Thursday, May 10, 2007

مصطـفــی رحيمــی


نويسنده ای که دغدغه ايران داشت




Mostafa Rahimi


آنکه گفت آری، آنکه گفت نه



زنــده يـاد مصطفی رحيمی، متفکر، مترجم و نويسنده نامدار و يکی از بزرگترين حاميان انديشه تساهل و مدارا، روز چهارشنبه، نهم مرداد ماه، 1381 در خانه اش در خيابان اميرآباد تهران در گذشت. وی در دوران زندگی خود خوانندگان ايرانی را با آثار بزرگانی چون سارتر، کامو، برشت، دوبوار و ... آشنا کرد و در عرصه نوشتن انبوهی مقاله، قصه، نمايشنامه و بررسی و تحقيق از خود به يادگار گذاشت.

در سالهای 1350 مصطفی رحيمی چنان اهميتی يافته بود که ديگر نه به عنوان يک مترجم و نويسنده معمولی که به عنوان يک فيلسوف در جامعه کتابخوان ايرانی جلوه می کرد. البته او خود اعتقادی به چنين برداشتی نداشت. اين تلقی بيشتر نشانه آن بود که خواننده ايرانی با متفکری رو به روست که با اعتقادات خود زندگی می کند و معتقدات خود را با هيچ چيز معامله نمی کند.

متن کامل زندگينـامــهء زنـده يـاد «مصطفی رحيمی»
بــه روايت سينا سعدی را بخوانيــد[+]


Monday, May 07, 2007

تا کجا بایــــد ؟


تا کجا باید عقب نشست؟
سعید قاسمی نژاد







سرنوشت ما را هزاران مشت گره کرده مشخص خواهند کرد نه هزاران امضای یک نامه ی اینترنتی.سرنوشت ما بر روی آسفالت های داغ خیابان های دانشگاه و شهر تعیین خواهد شد نه در کوچه پس کوچه های وبلاگ ها و سایت های اینترنتی.سرنوشت ما را سخنرانی هایمان در میتینگ های خیابانی تعیین خواهند کرد نه نجواهایمان در اتاق های دربسته.اینک آخرالزمان است، نبرد نهایی نزدیک است و مبارزه ای در پیش ، دیده بانی را رها کنید از دور دست ها کسی نخواهد آمد.سوار سپیدپوشی در راه نیست آن گرد و غبار که می بینید لشگر جرار دشمن است.در یک سو شر لشگر آراسته تا بر عاشقان بتازد و در یک سو خیر برپاخاسته تا طرحی نو در اندازد.میان ما و آزادی دریایی از خون فاصله است؛ میان ما و آزادی مغاکی دهان گشوده که تنها با استخوان های دشمنانمان پر خواهد شد؛ میان ما و آزادی مردابی از چرک و کثافت فاصله است ؛ چرک و کثافت را باید روبید.هر کس جز این بگوید دروغ می گوید.شر پیوسته فتنه می انگیزد و پیش می آید .یک بار دیگر پرسش این است : تا کجا باید عقب نشست؟
ادامــهء متن کامل در « ايـران پـرس نيـوز»[+]