دوران طــــــلائــــــی
مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي :: مــــزدک :: |
« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال
قرن اول و دوم هجری که از آن بعنوان « دوران طلایی اسلام » یاد میکنند ، سرشار از جنایات و مفاسد حکام اسلام پناه بوده است
آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود
هدف واقعی مهاجمان در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود .
دوران خودکامگی سیاسی حکومتها و چماقداری مذهبی روحانیت ها بصورتی چنان فراگیر آغاز شد
که تا امروز نیز در همهً جای این جهان اسلامی در بر همین پاشنه چرخیده است .
دوران طــــــلائــــــی
آن حسابگرانی که از دوران طلائی اسلام در قرون اول هجری به صورت « بهشتی گمشده » با میلیونها مردم ساده دل و خوشباور جهان امروز اسلام سخن میگویند و بازگشت بدین دوران طلائی را در گرو آن قلمداد میکنند که قوانین « شریعت » دوباره با خشونت و قاطعیت بنیادی خود ، به اجرا در آیند ، یا خودشان از تاریخ اسلام خویش بی اطلاعند یا به احتمال بسیار از این مغلطه کاری برای « جلب مشتری » در جهت مورد نظر خویش بهره گیری میکنند . زیرا واقعیت تاریخی این است که این دوران طلائی ، یعنی بخش پایانی خلافت عباسی که طی آنها امپراتوری اسلامی در اوج قدرت و ثروت و تنعم خود بود ، از نظر اجرای مقررات « شریعت » از فاسد ترین دورانهای همهً تاریخ اسلام بود . دورانی بود که خلیفه ولید بن یزید در حوض شراب غسل میکرد و قرآن را نشانهً تیراندازیهای خود قرار می داد و همخوابه شبانه خود را با لباس مبدل خلافت به جای خود به پیشنمازی نماز صبح در مسجد دمشق می فرستاد و نقشهً باده گساری بر بام خانهً کعبه را طرح میکرد ، و خلیفه هارون الرشید در بارگاه خلافتی که شرعاً نمی بایست ساز و آواز در آن جایی داشته باشد سه هزار نوازنده زبر دست و رقاصهً زیبا و بی حجاب آمادهً خدمت داشت ، و در بزم عروسی شاهانه مأمون خلیفه و پوران یک ماه تمام بساط باده نوشی گسترده می شد .
طلائی بودن دوران همان قدر که فرع سیل غنائمی بود که از سرزمینهای دور و نزدیک امپراتوری به دربار خلافت سرازیر می شد ، زادهً رواج دانش و حکمتی بود که به برکت دانشمندان ایرانی و یونانی و مصری و سریانی در قلمرو این خلافت تعمیم یافته بود و به جهان اسلامی آن روز همان مقامی را داده بود که جهان پیشرو غرب امروزه از آن برخوردار است .
از زمانی که در دوران خلافت متوکل عباسی در قرن سوم هجری ( قرن نــُـهـم میلادی ) در تاًئید نظر قشریون به بحث و مناظره در مسائل فقهی برای همیشه پایان داده شد . دوران خودکامگی سیاسی حکومتها و چماقداری مذهبی روحانیت ها بصورتی چنان فراگیر آغاز شد که تا امروز نیز در همهً جای این حهان اسلامی در بر همین پاشنه چرخیده است .
گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }
::::::::::::::::::::::::
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »
:::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))