Monday, June 30, 2003

دوران طــــــلائــــــی





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


قرن اول و دوم هجری که از آن بعنوان « دوران طلایی اسلام » یاد میکنند ، سرشار از جنایات و مفاسد حکام اسلام پناه بوده است



آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود
هدف واقعی مهاجمان در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود .
دوران خودکامگی سیاسی حکومتها و چماقداری مذهبی روحانیت ها بصورتی چنان فراگیر آغاز شد
که تا امروز نیز در همهً جای این جهان اسلامی در بر همین پاشنه چرخیده است .


دوران طــــــلائــــــی



آن حسابگرانی که از دوران طلائی اسلام در قرون اول هجری به صورت « بهشتی گمشده » با میلیونها مردم ساده دل و خوشباور جهان امروز اسلام سخن میگویند و بازگشت بدین دوران طلائی را در گرو آن قلمداد میکنند که قوانین « شریعت » دوباره با خشونت و قاطعیت بنیادی خود ، به اجرا در آیند ، یا خودشان از تاریخ اسلام خویش بی اطلاعند یا به احتمال بسیار از این مغلطه کاری برای « جلب مشتری » در جهت مورد نظر خویش بهره گیری میکنند . زیرا واقعیت تاریخی این است که این دوران طلائی ، یعنی بخش پایانی خلافت عباسی که طی آنها امپراتوری اسلامی در اوج قدرت و ثروت و تنعم خود بود ، از نظر اجرای مقررات « شریعت » از فاسد ترین دورانهای همهً تاریخ اسلام بود . دورانی بود که خلیفه ولید بن یزید در حوض شراب غسل میکرد و قرآن را نشانهً تیراندازیهای خود قرار می داد و همخوابه شبانه خود را با لباس مبدل خلافت به جای خود به پیشنمازی نماز صبح در مسجد دمشق می فرستاد و نقشهً باده گساری بر بام خانهً کعبه را طرح میکرد ، و خلیفه هارون الرشید در بارگاه خلافتی که شرعاً نمی بایست ساز و آواز در آن جایی داشته باشد سه هزار نوازنده زبر دست و رقاصهً زیبا و بی حجاب آمادهً خدمت داشت ، و در بزم عروسی شاهانه مأمون خلیفه و پوران یک ماه تمام بساط باده نوشی گسترده می شد .
طلائی بودن دوران همان قدر که فرع سیل غنائمی بود که از سرزمینهای دور و نزدیک امپراتوری به دربار خلافت سرازیر می شد ، زادهً رواج دانش و حکمتی بود که به برکت دانشمندان ایرانی و یونانی و مصری و سریانی در قلمرو این خلافت تعمیم یافته بود و به جهان اسلامی آن روز همان مقامی را داده بود که جهان پیشرو غرب امروزه از آن برخوردار است .
از زمانی که در دوران خلافت متوکل عباسی در قرن سوم هجری ( قرن نــُـهـم میلادی ) در تاًئید نظر قشریون به بحث و مناظره در مسائل فقهی برای همیشه پایان داده شد . دوران خودکامگی سیاسی حکومتها و چماقداری مذهبی روحانیت ها بصورتی چنان فراگیر آغاز شد که تا امروز نیز در همهً جای این حهان اسلامی در بر همین پاشنه چرخیده است .



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

::::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Sunday, June 29, 2003

ســـــیــر انـــحـــطـــاط





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


قرن اول و دوم هجری که از آن بعنوان « دوران طلایی اسلام » یاد میکنند ، سرشار از جنایات و مفاسد حکام اسلام پناه بوده است



آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود
هدف واقعی
مهاجمان عرب در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود


ســـــیــر انـــحـــطـــاط


سؤال : ولی حتی در خارج از این برداشت نیز ، با توجه به آنچه مدتهاست در صحنهً بین المللی گذاشته شده است و میگذرد ، چنین به نظر میرسد که جهان اسلامی به صورتی پیگیر در موضع شکست قرار گرفته است . این سیر انحطاطی را که با وجود پایان گرفتن عصر استعمار همچنان ادامه دارد چکونه ارزیابی میکنید ؟



شـــــفــا :
آنچه در طول قرون بعد از جنگهای صلیبی بر جهان اسلامی گذشته از نظر واقعیتهای تاریخ ، نه استثنایی و نه غیر منتظره است ، زیرا آن اسلام شمشیر کشی که در خدمت امپریالیسم عرب شکل داده شد تا به بیرون از مرز های عربستان صادر شود ، علیرغم منافعی که در کوتاه مدت برای خلافت و برای اعراب به بار آورد ، در دراز مدت اصولا" نمی توانست سرنوشتی بهتر از آن پیدا کند که پیدا کرد . این حکم معروف عیسی مسیح که« آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود »
همان اندازه که در مورد دیگر امپراتوریهای تاریخ صادق بوده است الزاما" می بایست در مورد امپراتوری شمشیر کش عرب نیز صادق باشد ، ولو آنکه این بار بر این امپریالیسم مُهر مذهب زده شده باشد . ادعای اینکه خداوند از میان همهً اقوام آفریده خودش بیابان نشینان حجاز را برای هدایت بقیهً مردم جهان به راه حق ، آنهم از راه شمشیر و خون ، برگزیده باشد ، به همان اندازه برای چنین خدایی توهین آمیز است که این ادعای دیگر که همین خدا پیش از این بیابان نشینان ، قوم صحرا گرد دیگری از بندگان خودش را در برابر این تعهد که پسرانشان را ختنه کنند ، قوم برگزیده خود شناخته و سرزمینی تمام را به صورت ششدانگ به آنان بخشیده باشد .
حدیث پردازانی که برای مشروعیت دادن به شمشیر کشیهای بادیه نشینان عرب حدیثهایی از این قبیل از قول محمد نقل کردند که « بهشت در سایه شمشیر عریان است و شمشیر است که کلید بهشت و دوزخ است » ( حدیث هایی که پژوهشگران بسیار سرشناسی چون گلد تسیهر و گریمه و کائتانی نخستین نشان آنها را تنها در کتابهای حدیث قرن دوم هجری یافته اند ) دانسته یا ندانسته بر این قانون تاریخ تأکید نهاده اند که این بهشتی که کلیدش در اختیار شمشیر باشد دیر یا زود از دست کلیداران قبلی بیرون خواهد آمد و در اختیار کلیداران دیگری قرار خواهد گرفت که شمشیر های برنده تری بصورت توپ و تانک و بمب و موشک داشته باشند ، و این بار شمشیر های زنگ زده مسلمانان جز به درد قتل های زنجیره ای و غیر زنجیره ای کور و کچل های خود جهان اسلامی نخواهد خورد .
بیشتر از پانصد سال است این جهان اسلامی که روزگاری به برکت دانش و پویایی خودش گُــل سر سبد جهان متمدن بود ، به صورت کنار گود نشین ساده دنیای پر تحرک غرب و دستاورد های شگفت آور آن درآمده است . نه خودش یک دانشمند برجسته به جهان بشری عرضه داشته است ، نه یک صنعتگر بر جسته ، نه یک کاشف یا یک مخترع برجسته ، در صورتی که تمام امکاناتی که در این سالها برای دنیای غرب وجود داشته ، برای این دنیای مسلمان نیز وجود داشته است ، هیچ بلای آسمانی یا زمینی خاصی نیز در این مدت اختصاصاً بر آن نازل نشده است . اگر فرمان استعمار سیاسی یا اقتصادی تقریباً سراسر این جهان مسلمان از جانب نا مسلمانان جهان سلطه جوی غرب به اجرا گذاشته شده چنین فرمانی در آسمان صادر نشده است ، در خود این جهان مسلمانی صادر شده است که به دشواری میتواند علیه غرب متجاوز بانگ مظلومیت بر دارد ، زیرا این غرب متجاوز با همان منطقی با او عمل کرده است که خودش در زمانی که شمشیری برنده تر در دست داشت ، با دیگران عمل کرده بود ، شاید تذکر این واقعیت بیمورد نباشد که مسیری که اخیراً نیروهای مهاجم آمریکایی و انگلیسی برای رسیدن به بغداد از طریق کویت و بصره و قادسیه و کربلا و نجف طی کردند ، درست همان مسیری بود که مهاجمان عرب در 1400 سال پیش ، از عربستان خودشان تا تیسفون طی کرده بودند ، و اگر این بار هدف واقعی مهاجمان در پشت شعار های آزادی و دموکراسی ذخایر نفتی عراق بود .آن روز نیز هدف واقعی
مهاجمان عرب در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

::::::::::::::::::::




ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Saturday, June 28, 2003

یـک بـام و دو هـــوای عـــربــهــــا





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

بزرگترین دروغ تاریخی این است که ایرانیان بعلت
نارضائی از حکومت از مهاجمان عرب استقبال کردند.



دین منحصرا" بصورت یک ابزار کسب قدرت یا حفظ قدرت و در عین حال یک دستاویز غارتگری و ثروت اندوزی بکار گرفته شد
اسلام شمشیر کش و چماقدار خلافت ( که امروز عینا" در ولایت فقیه ما تجلی یافته است )


مــقــاومـــت ایـــــرانــیـــان


حملهً عرب به ایران که به نام مذهب ولی با هدف غنیمت گیری انجام گرفت و در طول زمان بر اثر ضعف مزمن نظامی حکومت ساسانی تبدیل به کشور گشائی عرب شد . در ورای پیامدهای سیاسی و نظامی و اقتصادی خودش ، فاجعهً بسیار دراز مدت تری را نیز به دنبال آورد که زادهً فرو ریختن
ساختار بنیادی جامعهً ایرانی و شکستن ستون فقرات این جامعه بود ، زیرا که حتی بعداز پایان گرفتن دوران حکومت عرب در ایران نیز ، جامعه ایرانی در دورانهای حکومتهای بعدی صحرانشینان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی و مغول و تاتار و ترک و قزلباش و ترکمن نیز هرگز استواری دوران پیش از اسلامی خودش را باز نیافت ، وقتی که امروز این حقیقت ناخوشایند بر مبنای ضوابط علمی و تحقیقی عصر حاضر مورد ارزیابی قرار میگیرد ، واقعیتی که بیش از همه به چشم میخورد نقشی است که در همهً این مدت ، مدعیان بیضه داری دین در این مسیر انحطاطی ایفا کرده اند .
در ارزیابی اختصاصی خود این واقعیت نیز آنچه در درجهً اول میتوان دریافت این است که در همهً این مدت ، چه از جانب حکومتها و چه از جانب روحانیت ها دین منحصرا" بصورت یک ابزار کسب قدرت یا حفظ قدرت و در عین حال یک دستاویز غارتگری و ثروت اندوزی بکار گرفته شده ، ولی حتی یک روز بصورت واقعی دین عرضه نشده است ، زیرا اسلام شمشیر کش و چماقدار خلافت ( که امروز عینا" در ولایت فقیه ما تجلی یافته است ) تنها نوع مناسبی از مذهب بوده است که میتوانسته است دست زورگویان را در زورگوئی ، دست غارتگران را در غارتگری و دست بیضه داران دین را در فریبکاری باز بگذارد.


