه آن شهر انتقال دهـد!!!

ورود سيد ميرلوحی به آبادان که ظاهراً دشمن انگليس بود با بازگشت آيت الله بروجردی، آيت الله ابوالقاسم کاشانی و سيد ضياء الدين طباطبائی که به داشتن روابط عميق با انگليسی ها اشتهار داشت و از عوامل مهم کودتای سوم اسفند بود، به ايران همزمان بود.
در زمانی که « سيد ميرلوحی » 21 ساله بود به نزد آيت الله بروجردی به قـُم رفت. آثار زنده ياد محقق و مورخ دانشمند « احمد کسـروی » خواب راحت از چشمان مرتجعين و متوليان فرقه شيعه ربوده بود.
می گوينـد برخی از کتاب های « کسروی » به دست آيت الله حاج آقا حسين بروجردی می رسد و او « حکم ارتـداد نويسنده کتاب را اعلام می کنــــد!؟ »

چـــــــــــرا؟؟؟
برای اينکـــه:
[ « احمــد کسـروی » در کتاب های « دادگاه » ، « بخـوانيـد و داوری کنيــد » و « سرنوشت ايـران چـه خـواهــد شــد » ايرادات و انتقادات شديدی را به دستگاه روحانيت گرفته بود. به ويژه در کتاب اخير به ورود آيت الله بروجردی به قـُم و فتاوی ارتجاعی وی و دخالت وی در نظام آموزشی ايران انتقادات بی پرده ای نموده بود. در اثر پافشاری آيت الله بروجردی درس « تعليمات دينی » در مدارس کشور آغاز گرديد و به همين دليل وزارت فرهنگ تعدادی مـُلا به عنوان معلم در سراسر کشور استخدام کرد. » ]

سيد ميرلوحی با عده ای به تهران نزد « احمــد کسـروی » می رود و با وی در جلسات متعددی به مباحثه و مجادله می پردازد. مباحث ساده لوحانه ميرلوحی با دانشمندی چون « احمد کسروی » نتيجهً دلخواه را به بار نمی آورد و حتا همراهان سيد ميرلوحی بنا به گفتهً طرفداران خود او پايه ايمانشان سست می شود و سيد را در مقابل « کسروی » به مسخره می گيرند و کار به آنجايی می رسد که بين آنان " دو دستگی ايجاد می شود "
[ " ناگفته ها، خاطرات حاج مهدی عراقی " ص 25 - مهدی عراقی از قديمی ترين همکاران سيد ميرلوحی بود. ]

سيد ميرلوحی با خشم « احمد کسروی » را در حضور ديگران به مرگ تهديد می کند و جلسه را ترک می گويد. پس از چند روز سيد ميرلوحی وسيله روحانيون به يک کلت مجهز می شود و در ميدان حشمت الدوله « کسروی » را هـدف گلوله قرار می دهد. « کسروی » زخمی می شود!؟ ميرلوحی دستگير می گردد ولی با نفوذ آيت الله بروجردی و آيت الله کاشانی بعد از دو ماه بازداشت ، محترمانه به قيد کفالت و مانند يک قهرمان آزاد می شود. از همين زمان گوش اطرانيان با نام سازمان تروريستی « فداييان اسـلام » آشنا می گردد.

حاج مهدی عراقی از نخستين اعضاء فداييان اسلام و از سران سازمان تروريستی « هيئتهای موءتلفه اسلامی »
و آنگاه از سران « انقلاب اسلامی » و دوست و يار نزديک آيت الله خمينی رهبر انقلاب اسلامی ضمن بيان خاطرات خود پيرامون « فداييان اسلام » به وضوح چگونگی تاًسيس و پايگاه اخلاقی و اجتماعی اعضای « فداييان اسلام » را چنين شرح می دهــد:

