Sunday, January 22, 2006

کسـروی چــه می گفت؟


ما ملّتی هستيم كه "آينده" را فدای "گذشته ناشاد" می كنيم!

::. مـيـرفـطـروس .::


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


..:: از حسین بن علی ::..

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.

حسین بن علی، امام سوم شیعیان،

سفینة البحار و مدینة الاحکام و الاثار، نوشته: حاج شیخ عباس قمی، ص ۱۶۴


~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

کسروی مردی که می‌خواست ایران را از تاریک اندیشی برهاند.

کتب و رسالات پژوهشی احمد کسروی:
كار و كوشش كسروي (تاريخ‌نويس و زبانشناس) بيشتر پـژوهش و مطالعه در تاريخ و زبانشناسي بود، در اين دو رشته، مقالات و رسالات بسيار نفيسي به وجود آورد.

1 – کتاب كارنامه اردشير بابكان از پهلوي به فارسي
2 - تحقيق در رشته تاريخ و زبانشناسي - پـژوهش درباره نيم زبان ها و دفتر آذري يا زبان باستان – رسـالـه تاريخ و زبان آذربايجان و تاريخ و زبان ارمنستان
3 - کتاب تاريخ پانصدساله خوزستان
4 - مقاله‌اي درباره تبار صوفيه در آينده
5 - تاريخ هجده سالة آذربايجان
6 - كتاب النجمه‌الدريه را در دو جلـد
7 - كتاب شهرياران گمنام در سه جـلـد
8 - كتاب چرا از عدليه بيرون آمدم؟
9 - كتاب آيين در دو جـلـد و کتاب ورجاوند بنياد
10 – ماهنـامـهً آئيـن - مجله پيمان - روزنـامهً پـرچـم”از هر آلودگي و ناپاكي مبرا بود“.
11 – کتاب صـرف و نـحـو زبـان عربی
12 – رسالهً تاريخچه شير و خورشيد
13 – کتاب تاريخ مشروطه ايران
14 - كتابهاي بهائيگري، صوفيگري، شيعيگـری، در پيرامون خرد، در پيرامون روان، دين و جهان، راه رستگاري، پندارها، و حافظ چه مي‌گويد؟
15 - كتاب دادگاه
او ديگر يك مورخ و محقق و دانشمند زبانشناس نبود، بلكه داعيه اصلاح جامعه و به قول خود، برانداختن ”پندارها“ را در سر داشت ”آيين زندگي“. انتقاد بي پرده و بي پرواي كسروي از برخي عقايد سياسي و مذهبي و برخي از رسالات كوبنده او درباره ادبيات و انديشه‌هاي عرفاني، جمعي را در پيرامون او گرد آورد و گروهي را با وي دشمن كرد. بارها تهديد شد، و در سال 1324 قصد جانش را كردند ولي او از راهي كه در پيش گرفته بود برنگشت و اگرچه اين دفعه از خطر مرگ رست، اما همچنان بي پروا مي‌نمود.
از تاسيس پيمان تا پايان زندگي ـ در اين مرحله، به موضوعهاي ديني و اجتماعي و سياسي و اخلاقي، و به قول خود او، به ”آيين زندگي“ مي‌پردازد؛ مجله پيمان و روزنامه پرچم و مجله پرچم را پياپي بنياد مي‌نهد. در كتاب آيين و بعد در ورجاوند بنياد، به تمدن نوين اروپايي و فلسفه ماديگري و ماشينيسم مي تازد و مفاسد آنها را يكايك برمي‌شمارد؛ بر ضد خرافات و تعصبات بيجا و بيهوده و به اختلافات مذهبي از صوفيگري و بهائيگري و همچنين به برخي معتقدات شيعي مي‌تازد؛ بر فرهنگستان و لغت‌سازان ايراد مي‌گيرد و خود، زبان و لغت خاصي به نام ”زبان پاك“ به كا مي‌برد؛ با شعر و شاعري، به معناي متعارف آن، مخالفت مي‌ورزد، رمان‌نويسي و داستانسرايي را كار بيهوده و نابخردانه مي‌خواند؛ فلسفه و عرفان را به باد انتقاد مي‌گيرد، و اغلب احاديث را مجعول مي‌داند؛ و در همه اين كوششها، كه سرانجام به قيمت جانش تمام شد، آنچه را مي‌گويد و مي كند به راست مي‌دارد.
كسروي از پركارترين دانشمندان ايران در عهد اخير بود. دوره‌هاي ماهنامه پيمان و پرچم مملو از يك رشته انتقاداتي است از اوضاع زندگي و طرز معاشرت و آداب اجتماعي، كه همه مطالب آنها را خود او مي‌نوشت. او كسي است كه خيلي چيزها را نخست بار عنوان كرده و راه تحقيق را براي ديگران گشوده است.
كوشش كسروي در نمودن معني درست حكومت مردم بر مردم و زنده كردن نام مجاهدان و فدائيان و شهداي مشروطيت و گرد آوردن كارهاي اين گردان و رادمردان كوششي ارجمند بود.

كسروي همة گفته‌ها و نوشته‌هايش بر اين پايه بود و بر همين انديشه و آيين بود كه در كتابهاي بهائيگري، صوفيگري، در پيرامون خرد، در پيرامون روان، دين و جهان، راه رستگاري، پندارها، و حافظ چه مي‌گويد؟ و مانند آنها به باطنيان و خراباتيان و بهاييان و به بعضي از شعرا و نويسندگان به سختي مي‌تاخت و بدكاريها و بدآموزيهاي آنان را فاش مي‌كرد؛ و چون به گفته‌هاي خود ايمان داشت، هرگز نمي‌توانست با مخالفان خود سازش كند؛ و همين صراحت لهجه و تندي و بي پروايي در بيان انديشه‌ها بود كه باعث شد كساني كينه او را به دل گرفتند؛ و تنها كتاب دادگاه، كه كوس رسوايي و بدنامي جمعي از مردان سياست و مدعيان فضل و دانش را (كه بعضي از آنان دوستان نزديك او بودند) بر سر كوچه و بازار زد، براي تلاش جهت رهايي يافتن از نيش قلم چنان مرد بيباك و آشتي‌ناپذيري كافي بود.
گزيده هائی از مقالهً كسروي (سيداحمد) / يحيي آرين‌پور

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home