فــروشگاه مـذهـب
ممنوعيت انديشيدن به اصول
اسماعيل نوری علا
در حوزهء باورهای نامنظم و فاقد پشتوانهء استدلالی، مهمترين فروشگاهی که محصولات توليد شده، بسته بندی شده، حاضر و آماده، و قابل مصرف را به همگان عرضه می کند «فروشگاه مذهب» نام دارد. در اين فروشگاه برای هر مصرفی محصولی آماده وجود دارد. فرزند خانواده که متولد می شود نه تنها بايد در گوشش دعا خواند بلکه اگر پسر باشد بايد تکه ای از پوست قضيبش را هم بريد. برای ازدواج هم بستهء ديگری وجود دارد که در آن از دعا و نقل و شيرينی و خطبه و صيغه، همه چيز پيش بينی و آماده شده است. شب حجله و وصل نيز مورد عنايت کارخانه داران بوده و برای اعمال آن هم کالا های لازم توليد شده اند. و اگر پيوندی به بن بست رسيد و جدائی لازم گرديد نيز می توان از اين فروشگاه محصولات خاص اين کار را تعبيه کرد. وقت مردن هم که برسد «فروشگاه مذهب» برايمان بسته بندی غسل و کفن و سنگ لحد و مجلس ختم و ذکر مصيبت و شب هفت و چله و سال را به تفصيل تمام فراهم ساخته است؛ هر يک با آدابی و ادعيه ای و اطواری.
اين فروشگاه ها، در اول قدم، يهودی و مسيحی و مسلمان و بهائی و بودائی را از هم جدا می کنند، مسلمانان را به رنگ هم در می آورند و مسيحيان را همرنگ يکديگر می سازند. و طرفه اينکه وقتی عضو يکی از اين جوامع بودی، حتی اگر به هيچ يک از اين محصولات و اطوارهای فروشگاه محصولات مذهبی اش هم اعتقاد نداشته باشی باز به سختی می توانی از مصرف آن محصولات سر باز زنی.
[+] ادامــــــهء متن کامل ايـن روشنـگــری
خـــــدايـا! نمـاز مـامـانـمــو قبــول کـن
مذهب عليه دين
اسماعيل نوری علا
يکی از تضادهای عمدهء اجتماعی را می توان مابين دو پديدهء «دين» و «مذهب» يافت؛ دو پديده ای که ، بنا به تعريف، هر دو بر بنياد يک پديدهء سوم به نام «ايمان» شکل می گيرند. اما وجود اين تضاد آنچنان بديهی نيست که تصور کنيم همه از آن مطلعند. حتی بنظرم می رسد که اکثر ما به تفاوت ماهوی بسيار اساسی اين سه پديده، که اتفاقاً اکثر مشکلات ما از خلط ماهيت آنها ناشی می شود، توجه چندانی نداريم. لحظه ای پيش خودتان به اين سه مقولهء مفهومی بيانديشيد تا دريابيد که اغلب يا آنها را يکی می گيريم و يا نمی توانيم دقيقاً تفاوتشان با يکديگر را توضيح دهيم. با اين همه، آنچه بدون توسل به استدلالات پيچيده، معمولاً مورد قبول همهء ما قرار می گيرد آن است که هر سهء اين پديده ها دارای بنياد واحدی هستند. همين.
مذاهب کارخانه های ايجاد خرافه و جهل اند، حال آنکه اديان گوناگون ـ بعنوان پديده های ويژهء اجتماعی ـ در مقاطع مختلف تاريخ هر قوم و مردمی، عليه دستگاه مذهب و خرافات آن قد علم کرده و در رگ های جوامع در حال ضعف و نابودی خون تازه روان کرده اند. در اينجا من به «مبانی ايمانی» اديان کاری ندارم و به آنها صرفاً از موضع جامعه شناسی نگاه می کنم. اديان، از نقطه نظر کارکرد اجتماعی پديده ها، برای آسان کردن تحول، رفع مشکلات بريدن از يک انحطاط تاريخی و افتادن بر مسير گشايش های اجتماعی تازه ای که مبتنی بر عدالت خواهی است بوجود می آيند و در زمانهء خود، به قول جامعه شناسان، کارکردی «انقلابی» دارند. اما مذاهب، درست بر عکس، برای فرو نشاندن تب انقلابات، برقراری ديگربارهء روابط بهره کشی و سرکوب اجتماعی، و مسلط ساختن ديدهای قضا قدری و سرنوشت مدار بوجود می آيند.
باور عوامانهء شيعيان امامی و معتقدان به وجود امام زمان
وقتی «حضرت بقيه الله» به عالم ما برگردد،در نخستين قدم برای ريختن خون آخوندها اقدام می کند. آيا اين باور نشانهء درک عاميانه اما درستی از بی دينی دينکاران مذهبی نيست؟ هرچند که بنظر می رسد اگر روزی هم اما زمان شيعيان دوازده امامی از چاه جمکران سر برکشد، خود آيت الله خزعلی خرخرهء مبارکش را خواهد جويد.
[+] ادامـــــهء متن کامل اين روشنگــری خوانـــدنی
Labels: Dr. Esmail Nooriala, Iran, Islam