« سيد مجتبی ميرلوحی وقتی از زندان بيرون می آيد به فکر اين می افتد که يک محفلی، يک سازمانی، يک گروهی، يک جمعيتی را به وجود بياورد برای مبارزه ، اين فکر به نظرش می آيد که از وجود افرادی بايد استفاده بکنم که تا الان اين افراد مخل آسايش محلات بوده اند ، مثل اوباش ها که توی محلات هستند ، گردن کلفت ها ، لات ها ، به حساب آن ها که عربده کشی های محلات بوده اند ... اين ها بودند دوستانی که به دور مرحوم نواب جمع شده بودند ، اکثر آن ها مرحله اول از اینجور افراد بودند ... ».[!] حاج مهدی عراقی علت انتخاب « اوباش ها » را در « متدين » بودن آنان می داند و ندانسته تفسير دقيقی از انديشه های دينی مبارزين اسلامی و حاکمان کنونی ايران ارائه می دهد.

[!] - کتاب " ناگفته ها ، خاطرات شهيد (؟) حاج مهدی عراقی " ص 26 – چاپ اول – مؤسسه خدمات فرهنگی رسا 1370 ش - 1992 م .

حاج مهدی عراقی از سن 16 سالگی به عضويت شورای مرکزی فداييان اسلام درآمد. وی تا هنگام اعدام نواب صفوی در سال ( 1335 ش - 1956 م ) در کليه ترورهای فداييان اسلام و برنامه ريزی ها و گفتگوهای پشت پرده اين سازمان تروريستی مشارکت مستقيم و غير مستقيم داشت. وی در قتل « احمد کسروی » ، عبدالحسين هژير ، رزم آرا و حسنعلی منصور نقش اساسی داشت. بين پانزدهم خرداد سال ( 1342 ش - 1963 م ) تا تبعيد خمينی در تمامی تظاهرات خيابانی شرکت داشت و در بهمن سال ( 1343 ش – 1964 م ) شاخهً ترور هيئت مؤتلفه را پايه گذاری کرد که زير نظر وی به ترور افراد نام آور و هم چنين قتل هايی که هنوز افشا نشده است اقدام نمود. عراقی در سال ( 1357 ش - 1978 م ) به فرانسه رفت و در نوفل لو شاتو از مشاوران و محرمان خمينی بود و همراه وی به تهران بازگشت. وی در انقلاب مسئوليت های مختلفی داشت. عراقی در 4 شهريور سال ( 1358 ش - 1979 م ) همراه پسرش به وسيله سه نفر از تروريست های « گـــروه فــرقــان » در نزديکی خانه اش ترور شد. همکاران وی از شاخهً نظامی هيئت مــؤتـلـفــه مـعتقدند که « گــروه فـــرقــان » توسط شيخ علــی اکبــــر هـــاشمــــــی رفسنجـانـــی پـايــــه گـــــذاری شـــــــده است.

به هر روی ، « احــمــد کســروی » مورخ پـُر آوازه ايــــران همراه با منشی خو « مـحـمــد تـقــی حــداد پــــور » در 20 اسفند سال ( 1324 ش - 1945 م ) توسط سيد حسين امامی از اعضای فداييان اسلام در کاخ دادگستری در تهــران به قتل رسيــد. نــدای ميهـن دوستی و انـديشــه هـای ضـد ارتجاعی « کسـروی » اما در قلب و جان هر ايـرانـی بــاقی مــانده است.

پس از قتل « احمد کسروی » اولين اعلامیهً سيد مجتبی ميرلوحی با نام مستعار " نـواب صفـــوی " و با عنوان سازمان « فدائيان اسلام » منتشر شد. سازمان فدائيان اسلام در حقيقت يک سازمان تروريستی بود. به گمان من دستور العملی که به آنان داده شده بود اين بود که کشور را از سقوط به دامان کمونيست ها حفظ نمايند!؟ آنان نه تنها در فکر براندازی شاه نبودند ، بلکه با ترور سياستمداران و روشنـفکران ميل داشتند که شاه و دولت های اورا در مقابل کمونيست ها حفظ کنند و به اجرای احکام مذهبی مجبور نمايند.

