Thursday, June 12, 2003





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


بـــا مــوروثــی شــــدن خــلافـــــت و امـــامــت اســاس ایـــــدئــولـــوژیــک اســـلام مــحـمــد فــرو ریـخـــــت.
امام زمان و غیبت او افسانه ای است که دکانداران دین برای سلطه گری خود ساخته و پرداخته اند .


وراثــــت در خــــلافـــت و امــــامـــــت


جانشینی محمد از صورت خلافت انتخابی به امامت موروثی تغییر شکل یافت و امامان شیعه همانند پادشاهان ساسانی از فره ایزدی ( عصمت ذاتی ) برخوردار شدند ، در صورتی که همهً اینها با حکم قرآنی « ان اکرمکـُم عندالله اتقیکــُم » که در آن وراثت جایی نداشت در تناقض بود به موازات این بدعت " معاویه " بنیانگذار ماکیاولی خلافت " بنی امــُیه " نیز در بدعت مشابهی امر خلافت را که جنبه انتخابی آن اساس زیر بنایی تسنن بود بنوبهً خود به صورت موروثی درآورد تا بتواند پسرش " یزید " را به جانشینی خود برگزیدند بدین ترتیب اساس ایدئولوژیک آئینی که توسط محمد عرضه شده بود از همان نخستین سالهای پس از در گذشت او در هم نوردیده شد ، و جای آن را دو شعبه صرفا" سیاسی و دور از هرگونه اصالت مذهبی گرفتند که اداره آنها را در یک جا خلفایی در حداعلی فاسد و آدمکش و خودکامه بنام « امیرالمؤمنین »های عرب و تــُرک به عهده گرفتند ، و در جای دیگر امامانی که بعداز کُشته شدن " حسین " رسالت پیکار جویانهً خود را بکلی کنار گذاشتند و با ابداع اصل بیسابقه ای بنام اصل تــقــیــه که برای نخستین بار در تاریخ مذاهب دروغگویی را واجب شرعی مؤمنین قرار میداد نهاد امامت شیعه را تبدیل به دستگاه کاسبکارانه ای کردند که کار اصلی آن گردآوری سهم امام و وجوه بریه از شیعیان بود.

در عوض امر مبارزه با خلافت غاصب از جانب امامان بصورت تسلیم در برابر خلفا یا سازش با آنان و یا اصولا" همکاری با آنان درآمد.
« امام زین العابدین » با « یـــزیـــد » ، قاتل پدرش دست بیعت داد و حتی به نوشته " آیت الله خمینی " برای پیشرفت کار " بنی امــُیه " راهنماییهای گرانبها نیز کرد.
« امام جعفر صادق » دعوت « ابومسلم » را برای قبول خلافت نپذیرفت و نزدیکان خود را نیز از این کار باز داشت .
« امام رضـــا » اصولا" ولیعهدی خلیفه غاصب را عهده دار شد و دختر او را نیز به همسری گرفت ، و پس از آنکه به دست خلیفه مسموم شد ،
فرزندش « امام علی النقی » به نوبهً خود داماد همین خلیفه شد و تا پایان عمر در حمایت خلافت بسر برد و در همهً این احوال روحانیت شیعه در توجیه این بیراهه رویها حدیث پشت سر حدیث ساخت که نمونه هایی از آنها را در " کـــافــی " ثقة الاسلام کلینی میتوان یافت.

شجاع الدین شفا در گفتگوئی به مناسبت انتشار کتاب « پس از هزارو چهارصد سال »
::::::::::::::::::::::::::::::::::


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home