مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي :: مــــزدک :: |
« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال
تــغــیــیــر اســـلام از یـک دیــن عــربــی بــه آئــیــنــی جـــهــانــــــی از راه شــــمــشــــیـــر بــــــــــــود.
در اسلام سفارشی نه تنها مفاهیم آیه های قرآنی مورد دستکاری قرار کرفت ، بلکه هویت شخصی پیامبر آن نیز به دستکاری گذاشته شد
از پیامبری که خودش را بارها بشری جایز الخطا دانسته بود ، پیغمبری ساخته شد که نه تنها شخصا" معصوم بود ، بلکه این عصمت ذاتی را به سیزده تن دیگر از خاندانش نیز منتقل کرده بود .
از پیامبری که بار ها اعتراف کرده بود که علم غیب ندارد ، پیغمبری ساخته شد که هم خودش بر علوم اولین و آخرین آگاه بود و هم تمامی این علوم را در داخل پوست گاوی برای وارثان خودش به ارث گذاشته بود .
.
اســتـنـاد بـــه بــــرخــــی آیــات
بر مبنای همین برداشت بود که مفسران رسمی دستگاه خلافت کوشیدند تا علیرغم آنچه بصراحت در قریب سی آیه قرآن آمده بود ، آیاتی بیابند که بالعکس بر جهانی بودن رسالت پیغمبر اسلام حکایت داشته باشد ، و برای این کار سرانجام بر هشت آیه مختلف از میان ششهزار آیهً قرآن انگشت گذاشتند که در ارزیابی واقع بینانه هیچکدام از آنها چنین مفهومی را ندارند . مثلا" در آیهً 158 از سورهً اعراف آمده است : " به آنها بگو که ای مردم ! من رسول خدا به نزد همهً شمایم " ولی مفهوم " آنها " در اینجا مردم خود عربستان است که محمد میتوانسته است با آنان گفتگو کند ، و نه فی المثل ایرانیها یا چینیها یا هندیهای بیرون عربستان ، که اصولا" وی با آنان گفتگوئی نداشته است ، زیرا درست در همین سوره اعراف ، در سه آیه دیگر ( آیهً های 71 – 73 – 75 تا 77 ) این اصلی که برای هر قومی پیامبری از خودش فرستاده میشود تا با زبان همان قوم با آنان گفتگو کند در مورد اقوام عاد و ثمود و مدین ، رسولانی بنام " هود " ، " صالح "و " شعیب " تکرار شده است .
در آیهً ای دیگر ( سورهً توبه – 33 ) گفته شده است : " اوست خدایی که رسولش را به هدایت فرستاد و دین حق را بر دیگر ادیان برتری داد ، ولو آنکه این امر مشرکان را نا خوشایند باشد " . مفهوم مسلم این آیه نیز این است که اشاره " ادیان دیگر " به معتقدات بُت پرستانه قبایل مختلف عربستان و خدایان مورد پرستش آنان ، ارتباط دارد و نه پیروان ادیان توحیدی خارج از جزیرة العرب ، زیرا که در غیر اینصورت اصولا" موجبی در پیش نمی آید که مشرکان را از این بابت ناراضی کند ، احتمالا" با توجه به همین نکته است که شیخ مهدی قمشه ای ، استاد دانشگاه تهران ، در ترجمهً فارسی خود از قرآن این آیهً را با دو دستکاری آشکار در آن ، اینطور ترجمه کرده است که " اوست خدائی که رسولش را به هدایت فرستاد و دین او را بر همهً ادیان عالم برتری داد هرچند هم که کافران را خوش نیاید " .
در آیه ای دیگر ( فتح – 28 ) گفته شده است که : " خداوند رسول خود را فرستاد تا دین حق را بر همهً ادیان دیگر برتری دهد " ولی این گفته چنین معنی نمی دهد که چون دینی که برای عرب آورده شده از ادیانی چون یهود و نصاری و مجوس که در همین قرآن همهً آنها نیز دینهای حق شناخته شده اند ، ( حج – 17 ) به قوم عرب مأموریت داده شده است تا دین خود را از طریق شمشیر بر آنها تحمیل کند . این نیز لازم به تذکر است که همهً این آیه هایی که مفسران اسلام سفارشی خلافت از میان شش هزار آیه قرآن بیرون کشیدند تا از آنها مجوزی برای شمشیر کشهای عرب بسازند ، در سوره های قبلی و بعدی آنها به صراحت بر اینکه برای هر قومی رسولی خاص فرستاده میشود و هیچ رسولی برای همهً اقوام فرستاده نمی شود ، تأکید نهاده شده است . این واقعیت دیگر را هم فراموش نکنیم که در اسلام سفارشی نه تنها مفاهیم آیه های قرآنی مورد دستکاری قرار کرفت ، بلکه هویت شخصی پیامبر آن نیز به دستکاری گذاشته شد و بصورتی گاه 180 درجه ای نغییر شکل یافت زیرا آن چهره ای که در بخش مکی قرآن از او ارائه شده بود به درد اسلام شمشیر کش نمی خورد ، این بار پیغمبری مورد نیاز بود که از همهً 360 بُت شکسته شده ً بُــتکدهً کعبه قهارتر باشد و به تعبیر آیت الله خمینی اساسا" مبعوث شده باشد تا شمشیر بکشد و آدم بکشد ، نتیجه این شد که پیامبری که خودش به کرات منکر معجزه آوری خود شده بود در همان قرن اول هجری صاحب ششصد معجزه شناخته شد ، و این رقم در بحارالانوار مجلسی به هزار معجزه و در منتهی الامال شیخ عباس قــُمی به 4444 معجزه رسید و تازه روح الله خمینی هم کشف الاسرار خود به همین رقم هم رضایت نداد و شمار این معجزات را " لا تعدو لا تحصی " دانست به همین جهت از پیغمبری که خودش را بارها بشری جایز الخطا دانسته بود ، پیغمبری ساخته شد که نه تنها شخصا" معصوم بود بلکه این عصمت ذاتی را به سیزده تن دیگر از خاندانش نیز منتقل کرده بود ، و باز از پیامبری که بار ها اعتراف کرده بود که علم غیب ندارد ، پیغمبری ساخته شد که هم خودش بر علوم اولین و آخرین آگاه بود و هم تمامی این علوم را در داخل پوست گاوی برای وارثان خودش به ارث گذاشته بود .
گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }
:::::::::::::::::::::::::
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي )
مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
« بــابـــک دوســــتـــدار »
((( خــــــــــبــرچـيــن)))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home