نـواب صفــوی و سازمان تروريستی فــدائيـان اســلام به فعـاليت های نيمـه مخفـی خـود ادامـه داد و در سال های
( 1327 تا 1334 ش - 1984 تا 1955 م ) در همهً تحولات سياسی ايـران نقش ماجراجويانه و جنايتکارانه و در دراز مدت تاًثيری بس مخرب و خطرناک بر جای نهاد.

عبدالحسين هــژيـر که در کابينهً قوام السلطنه وزير دارائی بود و به گرمی از آزادی قاتل « کسروی » دفاع می کرد و در هيئت دولت گفته بود : " بنده عقيده دارم که اين آدم [ احمد کسروی] مهـدورالدم بوده و اگر هم او را کشته اند کار صحيحی بوده " ( محمود تفضلی در « ايران ما » و محمد مسعود در « مرد امروز » صميمانه پيرامون قتل « کسروی » می نوشتند و جريان قتل فجيع وی را در روزنامه های خود بی طرفانه بازتاب می دادند. )
دمشان گرم !؟
عبدالحسين هــژيـر نمی دانست که خود روزی به دست فدائيان اسلام و به دست سيد حسن امامی ، همان شخصی که « کسروی » را کشته بود ، به قتل خواهـد رسيد!؟ در 8 آبان – سال ( 1328 ش - 1949 م )!؟

اين جنايتکاران مُقـدس ، رزم آرا نخست وزير را در اسفند – سال ( 1329 ش - 1950 م ) در مسجد شاه تهران!؟ و دکتر زنگنه رئيس دانشگاه تهران را ترور کردند!؟ و با ترور نافرجام " علاء " نخست وزير ، رعشه بر جان حکومت متزلزل شاه و دولت های وی انداختند. فدائيان اسلام ابزار شومی برای نقشه های استعماری در ايران گشتند که پيآمد های ويرانگر آن را در سراسر سال های حکومت اسلامی در ايران به وضوح می بينيم.

[ حاج مهـدی عراقی در مورد دخالت " آيت الله کاشانــی " و جبهه ملی در ترور " رزم آرا " و ديگران اعتراف می کند : « " آيت الله کاشانــی " به ديدار " نواب صفوی " آمد و بعد از مباحثات طولانی " آيت الله کاشانــی " به نواب صفوی گفت : " تنها مسئله ای که اينجا مطرح است هفت نفر بايد زده ( ترور ) بشوند تا ما بتوانيم برنامه مان را پياده بکنيم . اوليش رزم آرا است ، دفتری ، دکتر فلاح ، دکتر طاهری ، دو سه تا ديگر که من الان يادم نيست. گفت : " هفت نفر بايد زده شوند... ملاقات انجام شد و به قول بعضيها گفتنی، آن آقايان فتوای قتل رزم آرا را از بـُعد سياسی صادر کردند ، اين آقا " آيت الله کاشانــی " هم فتوای قتل رزم آرا و شش نفر ديگر را از جهت شرعی صادر کرد ، چون مجتهد بود ".

مهدی عراقی در ص 132 – 133 خاطراتش به نقل جريان دادگاه نواب صفوی می پردازد و می گويد : " از نواب صفوی در دادگاه « راجع به زدن رزم آرا » می پرسند. وی خائن بودن رزم آرا را از يک طرف مطرح می کند و از طرف ديگر هم فتوای قتلش را از جهت سياسی و از جهت دينی منتسب می کند به جبهه ملی و " آيت اللـــه کاشانــی "].

با تاًسيس و ادامهً آزادانه فعاليت سازمان تروريستی « فدائيان اسلام » شاه و رجال سياسی ايران ساده لوحانه در تله سياست جنگ سرد قدرت های خارجی و همچنين قشر قدرتمند ارتجاع مذهبی افتاده و از پيامد های خطرناک و تاثير دراز مدت آن در جامعه سنتی ايران بی خبـر ماندند. [ برای اطلاع بيشتر پيرامون واکنش رجال سياسی ايران پيرامون قتل های « فدائيان اسلام » ( ترور های مقـُدس ) – مراجعه کنيد به مقالات مستند « دکتر جلال متينی » در مجله « ايرانشناسی » شماره های 1 تا 4 ، سال دوازدهم - سال ( 1379 ش - 2001 م ).]