یـک بـام و دو هـــوای عـــربــهــــا



امپریالیسم عرب اصولا" بر قانون یک بام و دو هوایی مذهبی شکل داده شد ، بدین ترتیب که در مرحلهً ادعا همیشه خودش را مجری تام و تمام آنچه در قرآن آمده بود اعلام میکرد ، اما آنجا که پای عمل به میان میامد بیش از هشتاد آیه ای را که در آنها از « ما عای الرسول الا البلاغ » = ( بر پیامبر جز ابلاغ رسالتش وظیفه ای نیست ) سخن رفته بود نادیده میگرفت برای اینکه تنها بر پنج آیه ای تکیه گذارد که در آنها اطاعت از حکم رسول لازمهً اطاعت از خداوند شناخته شده بود ، زیرا از این راه اطاعت از حکم جانشینان این رسول نیز خود بخود لازمهً اطاعت از خداوند و رسول او شناخته می شد ، به همین ترتیب بیش از چهل آیهً دیگری که در آنها از گفتگو با اهل کتاب « به نیکو ترین صورت » سخن رفته بود نادیده گرفته می شد برای اینکه مسیحیان و زرتشتیانی که درفهرست شمشیر کشی عرب بودند مشمول آیه ای قرار گیرند که در آن گفته شده بود « مشرکان را در هر جا که یافتید بکشید » ، در شرایطی که خود شمشیر کشان میدانستند که « مـُشرکان » را جز در داخل خود جزیرة العرب نمی توان یافت ، ولو آنکه این آیه صرفا" در مورد « مـُـشرکانی » ابلاغ شده باشد که در آن زمان جز در خود عربستان در جای دیگری وجود نداشتند ، در صورتیکه دستگاه خلافت درست مشروعیت حمله به نصاری و مجوس را در این آیه می جست ، و این ضابطهً یک بام و دو هوا در شرایطی به اجرا گذاشته می شد که در همین قرآن تصریح شده بود « آنهائی که میان آیات قرآن تفاوت قائل شوند و برخی از آنها را قبول و برخی دیگر را رد کنند قسم به خدای تو که از بابت فساد در دین مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت » ( حجر - 90 )

در مراسم سالروز تولد پیامبر اسلام ، در 21 آذر 1362 ، " آیت الله العظمی " خمینی با توپ و تشر به آیت الله های غیر عظمی و حجت الاسلامهای مخاطب خود اعتراض میکرد که چرا در قرآن آیات رحمت را می خوانند و آیات قتال را نمی خوانند ، در صورتیکه اتفاقا" در طول همهً چهار ده قرن تاریخ اسلامی ایران آیات قتال خوانده شده بود و آیات رحمت خوانده نشده بود و درست همین خواندن و نخواندن انتخابی بود که ایران ما را مانند همهً دیگر اجزاء جهان اسلام در مجتمع جهان سومی عقب مانده و بی سر و سامانی جای داد که اکنون بیش از یک میلیارد نفر زندگی برزخی خود را در آن می گذارنند .



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Friday, June 27, 2003

افــســانــــهً نـــارضــائـــی ایـــرانــیـان





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

بزرگترین دروغ تاریخی این است که ایرانیان بعلت
نارضائی از حکومت از مهاجمان عرب استقبال کردند.



قـــیــام « بــابـــک خـــرمــدیـــن » به تنهائی بــیــســـت ســال ادامه یافت و صد ها هزار سرباز خلافت را به کام مرگ فرستاد
همزمان با این قیامهای مسلحانه ، مقاومت فرهنگی آشتی ناپذیری در برابر فرهنگ وارداتی شمشیر کشان سامان داده شد که از آن پس در طول تاریخ 1400 سالهً اسلامی ایران ادامه یافت


افــســانــــهً نـــارضــائـــی ایـــرانــیـان


سؤال: ولی غالبا" گفته شده است که حملهً اعراب به ایران به علت نارضائی ایرانیان از سیستم طبقاتی حکومت ساسانی و از تحمیلات مذهبی روحانیت زرتشتی با مقاومت مهمی مواجه نشد و حتی ایرانیان از مهاجمانی که برایشان عدالت و مساوات اسلامی را به همراه آورده بودند با آغوش باز استقبال کردند . این برداشت را چگونه توجیه میکنید ؟



شـــفـا :
شاید بزرگترین دروغی که در تاریخ هزار و چهار صد سالهً اسلامی ایران گفته شده و آنقدر به صورتی پیگیر در طول قرون تکرار شده است و امروز هم تکرار میشود ، که برای بسیاری از خود ایرانیان نیز واقعیتی مسلم به حساب آمده است . همین باشد که نه تنها حملهً عرب در ایران با مقاومتی جدی روبرو نشد، بلکه اصولا" ایرانیان
بخاطر سرخوردگی خود از حکومت و از روحانیتشان فاتحان عرب را " با آغوش باز استقبال کردند " . و به نوشتهً فرضیهً پرداز معروف دوران خودمان علی شریعتی " مذهب خویش را ول کردند ، ملیت خویش را ول کردند ، سنتهای خویش را ول کردند و یکدل و یکجهت به طرف اسلام رفتند " . و همهً اینها در شرایطی گفته و نوشته میشود که به گواهی خود تاریخ ها و تفسیر های معتبر همین جهان اسلام ، نه تنها حملات نظامی اعراب به ارتش ایران با مقاومتهایی جدی روبرو شد ، بلکه بعد از شکستهای بزرگ نیروهای دولتی ایران ، تصرف شهرها و روستاهای مختلف کشور از جانب اشغالگران نیز ، همه جا با پایداری شدیدی از جانب اهالی آنها مواجه شد که تنها در تاریخ طبری ، 64 مورد مشخص به شرح آنها اختصاص یافته است .

مــقــاومـــت ایـــــرانــیـــان

همین تاریخ طبری تصریح میکند که در بسیاری از شهرها هر بار که اشغالگران آنها را ترک میگفتند عصیانهای تازه ای روی میداد که بازگشت تازیان و سرکوبگریهای بی رحمانه مجدد آنها را بهمراه میآورد ، و با وجود این شورشهای مردم این شهرها و روستا ها غالبا" تا چهار یا پنج بار پیاپی تکرار شد . فراموش نکنیم که در همین سالها ، سیزده قیام مسلحانه نیز در سطح ملی از جانب ایرانیان علیه اشغالگران ترتیب داده شد که یکی از آنها یعنی قیام « بــابـــک خـــرمــدیـــن » به تنهائی بیست سال ادامه یافت و صد ها هزار سرباز خلافت را به کام مرگ فرستاد و باز هم فراموش نکنیم که همزمان با این قیامهای مسلحانه ، مقاومت فرهنگی آشتی ناپذیری در برابر فرهنگ وارداتی شمشیر کشان سامان داده شد که از آن پس در طول تاریخ 1400 سالهً اسلامی ایران ادامه یافت .
گزارشهای مستندی از این مبارزات بی امان و پیگیر همان مردمی را که ظاهرا" به روی آزاد کنندگان خود آغوش گشوده بودند ، در فصلی خاص از کتاب « پس از 1400 سال » من خواهید یافت ، با این توضیح که همهً گزارشهای این فصل صرفا" از منابع خود مورخان و وقایع نگاران مسلمان ، و نه از پژوهشگران بیگانه گرفته شده اند .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

::::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Thursday, June 26, 2003

بزرگترین دروغ تاریخی





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

بزرگترین دروغ تاریخی این است که ایرانیان بعلت
نارضائی از حکومت از مهاجمان عرب استقبال کردند.


پیامبر اسلام هرگز به شمشیر کشی و گرفتن غنائم از
بیرون عربستان دستور نداده بود .

هشتاد در صد از جنگجویان عرب در حمله به ایران اساسا" مسلمان نبودند.


سؤال : حملهً بزرگ اعراب به ایران نه تنها در تاریخ کشور خود ما بلکه در تاریخ اسلامی بطور کلی مهمترین حمله از سلسله حملات مسلمانان در راه اشاعهً اسلام دانسته شده است ، ولی آنچه تاکنون در این باره به ما گفته شده تقریبا" همه از منافع مورخان اسلامی بوده است . آیا بررسیهای دانشمندان غیر مسلمان نیز این نظر را تأیید میکنند ؟

شــــفــا : - حملهً جنگی اعراب به ایران ، چنانکه مورخان سرشناس از دوران خودمان چون سعید نفیسی و ذبیح الله صفا و عباس اقبال به صراحت یا در لفافه متذکر شده اند بی کم و کاست چیزی از نوع حملات جنگی هونها در دوقرن پیش از آن و حملات جنگی مغولها در شش قرن بعداز آن بود ، یعنی آغاز جهانگشایی سیل آسائی از جانب صحرا نشینانی بود که تا بدان زمان از دشتها و بیابان های خودشان بیرون نیامده بودند . انگیزهً دینی که به جهانگشایی عرب نسبت داده شد ، در ارتباط با انگیزه های تاراج و غنیمت در درجات پائین تری قرار داشت ، زیرا به تذکر تقریبا" همهً پژوهشگران تاکنون هیچ دلیلی ارائه داده نشده است که خود محمد به چنین شمشیر کشی ها و عنیمت گیریهای بیرون از عربستان دستور داده با.

طــــرح حــمــلـــه بــه ایــــران

به نوشتهً تاریخ طبری ، در بامداد همان شبی که ابوبکر درگذشت و عـُـمر به خلافت نشست ، خلیفهً تازه ، هنگام نماز صبح از مسلمانان خواست که برای نشر اسلام به سوی دیار پارسیان روند ، ولی سه روز پیاپی این دعوت را تکرار کرد و کسی داوطلب اینکار نشد ، زیرا همگی مرعوب قدرت و شوکت ایرانیان بودند . بناچار خلیفه لحن پیام خود را عوض کرد و در بامداد روز چهارم بر منبر رفت و گفت که " ایها الناس ! حجاز جای ماندن شما نیست ، زیرا در اینجا تنها میتوانید گیاه و خوراک شترهایتان را بجویید ، در صورتی که در بیرون از حجاز سرزمینهای بسیار ثروتمند تری در انتظار شمایند که خدای تعالی وعده تصاحب آنها را به مصطفی داده است ، پس بشتابید تا بر خزائن کسری دست یابید و چنین فرصتی را از دست ندهید " - و در پی این دعوت بود که داوطلبان بسیاری آمادگی خود را برای رفتن به میدان جنگ اعلام داشتند. مخفی نماند که در هیچ جای قرآن نه سخنی از فتح ایران بدست اعراب رفته است و نه وعدهً تصرف خزائن پادشاهان این کشور به آنها داده شده است ولی در زمان خلافت عُمر اساسا" شمار مسلمانانی که امکان خواندن قرآن را داشتند از چند ده نفر، یعنی از مجموع با سوادان عربستان فراتر نمی رفت از آن گذشته تا زمان تدوین قرآن در دوران خلافت عثمان اصولا" این کتاب حتی در دسترس همهً با سوادان نیز نبود ، روایتی که در کتاب ابن هُشام ، قدیمی ترین تاریخ اسلام ، نقل شده است حاکی از این است که بعد از غارت تیسفون به دست اعراب با آنکه به هر یک از رزمندگان عرب چندین هزار درهم غنیمت تعلق گرفت ، هنوز مبالغ زیادی باقی مانده بود که دربارهً نحوهً مصرف آنها از جانب - سعد وقاص - از خلیفه کسب تکلیف شد ، و عُمر در جواب ، دستور داد که این مبلغ اضافی میان افرادی تقسیم شود که تعداد بیشتری از آیات قرآن را از بر داشته باشند ، ولی مسابقه ای که – سعد وقاص – بدین منظور ترتیب داد ، نشان داد که حتی مطلع ترین این نفرات بیشتر از جملهً " بسم الله الرحمن الرحیم " چیزی از قرآن نمی دانستند در ارزیابی این واقعیت پرنس Caetani در سالنامه های اسلام ، خود متذکر شده است که : اصولا" بیش از هشتاد در صد از جنگجویان عرب که در جنگهای قادسیه و جلولا ، شرکت داشتند ، خودشان هم مسلمان نبودند و حتی باطنا" با اسلام دشمنی نیز داشتند ، زیرا اینها همان کسانی بودند که در جنگهای ردّه با قوای خلافت جنگیده و شکست خورده بودند ، و آنچه واقعا" انگیزهً شرکت آنان در حملهً به ایران بود عطش غارتگری و دستیابی به غنائم بود ، بهمین جهت است که به تذکر یک محقق آلمانی ، در گزارش مفصل – سعد وقاص – به خلیفه عُمر در مورد فتح تیسفون ، که متن آن در سیره های مختلف اسلامی نقل شده است ، از همهً جزئیات نظامی و سیاسی این پیروزی به تفصیل سخن رفته ولی کلمه ای از موضوع تنفیذ اسلام در میان مغلوبان بمیان نیامده است .
به تعبیر کائتانی نبرد قادسیه در پوشش اسلامی خود عملا" یک غارتگری سازمان یافته منتها در مقیاسی بسیار گسترده تر از دیگر شبیخونهای سـُـنتی بود ، البته این غارتگری محدود به قادسیه نماند ، بلکه در همهً دوران حکومت مستقیم تازیان در ایران همچنان ضابطه بنیادی این حکومت باقی ماند.
مسئلهً مسلمان کردن ایرانیان در این سالها نه تنها مسئلهً اولویت داری برای حاکمان عرب نبود ، بلکه در مواردی چون دوران حکومت – حجاج بن یوسف – اصولا" از مسلمان شدن ایرانیان به بهانه های مختلف جلوگیری میشد تا در رقم جزیه های سنگین دریافتی از آنان کاهشی روی ندهد .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Wednesday, June 25, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

