Saturday, June 28, 2003

یـک بـام و دو هـــوای عـــربــهــــا





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال

بزرگترین دروغ تاریخی این است که ایرانیان بعلت
نارضائی از حکومت از مهاجمان عرب استقبال کردند.



دین منحصرا" بصورت یک ابزار کسب قدرت یا حفظ قدرت و در عین حال یک دستاویز غارتگری و ثروت اندوزی بکار گرفته شد
اسلام شمشیر کش و چماقدار خلافت ( که امروز عینا" در ولایت فقیه ما تجلی یافته است )


مــقــاومـــت ایـــــرانــیـــان


حملهً عرب به ایران که به نام مذهب ولی با هدف غنیمت گیری انجام گرفت و در طول زمان بر اثر ضعف مزمن نظامی حکومت ساسانی تبدیل به کشور گشائی عرب شد . در ورای پیامدهای سیاسی و نظامی و اقتصادی خودش ، فاجعهً بسیار دراز مدت تری را نیز به دنبال آورد که زادهً فرو ریختن
ساختار بنیادی جامعهً ایرانی و شکستن ستون فقرات این جامعه بود ، زیرا که حتی بعداز پایان گرفتن دوران حکومت عرب در ایران نیز ، جامعه ایرانی در دورانهای حکومتهای بعدی صحرانشینان غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی و مغول و تاتار و ترک و قزلباش و ترکمن نیز هرگز استواری دوران پیش از اسلامی خودش را باز نیافت ، وقتی که امروز این حقیقت ناخوشایند بر مبنای ضوابط علمی و تحقیقی عصر حاضر مورد ارزیابی قرار میگیرد ، واقعیتی که بیش از همه به چشم میخورد نقشی است که در همهً این مدت ، مدعیان بیضه داری دین در این مسیر انحطاطی ایفا کرده اند .
در ارزیابی اختصاصی خود این واقعیت نیز آنچه در درجهً اول میتوان دریافت این است که در همهً این مدت ، چه از جانب حکومتها و چه از جانب روحانیت ها دین منحصرا" بصورت یک ابزار کسب قدرت یا حفظ قدرت و در عین حال یک دستاویز غارتگری و ثروت اندوزی بکار گرفته شده ، ولی حتی یک روز بصورت واقعی دین عرضه نشده است ، زیرا اسلام شمشیر کش و چماقدار خلافت ( که امروز عینا" در ولایت فقیه ما تجلی یافته است ) تنها نوع مناسبی از مذهب بوده است که میتوانسته است دست زورگویان را در زورگوئی ، دست غارتگران را در غارتگری و دست بیضه داران دین را در فریبکاری باز بگذارد.


یـک بـام و دو هـــوای عـــربــهــــا



امپریالیسم عرب اصولا" بر قانون یک بام و دو هوایی مذهبی شکل داده شد ، بدین ترتیب که در مرحلهً ادعا همیشه خودش را مجری تام و تمام آنچه در قرآن آمده بود اعلام میکرد ، اما آنجا که پای عمل به میان میامد بیش از هشتاد آیه ای را که در آنها از « ما عای الرسول الا البلاغ » = ( بر پیامبر جز ابلاغ رسالتش وظیفه ای نیست ) سخن رفته بود نادیده میگرفت برای اینکه تنها بر پنج آیه ای تکیه گذارد که در آنها اطاعت از حکم رسول لازمهً اطاعت از خداوند شناخته شده بود ، زیرا از این راه اطاعت از حکم جانشینان این رسول نیز خود بخود لازمهً اطاعت از خداوند و رسول او شناخته می شد ، به همین ترتیب بیش از چهل آیهً دیگری که در آنها از گفتگو با اهل کتاب « به نیکو ترین صورت » سخن رفته بود نادیده گرفته می شد برای اینکه مسیحیان و زرتشتیانی که درفهرست شمشیر کشی عرب بودند مشمول آیه ای قرار گیرند که در آن گفته شده بود « مشرکان را در هر جا که یافتید بکشید » ، در شرایطی که خود شمشیر کشان میدانستند که « مـُشرکان » را جز در داخل خود جزیرة العرب نمی توان یافت ، ولو آنکه این آیه صرفا" در مورد « مـُـشرکانی » ابلاغ شده باشد که در آن زمان جز در خود عربستان در جای دیگری وجود نداشتند ، در صورتیکه دستگاه خلافت درست مشروعیت حمله به نصاری و مجوس را در این آیه می جست ، و این ضابطهً یک بام و دو هوا در شرایطی به اجرا گذاشته می شد که در همین قرآن تصریح شده بود « آنهائی که میان آیات قرآن تفاوت قائل شوند و برخی از آنها را قبول و برخی دیگر را رد کنند قسم به خدای تو که از بابت فساد در دین مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت » ( حجر - 90 )

در مراسم سالروز تولد پیامبر اسلام ، در 21 آذر 1362 ، " آیت الله العظمی " خمینی با توپ و تشر به آیت الله های غیر عظمی و حجت الاسلامهای مخاطب خود اعتراض میکرد که چرا در قرآن آیات رحمت را می خوانند و آیات قتال را نمی خوانند ، در صورتیکه اتفاقا" در طول همهً چهار ده قرن تاریخ اسلامی ایران آیات قتال خوانده شده بود و آیات رحمت خوانده نشده بود و درست همین خواندن و نخواندن انتخابی بود که ایران ما را مانند همهً دیگر اجزاء جهان اسلام در مجتمع جهان سومی عقب مانده و بی سر و سامانی جای داد که اکنون بیش از یک میلیارد نفر زندگی برزخی خود را در آن می گذارنند .



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

:::::::::::::::::::::::
((( خــــــــــبــرچـيــن)))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home