گزيده هائی از پيشگفتار « بهـرام چـوبينــه » بر کتاب « 23 سال » [+]« عـلــی دشتـی »
ادامهً اين فاجعه را فردا پی می گيريم
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Monday, January 16, 2006

روشنفکـری دینـی وجــود نــدارد


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

کار روشنفکر، فرهنگ سازی نه سیاست بازی

علی میرفطروس نامی آشنا در عرصه فرهنگ از زمان های دور و از قبل از انقلاب است. تا زمان انقلاب، حدود ده سالی می شد که می نوشت و مانند تمام انقلابیون آن وقت ها "سرود آنکه گفت نه" سر می داد، و درباره "منصور حلاج" و "جنبش حروفیه و پسیخانیان ( نقطویان)" قلم می زد و درآنها پاره ای مباحث و ماجراهای تاریخی ایران را بر اساس دیدگاههای ایدئولوژیک بر می رسید.
اکنون با پشت سرگذاشتن تجربه انقلاب، که او را نیز مانند بسیاری از روشنفکران ایرانی عازم خارج از کشور کرده، از باز اندیشی در افکار گذشته و البته باز هم از تاریخ می گوید و جالب تر اینکه در تمام این راه درازی که پیموده به گفته دوست و دشمن صداقت خود را حفظ کرده است.
سيروس علی نژاد - دوشنبه 16 ژانويه 2006 - متن کامل مقاله[+]

برخی منظره ها و مناظره های فکری در ایران امروز
علی میرفطروس
نشرفرهنگ ( کانادا )
چاپ اول 2004
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Sunday, January 08, 2006

با دروغ و دَغل می گذرد جهان...


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

نه زمان را درد کسی است، نه کسی را درد زمان...

عقل به تبعيدگاه رفته و ابتذال به ميدان آمده ، فقر و جنگ و بي‌عدالتي، َامان همه را بريده و ,طالبان‌ نفت و دلار, ــ مدعّيان‌ صاحب اختياری جهان ــ هر اسبی که دارند مي‌تازند.
شيخ مکّار و شاه‌ تبه کاری که درون‌ هر کدام‌ ما است ــ هَمپای گرانی و سرما، بيداد می کند.
تاجرپيشگی و فزون‌طلبی به آرمان‌خواهی و فداکاری که اينک دل آزار شده ! قاه قاه می خندد.
هر کس به گرد ,جَمکران, خويش مي‌چرخد و در حال ,ورد خواندن, هم به بغل دستي‌اش نارو می زند يا پشت سرش صفحه می گذارد.
هرکسی فقط به فکر اين است که خرش را از پُل بگذراند، ساز خودش را بزند و چهچه بلبل سر دهد!
,دوبهم‌زنی, و دوروئي، مُد روز شده، هيچ‌کس با هيچ‌کس رو راست نيست.
به الکی خوشی و روزمرّگی ـ و نيز، به ,غم های پوچ و حقير, خو کرده‌ايم.
خودخواهي، راه را بر مهر و وفا بسته و در اين سراي‌ بى کسي، کسی به در نمي‌زند.
چهره‌ آبی عشق پيدا نيست، اما هر روز و هر شب ليچار مي‌گوئيم و ,مخلصم, و ,چاکرم, و ,عزيزم عزيزم, می شنويم. گوئی همه با هميم و تنهائيم.
ز منجنيق‌ فلک سنگ فتنه مي‌بارد امّا، نه زمان را درد کسی است، نه کسی را درد زمان...
همنشين بهار - 16 دی 1384 [+]ادامــه متن کامل
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

Tuesday, January 03, 2006

حاکمیّت احمق ها!؟


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

« هنگامه ی هستی و آبشار زیبائیهایش »

چرا بر ما ملّت، « احمقها » حکومت می کنند؟. آیا این ماییم که ابله هستیم یا آنانی که بر ما، حاکم و آمر هستند؟. می پرسم: یک ملّت دانا و فرزانه و با فرهنگ، چگونه می تواند به حاکمیّت احمقها، تن در دهد و استیلای آنها را برتابد؟.