تــغــیــیــر اســـلام از یـک دیــن عــربــی بــه آئــیــنــی جـــهــانــــــی از راه شــــمــشــــیـــر بــــــــــــود.


در اسلام سفارشی نه تنها مفاهیم آیه های قرآنی مورد دستکاری قرار کرفت ، بلکه هویت شخصی پیامبر آن نیز به دستکاری گذاشته شد

از پیامبری که خودش را بارها بشری جایز الخطا دانسته بود ، پیغمبری ساخته شد که نه تنها شخصا" معصوم بود ، بلکه این عصمت ذاتی را به سیزده تن دیگر از خاندانش نیز منتقل کرده بود .
از پیامبری که بار ها اعتراف کرده بود که علم غیب ندارد ، پیغمبری ساخته شد که هم خودش بر علوم اولین و آخرین آگاه بود و هم تمامی این علوم را در داخل پوست گاوی برای وارثان خودش به ارث گذاشته بود .
.


اســتـنـاد بـــه بــــرخــــی آیــات


بر مبنای همین برداشت بود که مفسران رسمی دستگاه خلافت کوشیدند تا علیرغم آنچه بصراحت در قریب سی آیه قرآن آمده بود ، آیاتی بیابند که بالعکس بر جهانی بودن رسالت پیغمبر اسلام حکایت داشته باشد ، و برای این کار سرانجام بر هشت آیه مختلف از میان ششهزار آیهً قرآن انگشت گذاشتند که در ارزیابی واقع بینانه هیچکدام از آنها چنین مفهومی را ندارند . مثلا" در آیهً 158 از سورهً اعراف آمده است : " به آنها بگو که ای مردم ! من رسول خدا به نزد همهً شمایم " ولی مفهوم " آنها " در اینجا مردم خود عربستان است که محمد میتوانسته است با آنان گفتگو کند ، و نه فی المثل ایرانیها یا چینیها یا هندیهای بیرون عربستان ، که اصولا" وی با آنان گفتگوئی نداشته است ، زیرا درست در همین سوره اعراف ، در سه آیه دیگر ( آیهً های 71 – 73 – 75 تا 77 ) این اصلی که برای هر قومی پیامبری از خودش فرستاده میشود تا با زبان همان قوم با آنان گفتگو کند در مورد اقوام عاد و ثمود و مدین ، رسولانی بنام " هود " ، " صالح "و " شعیب " تکرار شده است .
در آیهً ای دیگر ( سورهً توبه – 33 ) گفته شده است : " اوست خدایی که رسولش را به هدایت فرستاد و دین حق را بر دیگر ادیان برتری داد ، ولو آنکه این امر مشرکان را نا خوشایند باشد " . مفهوم مسلم این آیه نیز این است که اشاره " ادیان دیگر " به معتقدات بُت پرستانه قبایل مختلف عربستان و خدایان مورد پرستش آنان ، ارتباط دارد و نه پیروان ادیان توحیدی خارج از جزیرة العرب ، زیرا که در غیر اینصورت اصولا" موجبی در پیش نمی آید که مشرکان را از این بابت ناراضی کند ، احتمالا" با توجه به همین نکته است که شیخ مهدی قمشه ای ، استاد دانشگاه تهران ، در ترجمهً فارسی خود از قرآن این آیهً را با دو دستکاری آشکار در آن ، اینطور ترجمه کرده است که " اوست خدائی که رسولش را به هدایت فرستاد و دین او را بر همهً ادیان عالم برتری داد هرچند هم که کافران را خوش نیاید " .
در آیه ای دیگر ( فتح – 28 ) گفته شده است که : " خداوند رسول خود را فرستاد تا دین حق را بر همهً ادیان دیگر برتری دهد " ولی این گفته چنین معنی نمی دهد که چون دینی که برای عرب آورده شده از ادیانی چون یهود و نصاری و مجوس که در همین قرآن همهً آنها نیز دینهای حق شناخته شده اند ، ( حج – 17 ) به قوم عرب مأموریت داده شده است تا دین خود را از طریق شمشیر بر آنها تحمیل کند . این نیز لازم به تذکر است که همهً این آیه هایی که مفسران اسلام سفارشی خلافت از میان شش هزار آیه قرآن بیرون کشیدند تا از آنها مجوزی برای شمشیر کشهای عرب بسازند ، در سوره های قبلی و بعدی آنها به صراحت بر اینکه برای هر قومی رسولی خاص فرستاده میشود و هیچ رسولی برای همهً اقوام فرستاده نمی شود ، تأکید نهاده شده است . این واقعیت دیگر را هم فراموش نکنیم که در اسلام سفارشی نه تنها مفاهیم آیه های قرآنی مورد دستکاری قرار کرفت ، بلکه هویت شخصی پیامبر آن نیز به دستکاری گذاشته شد و بصورتی گاه 180 درجه ای نغییر شکل یافت زیرا آن چهره ای که در بخش مکی قرآن از او ارائه شده بود به درد اسلام شمشیر کش نمی خورد ، این بار پیغمبری مورد نیاز بود که از همهً 360 بُت شکسته شده ً بُــتکدهً کعبه قهارتر باشد و به تعبیر آیت الله خمینی اساسا" مبعوث شده باشد تا شمشیر بکشد و آدم بکشد ، نتیجه این شد که پیامبری که خودش به کرات منکر معجزه آوری خود شده بود در همان قرن اول هجری صاحب ششصد معجزه شناخته شد ، و این رقم در بحارالانوار مجلسی به هزار معجزه و در منتهی الامال شیخ عباس قــُمی به 4444 معجزه رسید و تازه روح الله خمینی هم کشف الاسرار خود به همین رقم هم رضایت نداد و شمار این معجزات را " لا تعدو لا تحصی " دانست به همین جهت از پیغمبری که خودش را بارها بشری جایز الخطا دانسته بود ، پیغمبری ساخته شد که نه تنها شخصا" معصوم بود بلکه این عصمت ذاتی را به سیزده تن دیگر از خاندانش نیز منتقل کرده بود ، و باز از پیامبری که بار ها اعتراف کرده بود که علم غیب ندارد ، پیغمبری ساخته شد که هم خودش بر علوم اولین و آخرین آگاه بود و هم تمامی این علوم را در داخل پوست گاوی برای وارثان خودش به ارث گذاشته بود .



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::::::


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Tuesday, June 24, 2003

یـــک نـــمـــونـــه





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::

« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

تــغــیــیــر اســـلام از یـک دیــن عــربــی بــه آئــیــنــی جـــهــانــــــی از راه شــــمــشــــیـــر بــــــــــــود
.


در قرآن دهها بار تحمیل یک آئین از راه اجبار نفی شده است .
پیامبر اسلام خود به کرات منکر معجزه آوری شده بود ، ولی ثقة الاسلامها و آیت الله ها بیش از چهار هزار معجزه به وی نسبت داده اند .


یـــک نـــمـــونـــه


برای اینکه درک روشنتری در این باره داشته باشید ، بیمورد نیست نمونه ای از این نوع دستکاریها را به صورت کوتاه شده ای از آنچه در کتاب خود من به تفصیل بیشتری آورده شده است ، برایتان نقل کنم : این نمونه مربوط به این واقعه معروف میشود که در سال ششم هجری محمد همراه با گروه بزرگی از مسلمانان مدینه برای انجام مراسم سنتی حج اعراب به مکه رفت ولی قریشیان که پرده دار کعبه بودند به بهانهً حفظ امنیت ورود آنان را به مکه مانع شدند و در نتیجه به دنبال گفتگو هایی که بین آنها صورت گرفت ، پیمانی به نام توافقنامه " حـُـد یبیه " میان طرفین به امضاء رسید که به موجب آن هر دو طرف متعهد میشدند تا مدت معینی از مخاصمه با یکدیگر خوداری کنند ، منتها امضای این پیمان برخی از مسلمانان را که به حُسن نیت قریش در اجرای آن اطمینانی نداشتند ، ناراضی کرد و در نتیجه آیاتی نازل شد که به مسلمانان اجازه میداد در صورت تخلف مشرکان از اجرای تعهداتشان با آنها مقاتله کنند تا وقتی که فتنه از میان برداشته شود.
این حکم " قاتلو هُم حتیَ لا تکون فتنه " که تنها در دو آیه از 6200 آیه قرآن آمده از نظر مبتدا و خبر خودش بسیار روشن است و ارتباط آن با مخاصمات مسلمانان با قریش در زمان محمد نیز به همین اندازه روشن است ، با وجود این می بینیم که 1400 سال بعداز آن ، آیت العظمی روح الله خمینی ، در مقام ولی فقیه جمهوری اسلامی ایران ، در مراسم رسمی سالروز تولد پیامبر اسلام موضوع را در جمع حظار بدین صورت مطرح میکنئ ( و به همان ترتیب نیز در روزنامه ها و رادیو – تلویزیونهای دولتی و خطبهً های نماز جمعه منعکس میشود ) که : " قرآن میفرماید ، قاتلوهُم حتی لا تکون فتنه ، یعنی همهً بشر را دعوت میکند به مـُـقاتله ... اینکه امروز ما میگوئیم جنگ جنگ تا پیروزی ، اینطور نیست که امری خلاف قرآن بگوئیم ، بلکه فقط یک ذره ای از آنچه را میگوئیم که قرآن گفته است . اگر ما امروز در جنگ با صدام پیروز هم بشویم ، فقط یک کمی فتنه را کم کرده ایم ، اگر در جای دیگری هم بعداز آن پیروز بشویم باز یک کمی پیروزی حاصل شده است ، اگر همهً دنیا را هم فرض کنیم که جنگ کنیم و پیروز بشویم باز فقط در دنیای عصر خودمان پیروزی درست کرده ایم ، در صورتی که قرآن این را نمیگوید ، میگوید جنگ تا رفع فتنه یعنی باید رفع فتنه از همهً عالم بشود . بنابراین درک غلطی است از قرآن که جنگ برای رفع فتنه به یک جائی میتواند تمام شود ، قرآن گفته است جنگ جنگ و بالاتر از این را هم گفته است خدای تبارک و تعالی از غایت توسعهً رحمت است که مردم را دعوت به مقاتله فرموده است " .
البته آیت الله به ابتکار شخصی خود چنین فتوائی را صادر نمیکرد ، زیرا مدتی پیش از آن در " جامع عباسی " شیخ بهائی نیز که منبع اصلی همهً توضیح المسائلهای چهار قرن اخیر است ، درست به همین صورت آمده بود که معنی آیه لا تکون فتنه این است که تا وقتی که یک نفر غیر مسلمان در روی زمین وجود دارد میباید جهاد ادامه یابد .... جالب است که این دو پهلوی قرآن و امکان بهر برداری از آن را به صورتهای مورد نظر ، خود علی ابن ابیطالب هم در نهج البلاغه صراحتا" متذکر شده است ، آنجا که در خطابه هفتاد و هفتم از جلد پنجم آن به نماینده اعزامی خود برای مذاکره صلح با خوارج تاکید میکند که : با آنها با استناد به قرآن مناظره مکن زیرا قرآن جمع اضداد است چیزی از آن را تو میگوئی و چیزی دیگر از آن را آنها میگویند ، در عوض از راه حدیث با آنان احتجاج کن تا دستت باز باشد.


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Monday, June 23, 2003

دسـتــکاری در آیــات و ســور





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

تــغــیــیــر اســـلام از یـک دیــن عــربــی بــه آئــیــنــی جـــهــانــــــی از راه شــــمــشــــیـــر بــــــــــــود
.


در قرآن دهها بار تحمیل یک آئین از راه اجبار نفی شده است .
پیامبر اسلام خود به کرات منکر معجزه آوری شده بود ، ولی ثقة الاسلامها و آیت الله ها بیش از چهار هزار معجزه به وی نسبت داده اند .


دسـتــکاری در آیــات و ســور


سؤال : اعتقاد همهً مسلمانان بر این است که از زمان مدون شدن قرآن در زمان خلافت عثمان تاکنون دخل
و تصرفی در آن صورت نگرفته است . پیش از عثمان نیز قطعا" چنین دخل
و تصرفهایی در آن نشده بود ، در این صورت چطور میتوان در ارتباط با جنگهای برونمرزی اعراب به دستکاری در قرآن اشاره کرد ؟


شفا : اجازه دهید برای خوانندگانی که ممکن است در این باره آگاهی کافی نداشته باشند ، توضیح بدهم که قرآن جمعا" شامل
« 114 سوره و 6236 آیـــه » است که در طول 23 سال
بتدریج توسط پیامبر اسلام نخست در مکه و سپس در مدینه ابلاغ شده اند ، بخش مکی این کتاب یعنی آن بخشی که به سیزده سالهً اول دعوت اسلامی محمد در مکه مربوط میشود ، و مبانی
فکری و عقیدتی و مذهبی این آئین کلا" در آن عرضه شده اند ، شامل 4617 آیــه یعنی سه چهارم مجموع آیات قرآنی است ، و بخش مدنی دیگر آن که به دوران مدینه محمد مربوط است شامل
1613 آیــه یعنی یک چهارم باقیمانده آیات قرآن است . از نظر طبقه بندی سوره ها نیز بخش مکی قرآن 86 سوره و بخش مدنی آن 28 سوره را شامل میشوند.
با وجود این واقعیت روشن ، شاید برای بسیاری کسان شگفت آور باشد اگر تذکر داده شود که علیرغم همهً آنچه تاکنون دربارهً
جهاد مقدس اسلامی و شمشیر کشیهای مذهبی به آنها گفته شده
در تمام این بخش مکی قرآن یعنی در آن سه چهارمی از قرآن که به دوران دعوت اسلامی محمد در مکه مربوط میشود حتی
یک بار صحبتی از چنین شمشیر کشی به میان نیامده است ،
و نه تنها صحبتی از آنها نشده بلکه درست به عکس منطق تحمیلی یک آئین از راه اجبار ، نه یک بار و دوبار بلکه ده ها بار به صورتهای مختلف و در آیه های مختلف مورد نفی قرار گرفته است .
این ضابطه شمشیرکشی و غنیمت گیری را تنها در بخش مدنی قرآن یعنی در قسمتی از این کتاب میتوان یافت که به دوران جنگهای داخلی جامعه نوپای مسلمانان مدینه با دشمنان نیرومند و مـُـشرک قریشی آنها در مکه و به 65 نبرد بزرگ و کوچکی که در این راستا در عرض نــُـه سال صورت گرفت مربوط میشود ، به همین دلیل برخلاف آیات بخش مکی قرآن که جنبهً عام دارند ، آیه های این بخش مدنی تقریبا" همگی به
وقایع معینی از این دوران ، از قبیل جنگها و زد و خوردها یا وقایع مختلف سیاسی و قبیله ای یا توافقها و جدائیها و یا مسائلی صرفا"
خصوصی و گذرا مربوط میشوند به اضافه عموما" این ویژگی را دارند که با حضور شخصی محمد در صحنه ، چه در زمینه نظامی
و چه در زمینه های مختلف اجتماعی و روزمره ارتباط دارند و از این دیدگاه نیز نمی توانند به شرایط زمانی و مکانی بعداز درگذشت محمد تعمیم داده شوند ، وجوه ارتباط این آیه ها با رویدادهای معین در اکثر موارد در خود آیه ها به روشنی مشخص شده اند ، در تفسیرهای متعدد و معتبر قرآن بخصوص در تفسیر الکبیر سی جلدی طبری که معتبر ترین کتاب نوع خود در جهان اسلام است ، شآن نزول آنها مشخص
شده است ، با اینهمه و علیرغم همهً اینها آنچه در اسلام سفارشی دستگاه خلافت در نخستین سالهای پس از درگذشت محمد انجام گرفت ،
کاری درست در جهت مقابل همهً این واقعیتها بود ، بدین ترتیب که مفسران و فقهای این دستگاه خلافت در ماجرای مآموریتی
که بر عهده آنان گذاشته شده بود ، در باز نگری سراسری قرآن ، نخست تمام بخش مکی آن را که در آن اصولا" صحبتی از قتال و از غنیمت به میان نیامده بود کنار گذاشتند .
یعنی عملا" بر همهً 4600 آیه خط فراموشی کشیدند برای اینکه تنها به سراغ بخش مدنی 1600 آیه ای قرآن روند که در آن
به عکس از قتال و غنیمت به حد لازم سخن رفته بود ،
سپس از میان آیه های همین بخش نیز ، همهً آن مبتداها و خبرهایی را که از شآن نزول خاص هر یک از این آیات و از ارتباط آنها
با رویدادهای معین حکایت میکرد ، حذف کردند تا تنها
بر آن قسمتهایی انگشت گذارند که بتوان آنها را بصورت احکامی عام برای همهً شرایط زمانی و مکانی به مؤمنان عرضه کرد .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Sunday, June 22, 2003

اسلام دینی « جهانی » !!!





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

تــغــیــیــر اســـلام از یـک دیــن عــربــی بــه آئــیــنــی جـــهــانــــــی از راه شــــمــشــــیـــر بــــــــــــود .

از آخرین ماههای خلافت ابوبکر دستکاری گسترده ای در آیات قرآن آغاز شد .
مفسران دستگاه خلافت کوشیدند با دستکاری در آیات از اسلام دینی « جهانی » خلق کنند .


اسلام دینی « جهانی » !!!


سؤال : با این وجود میدانیم که اسلام از همان آغاز بصورت آئینی جهانی از جانب مسلمانان مطرح شد و به همین صورت نیز مورد عمل قرار گرفت ، پس این تحول 180 درجه ای از محلی بودن به جهانی بودن چگونه و با چه منطقی انجام گرفته است ؟


شفا - تغییر شکل اسلام از یک دین عربی به یک آئین جهانی ، آن هم با رسالت گسترش این آئین به سرزمینهای بیرون از جزیرة العرب ، از راه شمشیر و نه از طریق سنتی موعظه و تبلیغ ، کاری بود که نه توسط خود محمد بلکه بعداز درگذشت او انجام گرفت.
درست به همان ترتیب که تغییر شکل مسیحیت از صورت یک دین اصلاح شدهً یهودی به یک آئین مستقل جهانی کاری بود که نه توسط خود عیسی ، بلکه توسط حواریونی که پس از مرگ او از فلسطین به بخشهای مختلف امپراتوری روم رفتند ، و سپس توسط خود امپراتوران رومی تحقق یافت . در اینجا طبعا" فرصت بررسی بیشتری در این باره نیست ، ولی این بررسیها را به صورتهایی گسترده در کتابهای پژوهشگران متعددی که در کتاب خود من از آنها نام برده شده است ، بویژه در اثر معروف " بررسی در تاریخ Toynbee Arnold " سرشناس ترین مورخ قرن بیستم میتوان یافت .
فرضیهً جهانمداری آئین مسیحیت بطور تدریجی ودر طول بیش از سه قرن در داخل امپراتوری روم پا گرفت ، ولی فرضیهً جهانمداری آئین اسلام در شرایط کاملا" پیش بینی نشده مطرح شد که با تحولات اجتماعی عربستان پس از درگذشت محمد مربوط میشد ، زیرا این درگذشت نابهنگام در موقعی اتفاق افتاد که آئین تازه ، با وجود پذیرش رسمی و غالبا" اجباری آن از جانب رؤسای قبایل متعدد عرب ، هنوز واقعا" در خود جامعه عرب جا نیفتاده بود ، به همین جهت به محض بیرون رفتن بنیانگذار آن از صحنهً تقریبا" همهً این قبایل بیعت خود را پس گرفتند و سر به شورشی سراسری برداشتند که در تاریخ اسلام به " رده " معروف است ، این عصیان فراگیر اساس خلافت نوبنیاد عرب را که اصولا" از هیچ مشروعیتی هم بر خوردار نبود ، از بیخ و بـُن به لرزه درآمرد و جنگ داخلی خونین و بیرحمانه ای را میان نیروهای خلافت و مخالفان آن برانگیخت که هرچند با پیروزی قوای خلافت پایان گرفت ، ولی دستگاه خلافت را به روشنی متوجه این واقعیت کرد که اگر عطش جنگجویی و بخصوص غارتگری و غنیمت گیری بادیه نشینان سرکوب شده اما خشمگین و ناراضی به جای دیگری در بیرون از عربستان سوق داده نشود ، خطر تجدید جنگهای داخلی همچنان خلافت مرکزی را تهدید خواهد کرد .
از دیدگاه تاریخی ، این آمادگی ناگهانی بادیه نشینان تازه نفس عرب برای شمشیر کشی و غنیمت گیری درست با زمانی مصادف شده بود که هر دو ابر قدرت آن روزگار یعنی شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس به دنبال جنگهای چهارده ساله خودشان دوران فرسودگی و از هم گسیختگی را میگذرانیدند ، و این واقعیت بخصوص در مورد امپراتوری ساسانی در سالهای بعداز کشته شدن خسروپرویز محسوس بود . پژوهشگر سرشناس تاریخ اسلام ، " گوستاو لوبون " ، که بخاطر جانبداری فراوانش از تمدن عرب ستایشگران بسیاری در جهان اسلام دارد در ارزیابی جالبی در کتاب « تمدن اعراب » متذکر شده است که اگر ناپلئون در دوران سلطنت لوئی جهاردهم به دنیا آمده بود . " حماسهً ناپلئونی " او هرگز جایی در تاریخ فرانسه و اروپا پیدا نمیکرد همچنانکه اگر شمشیر کشان اسلام به جای دوران پادشاهی یزدگرد در دوران سلطنت انوشیروان به کشورگشائی پرداخته بودند احتمالا" چنان شکست خورده و متواری به صحراهای بی آب و علف خود باز میگشتند که اساسا" شمشیرکشی را فراموش میکردند .
برنامهً شبیخونهای پیاپی به نواحی مرزی شاهنشاهی ساسانی که سرانجام از جنگهای بزرگ قادسیه و جلولا سر بر آورد از همین ضعف فراگیر نظامی ایران در برابر آمادگی بادیه نشینان عرب برای شمشیرکشی و غارتگری مایه گرفت به تعبیر ظریفانه " clement Huart " مورخ فرانسوی قرن بیستم در کتاب معروفش تاریخ اعراب " باز بودن در خانه بود که دزدان را به درون آن دعوت کرد " .
با همهً اینها ، حُسن اجرای چنین برنامه ای مستلزم این بود که از مشروعیتی مذهبی نیز برخوردار باشد تا صرفا" صورت شبیخونها و غارتهای سنتی گذشته را نداشته باشد ، و این چنین مشروعیت در صورتی تحصیل میشد که آن قوانینی که محمد در مورد مشرکان عرب آورده بود . پیروان ادیان توحیدی را در بیرون از عربستان که این بار خود قرآن بر غیر مشرک بودن آنها تاکید نهاده بود ، شامل شود در تامین این منظور بود که از سال سیزدهم هجری ، یعنی از هنگام پایان رده و در آخرین ماههای خلافت ابوبکر ، دستکاری همه جانبه ای در قرآن آغاز شد ، که نه تنها مفسران و وقایع نگاران و حدیث پردازان و فقیهان دستگاه خلافت وقت در آن شرکت جستند ، بلکه بعداز آن نیز در طول همهً تاریخ 1400 سالهً اسلام ، وارثان همین بزرگواران در راه تامین منافع خصوصی حکومتها و روحانیتهای وقت ، اعم از عرب و ترک و مغول و تاتار و قزلباش و ترکمن به همین تلاش ادامه داده اند ، و ایفای سهم بزرگی از این تلاش را ثقة الاسلامها و بحرالعلومها و آیت الله ها و حجت الاسلامهای جهان بر عهدهً گرفتند .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب { پس از هزاروچهارصد سال }
::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Saturday, June 21, 2003

افــراطــی تــریــن واکــنـشــهـــا





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


آن اســلامـی کـه بـا شـمـشـیــر « سـعـد وقـاص » بـه ایـــران آورده شــد ، نـمــیــتــوانـد اســلام واقـعـی قــرآن و مــحــمــد بـاشــــــد.



هــر پــیــامــبــری بــرای قــومـــی خــاص و هــمــزبــان فــرســـتـاده شـــده اســـــت
آئــــیــن هــیـــچ پــیــامــبــری نــمــیـتـوانــد آئــیـــنــی جــهــانــی بـاشـــــد.
بـیـســت و دو بـهـمـن اعــلان جــنـگی تــمـام عــیـار بـه ارزشــهــای دیـرپـای فــرهــنـگی و هــویـت مــلــی ایـرانــیـان بـــود.


افــراطــی تــریــن واکــنـشــهـــا


پیش از شروع گفتگوی خودمان به یک نکتهً اساسی در ارتباط با کتاب خودم اشاره کنم ، که فکر میکنم برای کسانی از خوانندگان آن خواه نا خواه مطرح خواهد شد و از این جهت بهتر است از هم اکنون دربارهً آن توضیحی کوتاه ولی ضروری بدهم :
" در یکربع قرن گذشته ، نحوهً کار رژیم حاکم بر کشور ما طوری بوده که افراطی ترین واکنشها را در زمینهً مذهبی در جامعه ایرانی ، بخصوص در نزد نسل جوان آن ، برانگیخته است ، یعنی این بار نه جنبه های معینی از مذهب بلکه اساس وجودی خود مذهب به زیر سؤال برده شده است. البته من در اصل موضوع اشکالی نمی بینم ، زیرا اصولا" سیر تکامل فکری و فرهنگی جهان بشریت ایجاب میکند که حتا مقدس ترین اصول پذیرفته شده نیز بتوانند مورد تردید یا انکار قرار گیرند . چنانکه خود مذاهب نیز بر همین پایه آغاز به کار کرده اند ، ولی آنچه امروز در جامعهً ما در این راستا میگذرد ، بیش از یک واکنش احساسی و عاطفی علیه چماقداری فکری مکتب سخیف و در حد اعلا بیمایه ای است که ولایت فقیه نام دارد . ولی الزاما" دارای این مفهوم نیست که این جامعه در برابر خود مذهب نیز واکنش مشابهی دارد ، البته کمال مطلوب این است که دیر یا زود رشد و بلوغ فکری انسانها بدان درجه برسد که دیگر خوبیها و بدیهای کسان در گرو معامله آنها با خدا و در ارتباط با بهشت و دوزخ قرار نداشته باشد ، ولی تا رسیدن به چنین مرحله ، راهی دراز در پیش است که نمی توان انتظار داشت یک شبه از جانب جامعه ای آخوند زده درنوردیده شود . همچنانکه جوامع بسیار پیشرفته تر غربی نیز با اینکه دوران روشنگری خودشان را در پشت سر گذاشته اند ، هیچکدام گرایشهای زیربنائی مذهبی خودشان را پشت سر نگذاشته اند .
بر اساس همهً اینها میتوان واقعبینانه گفت که جامعه کنونی ایران ما با آنکه شدیدا" از روحانیت واپسگرا و قدرت طلب و در حد اعلا دروغگو و فریبکا به جان آمده است ، در اکثریت نزدیک به اتفاق خود حاضر نیست از معتقدات مذهبی خویش بکلی دست بردارد و به بیخدائی ( atheisme ) روی آورد ، در چنین شرایطی ، کوشش در تخطئه اصولی مذهب ولو با کمال صداقت و از جانب صاحبنظرانی صلاحیتدار ، حتا اگر هم مورد استقبال اقلیتی معدود قرار گیرد در مجموع نه تنها ثمربخش نیست ، بلکه تحقق پذیر هم نیست ، همچنان که هیچیک از تلاشهای مشابه در اروپای روشنگری قرن هیجدهم و در انقلاب کبیر فرانسه قرن نوزدهم و در انقلاب کمونیستی قرن بیستم نیز در این راستا به جائی نرسیده اند .
اصولا" داشتن یا نداشتن مذهب ، و آزادی انتخاب مذهب ، از حقوق بی گفتگوی هر فرد بشری است و اصلی است که در اعلامیهً حقوق بشر ، یعنی در مترقی ترین منشور حقوقی تاریخ تمدن انسانی صریحا" بر آن تاکید گذاشته شده است ، هرچند که در کشور خود ما بسیار پیش از این نیز در فرمان معروف کورش هخامنشی به همین صورت بر آن تاکید گذاشته شده بود . آنچه در عوض واقعا" مطرح است این است که از این حق به همان اندازه که آزادانه استفاده میشود آگاهانه نیز استفاده شود ، و این چیزی است که در تمام دوران هزارو جهار صد سالهً شمشیر کشی اسلامی در ایران هرگز رعایت نشده است.

بگذاریم اسلام چماقداری که پس از چهارده قرن میدان داری ، و با همهً دست بریدنها و سنگسارها و حد زدنها و تعزیر هایش جز موضع حقیرانهً جهان سومی با توشه های فقر و جهل و بیماری و فساد و عقب ماندگی چیزی برای ما به همراه نیاورده است ، به حکم تاریخ به فراموشخانهً همین تاریخ سپرده شود تا این بار اسلام بتواند در صورت واقعی یک مذهب در اختیار کسانی که خواستار حفظ مسلمانی خود باشند ، قرار گیرد ، در انتظار آنکه پیشرفت دانش و بینش بشری ... با کنار رفتن دکانداران دینی که یک جا خاخام و جای دیگر کشیش و در جائی دیگر آخوند نام دارند ، از محتوای واقعی همهً ادیان ، آئین جهانی واحدی پدید آورد که این بار جدائیهای ساختگی در آن جائی نداشته باشند.



سؤال : تاکید شما بر واقعیتهای ناشناخته یا کم شناخته شده تاریخ اسلام ، این معنی را میدهد که در ورای آنچه بطور سنتی دربارهً این تاریخ به ما گفته شده واقعیتهای دیگری وجود دارند که شاید اصولا" با آنچه شناخته شده اند ، تناقض داشته باشند . ممکن است در این مورد توضیح بیشتری بدهید و احتمالا" مهمترین این واقعیتها را برای ما روشن کنید ؟


- بعنوان مهمترین این واقعیتها میتوانم به ماهیت بنیادی خود اسلام یعنی به جهانی بودن یا نبودن آن اشاره کنم ، زیرا این موضوع جهانی بودن دو آئین مسیحیت و اسلام ، که عامل اصلی خونهای بیحسابی است که در جنگهای مذهبی پیروان آنها به نام خدائی مشترک ریخته شده در هیچیک از کتابهای مقدس خود این آئینها مطرح نشده است و همهً آنچه در این باره گفته و نوشته شده و دستاویز جهانگشائیها و کشتارهای مقدس قرار گرفته است به کارگردانان بعدی این ادیان و به تعبیرهای حساب شده مفسران ئ فقهای آنها مربوط میشود و نه به بنیانگذاران همانطور که آئین موسی ، آئینی صرفا" مربوط به قوم یهود است . آئین عیسی ( که خود عیسی حتا عنوان آئینی مستقل را هم بدان نداده بود ) برای آنهائی است که در قرآن نصاری خوانده شده اند ، و آئین محمد نیز آئینی است که اختصاصا" برای قوم عرب آمده است ، در نوزده سوره و بیستو هشت آیه مختلف در جابجای خود قرآن به روشنی بر این تاکید گذاشته شده است که خداوند برای هر قومی پیامبری خاص می فرستد و هیچ پیامبری برای قومی فرستاده نمی شود مگر آنکه زبان او زبان همان قومی باشد که بر آن فرستاده شده است . این قانون از نظر قرآن به قدری قاطعیت دارد که در آیه ای از آن تصریح شده است که برای قوم جن نیز پیامبری از اجنه فرستاده شده است ( انعام – 130 ) ، و " اگر قرار میبود فرشتگان هم در روی زمین پایگاهی داشته باشند رسولی از خودشان برایشان فرستاده میشد " ( اسرار – 95 ) . مفهوم مشخص این تاکیدها این است که هیچ پیغمبری از جانب خداوند در آن واحد برای همهً جهانیان فرستاده نمی شود ، بلکه " برای هر اُمتی شریعتی مقرر شده است " ( حج – 66 ) .
- در ارتباط با این اصل زیربنائی ، محمد پیامبری شناخته شده که از جانب خداوند برای قوم عرب فرستاده شده است " که پیش از او رسولی به سویش فرستاده نشده بود " . در دو آیه از قرآن حتا حدود جغرافیائی این رسالت نیز مشخص شده است : " ما این قرآن عربی را بر تو فرستادیم تا با آن مردم اُم القــُـری ( مــکــه ) و پیرامون آن را هشدار دهی و بشارت بخشی " ( شوری – 7 و انعام – 92 ) . همین تاکیدی را که بر جنبه عربی رسالت محمد شده ، در مورد عربی بودن خود قرآن میتوان یافت که چنانکه در آن بارها تصریح شده کتابی است که به زبان فصیح عربی فرستاده شده است تا درک آن برای قوم عرب آسان باشد. در یک جا نیز آمده است که اگر قرآن به زبانی عجمی نازل نشده ، برای این است که کتابی عجمی نیست.
- بر مبنای همهً اینها ، وقتی که در سال هشتم هجری سرانجام شهر مشرک مکه به تصرف مسلمانان درآمد و بـُـتهای 260 بتخانه کعبه شکسته شدند ، محمد نیز رسالت خود را پایان یافته اعلام کرد و در خطابهً معروفی در جمع هفتاد هزار نفری حجة الوداع تصریح کرد که " امروز دین شما را کامل کردم و اسلام را آئین شما قرار دادم " ، این اعلام عینا" در آیهً سوم از سورهً مائده که احتمالا" آخرین آیهً ابلاغ شده قرآن است منعکس شده است بی آنکه در قرآن یا در خطابهً محمد سخنی از رسالت آیندهً مسلمانان در گسترش این آئین به سرزمینهای دیگر آنهم از راه شمشیرکشی و آدم کـُـشی مقدس به میان آمده باشد.
- وقتیکه همهً این واقعیت بیغرضانه مورد ارزیابی قرار گیرند ، میتوان مانند بسیاری از پژوهشگران دو قرن اخیر نتیجه گیری کرد که آن اسلامی که در زمان خلافت عـُـمر با شمشیر سعد بن ابی وقاص برای ایرانیان به ارمغان آورده شد نمی توانست اسلام واقعی قرآن و محمد باشد ، زیرا که نه پیامبر آن از میان ایرانیان برگزیده شده بود ، نه با زبان آنان آشنا بود ، و نه اساسا" خودش چنین ادعائی داشت ، همهً آن روایاتی هم که بعدا" دربارهً ارسال نامهً محمد به خسرو پرویز در سال ششم هجری نقل شد ، یا احادیثی که در مورد وعدهً تصرف خزائن کسری از جانب اعراب از او روایت شد ، یا داستان شکست برداشتن کاخ تیسفون و خاموش شدن آتشکده های ایران در شب تولد محمد افسانه هایی بودند که بر اساس بررسیهای پژوهشگرانی بسیار سرشناس مدتها بعد برای توجیه شمشیر کشیهای عرب ساخته و پرداخته شدند و به همین جهت است که جز در نوشته های خود اعراب ، در مدارک و اسناد بازمانده هیچیک از کشورهای متمدن آن زمان ( ایران ، یونان ، رُم ، مصر ، ارمنستان و گرجستان ) نشانی از آنها نمی توان یافت .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب { پس از هزاروچهارصد سال }
::::::::::::::::::::


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Friday, June 20, 2003

پس از هزار و چهار صد سال





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


آن اســلامـی کـه بـا شـمـشـیــر « سـعـد وقـاص » بـه ایـــران آورده شــد ، نـمــیــتــوانـد اســلام واقـعـی قــرآن و مــحــمــد بـاشــــــد.



هــر پــیــامــبــری بــرای قــومـــی خــاص و هــمــزبــان فــرســـتـاده شـــده اســـــت
آئــــیــن هــیـــچ پــیــامــبــری نــمــیـتـوانــد آئــیـــنــی جــهــانــی بـاشـــــد.
بـیـســت و دو بـهـمـن اعــلان جــنـگی تــمـام عــیـار بـه ارزشــهــای دیـرپـای فــرهــنـگی و هــویـت مــلــی ایـرانــیـان بـــود.


پس از هزار و چهار صد سال


این کتاب تازهً من درست در هزار و چهار صدمین سال جنگ معروفی منتشر میشود که عربها آنرا " فتح الفتوح " خودشان خواندند ، و برای کشور ما سالی سرنوشت ساز بود که به صورتی بسیار تلخ به دوران شکوه و سرفرازی باستانی ما پایان داد در عین حال انتشار این کتاب در سالی صورت میگیرد که به احتمال بسیار میتوان در تاریخ معاصر ما سال سرنوشت ساز دیگری ، منتها این بار به صورتی مطلوبتر باشد ، از این هر دو نگاه آشنائی نزدیکتری با محتوای این کتاب برای هر ایرانی ، بخصوص برای نسل جوانی که به حکم تاریخ ایفای نقشی اساسی را در پی ریزی فردای کشور بر عهدهً دارد ، میتواند از هر جهت مفید باشد ، زیرا پاسخ خیلی از پرسشهای بی جواب ماندهً خود را نه تنها از جانب هموطنی آشنا بلکه از ورای بررسیهای جامع پژوهشگران جهان غرب نیز که غالبا" برای نخستین بار در این کتاب در دسترس فارسی زبانان گذاشته شده اند در آن خواهد یافت.
این واقعیت را نادیده نباید گرفت که در شرایط استثنائی چون شرایط کنونی کشور ما راه واقعی آینده تنها از مسیر تحولات کلاسیک مانند تغییر رژیم حکومتی از استبداد به دموکراسی یا تغییر سیستم اقتصادی از اقتصاد دولتی به اقتصاد آزاد نمی گذرد البته چنین تحولاتی نه تنها ضرورت ، بلکه اولویت دارند ولی به تنهائی کافی نیستند ، زیرا می باید با تحولات زیربنایی دراز مدت تری در ارتباط با هویت عمیقا" آسیب دیده فکری و فرهنگی جامعه ما نیز همراه باشند ، چیزی از نوع تلاش سازنده ای که دو قرن پیش توسط بیسمارک معمار آلمان نوین ، به هنگام نبرد فرهنگی Kultur Kampt صورت گرفت و آلمان نیرومند کنونی از آن سر بیرون آورد ، اگر آن نبرد عمدتا" مصروف بر این بود که سلطه هزار سالهً کلیسای کاتولیک را در آلمان تعدیل کند ، نبرد فرهنگی امروز و فردای ملت ما می باید عمدتا" در این راه صورت گیرد که به سلطه جوئی ناروای نظام چماقدار هزار و چهار صد ساله ای که با بهره گیری از نام دین بر کشور و ملت ما حکومت کرده و در همهً این مدت تقریبا" تمامی نشیب و فرازها و بحرانها و نابسامانیهای ملت ما از آن مایه گرفته اند پایان داده شود.
تآکید من بر اینکه حل این مشکل به همان اندازه ضروری است که حل مسائل اولویت داری چون تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی جامعه ما ، بدین جهت است که آن خط قرمزی که در یازده سپتامبر دو سال پیش برای جهان غرب درنور دیده شد ، برای ملت ما در بیست و دو بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت در نور دیده شده بود ، و به همان صورت که حملهً یازدهم سپتامبر اعلان جنگ تمام عیار یک ایدئولوژی به یک جهان بینی دیگر شناخته شد ، بیست و دوم بهمن نیز برای کشور و ملت ما تنها یک تغییر حکومت ، ولو به صورت انقلابی آن نبود ، اعلان جنگی تمام عیار به ارزشهای دیرپای تاریخی و فرهنگی و به هویت و موجودیت ملی ما بود ، به همین جهت ، همچنان که ابراز واکنش به ماجرای یازدهم سپتامبر سازمان مذهبی ، مبارزه ای جهانی علیه تروریسم کور مذهبی را ایجاب کرد ، پاسخگویی واقعی به ماجرای بیست و دوم بهمن نیز مبارزه ای بنیادی را ایجاب میکند که اگر بسیج لازم برای انجام آن ، بعلت شرایط حقیرانهً جهان سومی کشور ما بسیار بیشتر از بسیج آمریکای ابر قدرت و سلطه جو به درازا کشیده است ، در ضرورت و قاطعیت آن تغییری روی نداده است.
ملی پی ریزی چنین آتیه ای ، در درجهً اول مستلزم شناسایی هر چه بیشتر گذشته ای است که میباید زمینه ساز آینده باشد ، یعنی در مورد خاص ما مستلزم این است که ترازنامهً تاریخ هزار و چهار صد سالهً اسلامی ایران به صورتی یکپارچه و با واقع بینی و روشن نگری به حسابرسی گذاشته شود . نظیر همان کاری که جهان مسیحیت در بخش پیشرفته خودش در دو سه قرن گذشته که عصر روشنگری نام گرفته انجام داده است ، اگر این حسابرسی سراسری جهان مسیحیت توانسته است این بخش از جامعهً بشری را در کوتاه مدتی از بالاترین حد پیشرفتهای مادی و فرهنگی برخوردار کند ، تردید نمی باید داشت که حسابرسی مشابهی از جانب ما خواهد توانست ملت ما را نیز در جهان فردا در جایی که شایستهً آن است - و نه در موضع حقیرانه امروزی آن – بنشاند .
هدف من از نگارش کتاب 1200 صفحه ای « پس از هزار و چهار صد سال » دقیقا" همین بوده است که آگاهیهای لازم را برای چنین حسابرسی ، تا آنجا که در گنجایش چنین کتابی باشد و تا آنجا که برای خود من ممکن باشد ، در اختیار هموطنانم قرار بدهم ، و این درست همان چیزی است که بسیاری از خوانندگان کتاب پیشین من ، « تولدی دیگر » ، نیز خواستار آن شده اند خواندن کتاب تازه برای همهً این خوانندگان روشن خواهد کرد که بسیاری از واقعیتهای نقل شده در آن تاکنون برایشان ناشناخته بوده است ، زیرا کارگردانان اسلام هزار و چهار صد ساله ای که برای کشور ما آورده شد ، همواره کوشش بر ناشناخته ماندن آنها داشته اند ، و این واقعیتها غالبا" غیر از آنهائی هستند که بطور سنتی به آنها تلقین شده است .
در راه این تلاش روشنگر بخصوص از بررسیهای وسیع دانشمندان سرشناس دو قرن گذشته جهان بهره گرفته ام ، کا تا کنون غالبا" امکان راه یافتن به درون جهان در بسته اسلامی به آنها داده نشده است ، زیرا در این جهان در بسته همواره کوشش بر این بوده است که برداشتهای سنتی مورخان و مفسران و فقیهان درست به همان صورتی که در طول قرون مورد قبول و مورد استناد بوده اند ، مراجع انحصاری مراجعه و استناد باقی بمانند ، در صورتی که غالب این برداشتها حتا در مواردی که امضای دانشمندانی عالیقدر را دارند ، جانبگیرانه و همراه با پیشداوریهای همیشگی هستند ، یعنی در همهً احوال معطوف به تثبیت " حقایقی " میشوند که پیشاپیش مسلم و تردید ناپذیر شناخته شده اند. درست در جهت عکس بررسیهای امروزی جهان دانش ، چه در ارتباط با آئینهای مسیحی و یهودی خود ، جهان غرب و چه در ارتباط با آئینهای دیگر چون اسلام و زرتشتی و میترائی و مانوی و بودائی و برهمائی و غیر آنها ، که به روش علمی و انتقادی و بدون پیشداوری انجام میگیرند ، هر چند که در این مورد نیز این واقعیت همگی این بررسیها را شامل نمی شود .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب { پس از هزاروچهارصد سال }
:::::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Thursday, June 19, 2003

ســـؤاســـتـــفـــادهً دکـــانـــداران دیـــن





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


امـــــام زمــانـــی کـــه ســاخــتـه و پــرداخـــتــه دکــانــداران دیــن اســت چــه مــشــخــصــاتــی دارد ؟
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


• مـُـلایان شیعه با استناد به یک وکالت نامهً مجعول از صاحب زمان خود را جانشین او معرفی کردند و اختیار جان و مال شیعیان را در دست گرفتند.
• از یک میلیارد و دویست میلیون مسلمان ، تنها شش در صد که شیعه اثنی عشری است به وجود امام زمان اعتقاد دارد .


ســـؤاســـتـــفـــادهً دکـــانـــداران دیـــن


نحوهً بر خورد مکتب هزار سالهً آخوند از کـُـلینی تا خمینی با این اسطوره صاحب الزمان به همان اندازه که وقیحانه و شرم آور است بیانگر این واقعیت است که دکانداران دین در طول قرون تا چه اندازه معتقدات مذهبی مردمی غالبا" پاکدل و نیک اندیش را در خدمت منافع خصوصی حقیرانه خویش بکار گرفته اند و در این سودای فریب تا چه حد با مقدس ترین موازین همان مذهبی که ادعای بیضه داری آن را داشته اند بازی کرده اند .
ماجرای این صاحب الزمان از دیدگاهی دیگر نیز نه تنها برای جهان تشیع بلکه برای همهً دنیای اسلامی مسالهً انگیز است ، زیرا بخش سـُـنی این جهان مسلمان که نود در صد آن را شامل میشود اصولا" وجود خارجی این امام زمان را قبول ندارد تا توقیع ( یعنی = فرمان و دستخط – امضاء ) او را قبول داشته باشد ، از جمع ده در صدی باقیمانده نیز که بخش شیعهً جهان اسلام را در بر میگیرد ، پیروان دو شعبه زیدی و اسماعیلی مذهب تشیع به نوبه خود امامی بنام امام دوازدهم به رسمیت نمی شناسند و برای او نه غیبتی صغری و نه غیبتی کبری قائلند ، مفهوم روشن این دو واقعیت این است که در جمع بیش از یک میلیارد نفری مسلمانان جهان ما ، تنها شش در صد اثنی عشری آن به وجود چنین امام زمانی باور دارند و نود و چهار در صد دیگر آن را افسانه ای ساخته و پرداخته حدیث پردازان شیعه میدانند ، چنین دو گانگی برداشتها خواه نا خواه این نتیجه گیری را مطرح میکند که اگر در این میان حق با اکثریت قریب به اتفاق مخالفان باشد ، در آن صورت فرضیهً وجود امامی به نام امام غائب اساسا" مشروعیتی ندارد تا ولایت فقیهی که صرفا" از توقیع منسوب بدو مایه میگیرد مشروعیتی داشته باشد و اگر بالعکس ، حق با بخش شش درصدی معتقد به وجود و غیبت چنین امامی باشد ، در آنصورت حقانیت خود آئین اسلام است که به پرسش گرفته میشود ، زیرا آئینی که پس از گذشت هزارو چهارصد سال بر استقرار آن در بخش بزرگی از جهان ، و با وجود صدها هزار فقیه و محدث و واعظ و مفتی و مجتهدی که در این مدت در خدمت خود داشته است ، همچنان در جمع پیروان خویش نود و چهار درصد گمراه داشته باشد ، الزاما" در ایفای رسالت خود که هدایت جهانیان به حقیقت و به رستگاری است بصورتی انکار ناپذیر شکست خورده است .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب { پس از هزاروچهارصد سال }
:::::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »
:::::::::::::::::::::::::::::


((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Wednesday, June 18, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


امـــــام زمــانـــی کـــه ســاخــتـه و پــرداخـــتــه دکــانــداران دیــن اســت چــه مــشــخــصــاتــی دارد ؟
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


• مـُـلایان شیعه با استناد به یک وکالت نامهً مجعول از صاحب زمان خود را جانشین او معرفی کردند و اختیار جان و مال شیعیان را در دست گرفتند.
• از یک میلیارد و دویست میلیون مسلمان ، تنها شش در صد که شیعه اثنی عشری است به وجود امام زمان اعتقاد دارد .


غـــیــبــت


پیش از درگذشت امام حسن عسگری در بیست و هشت سالگی ، این فرزند او با عنوان مهدی و امام دوازدهم به جانشینی وی می نشیند ، ولی هیچکس اجازه دیدن او را نمی یابد ،
زیرا که از آن پس تمام امور امامت به نمایندگی او توسط افرادی بنام وکیل یا باب اداره میشود که رابط امام با شیعیانند و خود امام در همهً مدت در پشت پرده باقی میماند ،
این غیبت صغری نام دارد شصت و نه سال ادامه مییابد و در این مدت چهار وکیل عرب و ایرانی جانشین یکدیگر میشوند ، ولی چون ادامهً این وضع بیش از این مقدور نمیشود .
امام برای وکیل چهارمین " توقیع " خاصی صادر میکند که دیگر برای خود جانشینی معین نکند ، چون بزودی خود امام به غیبت کبرایی خواهد رفت
و تاریخی برای پایان آن معین نشده است
و در تمام مدت این غیبت ، مؤمنین میباید در حوادث به راویان حدیث مراجعه کنند که وی آنها را حجت خود برایشان معین کرده است همچنانکه خودش حجت خدا براین راویان است
و چون بدین ترتیب آینده دور و نزدیک این راویان بزرگوار براساس مورد اطمینانی قرار میگیرد ، دیگر اشکالی باقی نمی ماند که خود این امامی که هیچکس او را ندیده است
از داخل چاهی در سامره به غیبتی نامحدود برود و میدان امامت را یکسره در اختیار راویان احادیث خود بگذارد.

البته این توقیع پـُـر آب و نان را مانند خود صاحب توقیع تاکنون هیچکس به چشم ندیده است و نخستین باری هم که از آغاز این غیبت ، در کتاب غیبت شیخ طوسی است ،
ولی با آنکه در همین توقیع ادعائی قید شده بود که از میان شیعیان کسانی پیدا خواهند کرد ، و هرکس که این ادعا را بکند دروغگوست و به من افترا بسته است ،
در طول هزار و صد ساله گذشته بارها و بارها همین راویان بزرگوار حدیث در مواردی که لازم دانسته اند مدعیان دیداری برای او تراشیده اند که بد نیست دست کم به دو مورد خاص
از آنها اشاره کنم :
مورد اول . مورد شاه اسماعیل بنیانگذار سلسلهً صفوی لست که در زمانی که هنوز اسماعیل میرزای هجده سال ای بیش نبود ، نه تنها به هوای پادشاهی ایران ،
بلکه به هوای فرمانروائی بر سراسر جهان افتاد و درست در همین هنگام بود که به روایت عالم آرای عباسی پیش از خروج او از لاهیجان امام غائب شخصا" با وی دیدار کرد
و به او فرمود که : " ای اسماعیل ، وقت آن رسیده است که خروج کنی و ربع مسکون را به زیر بیرق شیعه درآوری ، و آنگاه کمرش را گرفت و سه بار از جای برکند
و باز بر زمین گذاشته و سپس با دست مبارک خود شمشیر بر کمرش بست و فرمود " که : " برو که ترا رخصت است " ، بر اساس چنین رخصتی بود که چندی بعد از آن ،
به دستور این کمر بستهً امام ، در شهر تبریز که مردم آن به علت سـُـنی بودن حاضر به لعن ابوبکر و عـُـمر نشده بودند ، تنها در یک روز بیست هزار نفر مرد و زن ،
حتا زنان آبستن به دست تبرائیان او کشته شدند و در ماههای بعداز آن نیز به نوشتهً شادروان نصرالله فلسفی در کتاب زندگانی شاه عباس نزدیک به دویست
و پنجاه هزار نفر دیگر در نواحی مختلف ایران بنام همین صاحب الزمان به فرمان او به قتل رسیدند.
اما خود این کمر بستهً امام در نخستین منزل از سفر جنگی خود برای آنکه سراسر جهان را به زیر پرچم شیعه درآورد در جنگ چالدُران از ترکان عثمانی شکست خورد
و با همهً قاطعیت ماموریتی که در این راه به عهدهً او گذاشته شده بود ، موضوع امپراتوری جهانی شیعهً به فراموشی سپرده شد و صاحبالزمان نیز فرمانش را پس گرفت.


مورد دومین : در سالهای خود ما بود که بنا به تعبیر معروف « کارل مارکس » : " تــاریــخ بــه جــای ایــنــکــه بــه صــورت تــراژدی تــکــرار شـــده بــاشـــد ،
کــمــدی وار تــکرار شـــد. " هنگامی که آیت اللهی به نام روح الله خمینی بنوبهً خود به هوای صدور انقلاب اسلامی خویش به همهً بلاد اسلام و کفر افتاد
و به عنوان مرحلهً آغازین صدور این انقلاب با قوای کفر صدام عفلقی پنجه در پنجه انداخت و برای اطمینان از حصول پیروزی ، صاحب الزمان های متعددی را سوار بر اسب سفید
یا بر روی تانک چیفتن ، در صورت سیدی نورانی یا در لباس پاسدار انقلاب به فرماندهی عساکر اسلام برگزید ، و آنها را به رفتن در سنگرهای بسیجیان
و آبگوشت خوردن با آنها واداشت ، ولی علیرغم همهً این امدادهای غیبی ، آیت الله ما نیز مانند شاه اسماعیل شمشیرش را غلاف کرد و جام زهر شکست را سر کشید
و صاحب الزمانهای گوش به فرمانش را شکست خورده و بی اعتبار به پنهانگاههایشان فرستاد در انتظار اینکه کمر بسته دیگری ، دیر یا زود برای تجدید آزمایش کشور گشائی اسلامی ،
آنها را به میدان هایی تازه باز گرداند



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب { پس از هزاروچهارصد سال }
:::::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Tuesday, June 17, 2003

مــُـشــخــصــات امـــام زمـــان





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


امـــــام زمــانـــی کـــه ســاخــتـه و پــرداخـــتــه دکــانــداران دیــن اســت چــه مــشــخــصــاتــی دارد ؟
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


• مـُـلایان شیعه با استناد به یک وکالت نامهً مجعول از صاحب زمان خود را جانشین او معرفی کردند و اختیار جان و مال شیعیان را در دست گرفتند.
• از یک میلیارد و دویست میلیون مسلمان ، تنها شش در صد که شیعه اثنی عشری است به وجود امام زمان اعتقاد دارد .


مــُـشــخــصــات امـــام زمـــان


ولی برای خوانندگانی که فقط خواستار اطلاعاتی کلی هستند میتوانم بصورتی خلاصه توضیح بدهم که طبق داستان بسیار جالبی که به شیوهً
« کـُـنت دو مــونــت کریستو » جهان غرب یا « امیرارسلان نامدار » ایران خودمان ، منتها این بار با امضای پیامبر اسلام و یازده تن ائمهً اطهار ، از طریق روایاتی بسیار موثق ، در بحارالانوار نقل شده است . این امام دواردهم از مادری بنام " ملیکه " زاده میشود که نواده قیصر روم و در عین حال از تبار شمعون الصفا حواری حضرت عیسی مسیح و شمعون الصفا و کلیه حواریون دیگر عیسی را در کنار محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب و گروهی از صحابه آنان در خواب می بیند و متوجه میشود که به منظور خواستگاری او برای امام حسن عسگری به دیار روم آمده اند ، و چون عیسی و شمعون الصفا به این زناشوئی رضایت میدهند . حضرت محمد شخصا" خطبه ازدواج را قرائت میکند و عقد جاری میشود ولی " ملیکه " که بخاطر نا مسلمان بودن پدر و پدر بزرگش جرات بازگو کردن این خواب را برای آنان ندارد ، ترتیبی میدهد که در جنگ رومیان با مسلمانان به اسارت مسلمین درآید و بصورت کنیزی ناشناخته برای فروش در بازار سامره به بغداد فرستاده شود تا در آنجا طبق آنچه در خواب بدو گفته شده بود توسط مباشر خاص امام علی النقی خریده شود و به نزد امام رود و به دیدار شوهر آینده اش توفیق یابد.

در سامره ، این بانو که " نرجس خاتون " ( نرگس ) نام میکیرد ، پس از نه ماه بی آنکه نشان بارداری در او دیده شده باشد از طریق ران راست و نه از مجرای رحم خود فرزندی به جهان میآورد که همان وقت توسط مـُـرغی که از آسمان فرود آمده است به محل ناشناسی برده میشود تا بعداز آن هر چهل روز یکبار او را باز گرداند تا پدر و مادرش با او تجدید دیدار کنند ،
« امام عسگری » به عمه خود توضیح میدهد که این مرغ همان روح القدس است که پیش از آن مادر " حضرت موسی " نیز فرزند نوزاد خود را به او سپرده بود .
مشخصات جسمانی این نوزاد به نقل قول از خود پیامبر اسلام ، توسط شیخ صدوق ، فقیه اعظم جهان تشیع ، دقیقا" معین شده است :
" حضرت رسول الله فرمود که « مهدی موعود » مردی از اولاد من است که رنگ پوست عرب و اندام بنی اسرائیل دارد و وسط بینی او برآمده و شکمش فربه و رانهایش پر گوشت است با خالی در ران راست، و در سمت راست رخسارش نیز خال سیاهی است و میان دندانهای ثنایایاش باز است "


شجاع الدین شفا در گفتگوئی به مناسبت انتشار کتاب « پس از هزارو چهارصد سال »
:::::::::::::::::::::::

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »
::::::::::::::::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Friday, June 13, 2003

وراثــــت در خــــلافـــت و امــــامـــــت





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


بـــا مــوروثــی شــــدن خــلافـــــت و امـــامــت اســاس ایـــــدئــولـــوژیــک اســـلام مــحـمــد فــرو ریـخـــــت.
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


وراثــــت در خــــلافـــت و امــــامـــــت


بی پرواترین افسانه ای که این بزرگواران ( امامان ) صرفا" در ارتباط با منافع صنفی خودشان ساختند ، افسانهً صاحب الزمانی بود که نه با هیچیک از مسیح های دیگر
و نه با مهدی های خود جهان اسلام شباهتی نداشت . زیرا منجی های موعود همهً مذاهب توحیدی و اساطیری منجمله " سائو شیانت "
آئین زرتشتی عموما" پیام آور صلح شناخته شده اند در صورتی که شمشیرکش آخرالزمان اثنی عشری فقط این مآموریت را داشت که با شمشیری که از آسمان برایش فرستاده میشد ،
آنقدر آدم بکــُشد که نه تنها خشکیها ، بلکه رودهای دجله و فرات را نیز خون فراگیرد و به تصریح شیخ صدوق در کتاب
" غــبــت " – " از هر هزار نفر یک نفر را هم زنده نگذارد " – وقتی که پسر خودش ( که از طالقان به یاری او آمده است ) بدو اعتراض کند که :
" چرا ؟ چرا اینقدر آدم میکــُشد ؟ - بالای منبر برود و لنگه کفش « علی اکبر » را نشان دهد و گریه کنان بگوید که :
" اگر همهً مردم روی زمین را هم بکشد باز هم تقاص این لنگه کفش را نگرفته است .
کسانی که خواهان اطلاعات بیشتری دربارهً این چنگیز پایان جهان باشند میتوانند این حدیث و دوهزار حدیث دیگری را که
" شیخ المحدثین مُـلا باقر مجلسی " ، جلد سیزدهم " بحار الانوار " خود را تماما" به نقل آنها اختصاص داده است ، در متن عربی یا در ترجمهً فارسی نزدیک به هزار صفحه ای
این کتاب بنام « مهدی موعود » بخوانند .

شجاع الدین شفا در گفتگوئی به مناسبت انتشار کتاب « پس از هزارو چهارصد سال »
:::::::::::::::::::::::::::::


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Thursday, June 12, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


بـــا مــوروثــی شــــدن خــلافـــــت و امـــامــت اســاس ایـــــدئــولـــوژیــک اســـلام مــحـمــد فــرو ریـخـــــت.
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


وراثــــت در خــــلافـــت و امــــامـــــت


جانشینی محمد از صورت خلافت انتخابی به امامت موروثی تغییر شکل یافت و امامان شیعه همانند پادشاهان ساسانی از فره ایزدی ( عصمت ذاتی ) برخوردار شدند ، در صورتی که همهً اینها با حکم قرآنی « ان اکرمکـُم عندالله اتقیکــُم » که در آن وراثت جایی نداشت در تناقض بود به موازات این بدعت " معاویه " بنیانگذار ماکیاولی خلافت " بنی امــُیه " نیز در بدعت مشابهی امر خلافت را که جنبه انتخابی آن اساس زیر بنایی تسنن بود بنوبهً خود به صورت موروثی درآورد تا بتواند پسرش " یزید " را به جانشینی خود برگزیدند بدین ترتیب اساس ایدئولوژیک آئینی که توسط محمد عرضه شده بود از همان نخستین سالهای پس از در گذشت او در هم نوردیده شد ، و جای آن را دو شعبه صرفا" سیاسی و دور از هرگونه اصالت مذهبی گرفتند که اداره آنها را در یک جا خلفایی در حداعلی فاسد و آدمکش و خودکامه بنام « امیرالمؤمنین »های عرب و تــُرک به عهده گرفتند ، و در جای دیگر امامانی که بعداز کُشته شدن " حسین " رسالت پیکار جویانهً خود را بکلی کنار گذاشتند و با ابداع اصل بیسابقه ای بنام اصل تــقــیــه که برای نخستین بار در تاریخ مذاهب دروغگویی را واجب شرعی مؤمنین قرار میداد نهاد امامت شیعه را تبدیل به دستگاه کاسبکارانه ای کردند که کار اصلی آن گردآوری سهم امام و وجوه بریه از شیعیان بود.

در عوض امر مبارزه با خلافت غاصب از جانب امامان بصورت تسلیم در برابر خلفا یا سازش با آنان و یا اصولا" همکاری با آنان درآمد.
« امام زین العابدین » با « یـــزیـــد » ، قاتل پدرش دست بیعت داد و حتی به نوشته " آیت الله خمینی " برای پیشرفت کار " بنی امــُیه " راهنماییهای گرانبها نیز کرد.
« امام جعفر صادق » دعوت « ابومسلم » را برای قبول خلافت نپذیرفت و نزدیکان خود را نیز از این کار باز داشت .
« امام رضـــا » اصولا" ولیعهدی خلیفه غاصب را عهده دار شد و دختر او را نیز به همسری گرفت ، و پس از آنکه به دست خلیفه مسموم شد ،
فرزندش « امام علی النقی » به نوبهً خود داماد همین خلیفه شد و تا پایان عمر در حمایت خلافت بسر برد و در همهً این احوال روحانیت شیعه در توجیه این بیراهه رویها حدیث پشت سر حدیث ساخت که نمونه هایی از آنها را در " کـــافــی " ثقة الاسلام کلینی میتوان یافت.

شجاع الدین شفا در گفتگوئی به مناسبت انتشار کتاب « پس از هزارو چهارصد سال »
::::::::::::::::::::::::::::::::::


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

Wednesday, June 11, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


بـــا مــوروثــی شــــدن خــلافـــــت و امـــامــت اســاس ایـــــدئــولـــوژیــک اســـلام مــحـمــد فــرو ریـخـــــت.
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


تــســــنـــُن و تـــشــــیـــــع


از دیدگاه خود قرآن تسـنـُن و تشیع هیچکدام مشروعیتی ندارند و به همین جهت با آنکه گفته شده است که هیچ تر و خشکی نیست که در قرآن نباشد
در این کتاب به هیچیک از این دو اشاره ای نشده است ، هرچند که بطور غیر مستقیم برای هر دو آنها حکم محکومیت صادر شده است ، زیرا در آیه های متعددی از قرآن میتوان خواند که : « آنهائی که دین را پراکنده کنند و در آن فرقه فرقه پدید آورند سر و کارشان در روز حساب با خداوند خواهد بود. » ( انعام – 112 ) – و « قامت شما امتی واحد است که من خدای آنم برای چه در کار دین میان این امت دوگانگی می افکنید ؟ » ( انبیاء – 92 )
در زمان خود محمد از چنین پراکندگی در دین نشانی نبود و قانون قرآنی « انما المؤمنین اخوه » ایجاب میکرد که مسلمانان نه از یکدیگر جدا باشند ،
نه به روی همدیگر شمشیر بکشند ولی این قانون بیفاصله پس از درگذشت محمد برهم خورد و از همان سقیفه بنی ساعده نزدیکترین کسان محمد آماده شمشیر کشی به روی یکدیگر شدند .
ریشهً اصلی تقسیم بندی تسنن و تشیع را نه در اختلاف نظرهای دینی بلکه در اختلافات قبیله ای خود اعراب می باید جست زیرا با مرگ محمد بنی امیه برای بازیابی موقعیتی که ظهور پیغمبری از میان بنی هاشم از دست آنان گرفته بود برداشتی صرفا" عربی را از اسلام که بیشتر به کارشان میخورد ملاک عمل قرار دادند و در مقابل بنی هاشم برای حفظ امتیازی که پیامبری محمد نصیب آنان کرده بود به برداشت انقلابی تشیع که بر اصل وراثت تکیه داشت روی آوردند ، این تشیع در آغاز جنبه ای عربی داشت ، ولی خیلی زود ( منتها نه در زمان علی و حسن و حسین ، بلکه تنها بعداز کشته شدن حسین و انتقال قطعی خلافت به خاندان اموی ) رنگ ایرانی به خود گرفت تا بتواند بصورت وسیله مبارزه ای از جانب ایرانیان علیه حکومت نژاد گرای بنی امیه بکار گرفته شود ، در این چهره ایرانی ، مذهب شیعه عملا" تبدیل به رونوشتی از ساختار سیاسی و مذهبی ایران ساسانی شد.

شجاع الدین شفا در گفتگوئی به مناسبت انتشار کتاب « پس از هزارو چهارصد سال »

:::::::::::::::::::::::::::::::::::

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))