Sunday, June 29, 2003

ســـــیــر انـــحـــطـــاط





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


قرن اول و دوم هجری که از آن بعنوان « دوران طلایی اسلام » یاد میکنند ، سرشار از جنایات و مفاسد حکام اسلام پناه بوده است



آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود
هدف واقعی
مهاجمان عرب در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود


ســـــیــر انـــحـــطـــاط


سؤال : ولی حتی در خارج از این برداشت نیز ، با توجه به آنچه مدتهاست در صحنهً بین المللی گذاشته شده است و میگذرد ، چنین به نظر میرسد که جهان اسلامی به صورتی پیگیر در موضع شکست قرار گرفته است . این سیر انحطاطی را که با وجود پایان گرفتن عصر استعمار همچنان ادامه دارد چکونه ارزیابی میکنید ؟



شـــــفــا :
آنچه در طول قرون بعد از جنگهای صلیبی بر جهان اسلامی گذشته از نظر واقعیتهای تاریخ ، نه استثنایی و نه غیر منتظره است ، زیرا آن اسلام شمشیر کشی که در خدمت امپریالیسم عرب شکل داده شد تا به بیرون از مرز های عربستان صادر شود ، علیرغم منافعی که در کوتاه مدت برای خلافت و برای اعراب به بار آورد ، در دراز مدت اصولا" نمی توانست سرنوشتی بهتر از آن پیدا کند که پیدا کرد . این حکم معروف عیسی مسیح که« آن کس که با شمشیر میکشد با شمشیر نیز کشته میشود »
همان اندازه که در مورد دیگر امپراتوریهای تاریخ صادق بوده است الزاما" می بایست در مورد امپراتوری شمشیر کش عرب نیز صادق باشد ، ولو آنکه این بار بر این امپریالیسم مُهر مذهب زده شده باشد . ادعای اینکه خداوند از میان همهً اقوام آفریده خودش بیابان نشینان حجاز را برای هدایت بقیهً مردم جهان به راه حق ، آنهم از راه شمشیر و خون ، برگزیده باشد ، به همان اندازه برای چنین خدایی توهین آمیز است که این ادعای دیگر که همین خدا پیش از این بیابان نشینان ، قوم صحرا گرد دیگری از بندگان خودش را در برابر این تعهد که پسرانشان را ختنه کنند ، قوم برگزیده خود شناخته و سرزمینی تمام را به صورت ششدانگ به آنان بخشیده باشد .
حدیث پردازانی که برای مشروعیت دادن به شمشیر کشیهای بادیه نشینان عرب حدیثهایی از این قبیل از قول محمد نقل کردند که « بهشت در سایه شمشیر عریان است و شمشیر است که کلید بهشت و دوزخ است » ( حدیث هایی که پژوهشگران بسیار سرشناسی چون گلد تسیهر و گریمه و کائتانی نخستین نشان آنها را تنها در کتابهای حدیث قرن دوم هجری یافته اند ) دانسته یا ندانسته بر این قانون تاریخ تأکید نهاده اند که این بهشتی که کلیدش در اختیار شمشیر باشد دیر یا زود از دست کلیداران قبلی بیرون خواهد آمد و در اختیار کلیداران دیگری قرار خواهد گرفت که شمشیر های برنده تری بصورت توپ و تانک و بمب و موشک داشته باشند ، و این بار شمشیر های زنگ زده مسلمانان جز به درد قتل های زنجیره ای و غیر زنجیره ای کور و کچل های خود جهان اسلامی نخواهد خورد .
بیشتر از پانصد سال است این جهان اسلامی که روزگاری به برکت دانش و پویایی خودش گُــل سر سبد جهان متمدن بود ، به صورت کنار گود نشین ساده دنیای پر تحرک غرب و دستاورد های شگفت آور آن درآمده است . نه خودش یک دانشمند برجسته به جهان بشری عرضه داشته است ، نه یک صنعتگر بر جسته ، نه یک کاشف یا یک مخترع برجسته ، در صورتی که تمام امکاناتی که در این سالها برای دنیای غرب وجود داشته ، برای این دنیای مسلمان نیز وجود داشته است ، هیچ بلای آسمانی یا زمینی خاصی نیز در این مدت اختصاصاً بر آن نازل نشده است . اگر فرمان استعمار سیاسی یا اقتصادی تقریباً سراسر این جهان مسلمان از جانب نا مسلمانان جهان سلطه جوی غرب به اجرا گذاشته شده چنین فرمانی در آسمان صادر نشده است ، در خود این جهان مسلمانی صادر شده است که به دشواری میتواند علیه غرب متجاوز بانگ مظلومیت بر دارد ، زیرا این غرب متجاوز با همان منطقی با او عمل کرده است که خودش در زمانی که شمشیری برنده تر در دست داشت ، با دیگران عمل کرده بود ، شاید تذکر این واقعیت بیمورد نباشد که مسیری که اخیراً نیروهای مهاجم آمریکایی و انگلیسی برای رسیدن به بغداد از طریق کویت و بصره و قادسیه و کربلا و نجف طی کردند ، درست همان مسیری بود که مهاجمان عرب در 1400 سال پیش ، از عربستان خودشان تا تیسفون طی کرده بودند ، و اگر این بار هدف واقعی مهاجمان در پشت شعار های آزادی و دموکراسی ذخایر نفتی عراق بود .آن روز نیز هدف واقعی
مهاجمان عرب در پشت شعار مساوات و عدالت اسلامی ، خزائن افسانه ای تیسفون بود که ظاهراً وعدهً تصرف آنها پیشاپیش از جانب خداوند به بادیه نشینان عرب داده شده بود .


گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

::::::::::::::::::::




ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home