« خدا را انسانها آفریدند تا بتوانند به کمک او، جهان و کائنات را توضیح و تشریح کنند ».« لامارتین ( 1790 - 1869 م. ) »

فقط خدایان سامی بودند که برای استقرار و حاکمیّت مستبد خود بر ذهنیّت و وجدان آدمیان به جنگ و خونریزی بر ضدّ تمام خدایانی برخاستند که برای زندگی و خوشزیستی بشر آفریده شده بودن. مسئله ی اثبات و انکار خدا، مصیبت امتداد جنگهای هزاران ساله ی مهرورزی انسانها به زندگی در راستای مبارزه با توهّمات و خرافاتیست که گرداگرد مفهوم خدا تنیده شده و به نام خدایانی مستبد، فراکائناتی شده اند.
آريا برزن زاگرُسی - کيهانگشت [+]

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

« گزیده زندگی و شخصیت دهخــدا »

استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین وفعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی استاد دهخدا هستند.

مبارزات سیاسی دهخدا
. ورود دهخدا به روزنامه صور اسرافیل در واقع آغاز فعالیتهای سیاسی دهخدا بود
"چرند و پرند" که با امضای "دخو" به چاپ می رسید و نویسنده آن دهخدا بود.
کورُش نيــوز - 13 ديماه 1384 - متن کامل [+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Monday, January 02, 2006

انـديشه‌‌هاى‌ زهـر آلــود


تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


دو خصلت است كه حد و نهايتى ندارد، وقاحت و حماقت، وقاحت بى حد را آخوندها دارند و حماقت بى حد را پيروان ايشان!؟


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


شصتمین سالگرد کشته شدن کسروی

کسروى‌ علّت‌ عقب‌ ماندگى‌ و تيره‌ روزى‌ ايرانيان‌ و شرقيان‌ را تشخيص‌ داده‌ بود و يک‌ تنه‌ و بى‌ آنکه‌ دستى‌ از او حمايت‌ کند و دستگاهی پشت سرش باشد به‌ پيکار بر خاست‌ و سرانجام‌ نيز سر بر سر آرمان‌ خود نهاد.

از نظر کسروى‌ جامعه ايرانى‌ با اندیشه‌های زهر آگینی که بر آن حاکم می‌باشد به‌ حوض‌ پرلجنى‌ می‌ماند که‌ ما بخواهيم‌ با ريختن‌ عطر و گلاب‌ بوى‌ بد آنرا بزدائيم‌. پس نخست‌ می‌بايست‌ اين‌ حوض‌ را از لجن‌ و آب‌ آلوده‌اى‌ که‌ در آن‌ است‌ پاک‌ کنيم‌، آنگاه‌ هر عطر و گلابى‌ که‌ در آن‌ بريزيم‌، بوى‌ خود را خواهد داد.
چگونه‌ می‌توان‌ به‌ آينده جامعه‌اى‌ اميد داشت‌ که‌ در آن‌ پیروان فلان مذهب‌ به‌ دستور بنياد گذاران‌ کيش‌ خود حق‌ شرکت‌ در سرنوشت‌ سیاسی آنرا ندارند، و خراباتيان‌ و صوفيان‌ هر آنچه‌ را که‌ در آنست‌ هيچ‌ در هيچ‌ مى‌دانند،و شيعيان‌ نيز زندگى‌ در آنرا پلى‌ به‌ سوى‌ رفتن‌ به‌ بهشت‌ و نشستن‌ در کنار حوض‌ کوثر می‌پندارند؟!...با وجود بدآموزي‌هاى‌اينهمه‌ شاعران‌ بى‌ عار و بيکار و گردن‌ کلفت‌ که‌ قرنها ريزه‌ خوار سفره قاتلان‌ و آدمکشان‌ بوده‌اند کدام‌ ملت‌ می‌تواند راه‌ نيکبختى‌ خود را بجويد؟!.
«مادريد - رسول‌ پدرام»
متن کامل "شصتمین سالگرد کشته شدن کسروی"[+]
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم