Wednesday, May 29, 2002

ايران آرا

من باور ها و پندارهايم هستم ؛ ميخواهم آنها را با تو بگويم ؛ در ميان بگذارم ؛
و چه خواهد شد ؟ اگر ؛ من و تو ؛ ما بشويم ؟
در مملكتي كه نام آزادي نيست ويراني آن قابل آبادي نيست
بهر دل چون آهن آزادي كش درمان بجز از دشنة پولادي نيست
“ فرخي يزدي “

گفتي ؛ نوشتني ؛ خواندني ؛ شنيدني و ديدني بسيارست !!!
من و تو ؛ كم گفتيم ؛ كم نوشتيم ؛ كم خوانديم ؛ كم شنيديم و كم ديديم ؛!!!
و بالاخره بعداز گذشت يكهفته سرگرداني و آشفته حالي ؛مثل اينكه وبلاگ سؤالي شده ما ؛ به حالت اول خودش بازگشته است !
و من ميتونم دوباره بنويسم و هر چه ميخواهد دل تنگم بگويم.

ايران آرا

من باور ها و پندارهايم هستم ؛ ميخواهم آنها را با تو بگويم ؛ در ميان بگذارم ؛
و چه خواهد شد ؟ اگر ؛ من و تو ؛ ما بشويم ؟
در مملكتي كه نام آزادي نيست ويراني آن قابل آبادي نيست
بهر دل چون آهن آزادي كش درمان بجز از دشنة پولادي نيست
“ فرخي يزدي “

اي شيخ ريا كار
اي شيخ ريا كار ؛ قروني كلكيدي تا آنكه در اين قرن به مقصود رسيدي
دنياي پدر سوختگي را همه گشتي جز خويشتن خويش نديدي كه نديدي
فارغ شدي آنگه كه ز انواع كشيدن بس تسمه كه از گردة مخلوق كشيدي
از بسكه ريا كاري و غداري و جرزن هر وعده كه دادي همه را پاك جريدي !
نقد وطن و هستي و سرماية ما را دادي و فقط صنعت كشتار خريدي
از بسكه نمك خوار نمكدان شكني تو دستي كه به تو رزق رسانيد بريدي
گر رقص و قر و غمزه حرام است به دينت از چيست كه از بهر عمو سام قريدي
درنده چنان گرگي و مكار چو روباه از خرد و كلان ؛ پير و جوان را بدريدي
ابليس مريد تو بود گر چه به ظاهر گوئي كه تو او را به جهان يكه مريدي
««‌شعري از “ كردالله “ به نقل از آهنگر در تبعيد ؛ پئيز 1366 “ »»

احساس غريبي مكن ++اينجا++كه رسيدي ،
اگر نوشته هاي ما ارزش خواندن دارد ؛ لطفآ اين سايت را به ديگر ياران معرفي كنيد ؛ با سپاس

ايران آرا


Why Learn From MISTAKES ???
When you can learn from EXPERIENCE.


آيران آرا
«« برهان قاطع »»
قرن ها ؛ مشگل وجود خدا ؛ گره بي گره گشائي بود.
اي امام ! از تو اين گره واشد ؛ تو نبودي ؛ اگر خدائي بود.
يا ؛ به بياني ديگر :
قرن ها ؛ در نبود و بود خدا چند و چون و بگو مگو مي بود
اي امام ! از تو مشگل آسان شد : تو نبودي اگر كه او مي بود .
“ ب - م - نكته ياب “
“ آهنگر در تبعيد ؛ ( دي و بهمن 1364 )

نيازمنديهاي اسلامي
««« قابل توجه دوستداران امزاده داوود»»»
با كمال مسرت افتتاح شعبة امام زاذه داوود در ميدان تجريش را به اطلاع ميرسانيم ،
مشتاقان معجزات امامزاده داوود از اين پس ميتوانند خيرات و صدقات و نذورات خود را به شعبة مزبور واريز نمايند ؛
و از زحمت كوهنوردي و خطرات سقوط در دره بر كنار بمانند ،
بزودي شعبة امامزاده داوود در ميدان شهدا نيز شروع به كار خواهد كرد ،

««« قابل توجه مؤمنين بيحال »»»
شما كه علاقمند به ثواب نماز هستيد ولي حال نماز خواندن نداريد نگران قيامت خود نباشيد !
مؤسسة “ نمازگزاري سعادت “ در خدمت شماست ، ما با در دست داشتن بهترين نماز گزاران حرفه اي ؛
كلية نماز هاي شما را با دريافت ركعتي صد تومان و يا با نرخ تخفيفي ماهيانه دويست و پنجاه هزار تومان ؛
برايتان با صوت جلي و مخارج عربي ميخوانيم ؛ و شما را نزد خدا و پيغمبر رو سفيد ميسازيم ،

««« قابل توجه ارذل و اوباش محترم »»»
سپاه پاسداران استخدام ميكند ، رذالت ؛ جهالت ؛و قساوت خود را در اختيار جمهوري اسلامي قرار دهيد ،
داوطلبان حائز شرايط مي توانند همه روزه با در دست داشتن دو قبضه چاقوي ضامندار و برگة گواهي سؤپيشينه
از دفتر امام ؛ به مراكز سپاه مراجعه كنند ، قاتلين و سابقه دارها حق تقدم دارند ،

««« قابل توجه چماقداران حزب الله »»»
شركت سهامي “ سركوب “ به توليد “ چماق زيبا “ پرداخته است ؛ تا توسط امت چماقدار بر فرق دشمنان اسلام فرود آيد ،
چماق زيبا در دو نوع و در اندازه هاي مختلف ؛ عالي و بي نظير : چماق چوبي براي كله هاي خشك ؛ و چماق پلاستيكي براي كله هاي چرب و معمولي ،

احساس غريبي مكن ++ اينجا ++كه رسيدي ،
اگر نوشته هاي ما ارزش خواندن دارند ؛ لطفآ به ديگر ياران هم اين سايت را معرفي كنيد ، با سپاس.

Friday, May 24, 2002

ايران آرا

براي تحقيق و آگاهي در مورد اسلام بزبان انگليسي از اين سايت++Faith Freedom International ++ديدن كنيد و سري هم به گالري عكس هاي ديدني آن بزنيد...



معرفي كتاب
«« اسلام شناسي»» زمينه هاي اقتصادي -- اجتماعي پيدايش اسلام
“ علي ميرفطروس “
انتشارات افرا ؛ چاپ اول : فروردين 1357 تهران
«« ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛ اسلام و “ اسلام راستين “ »»
“ علي ميرفطروس “
انتشارات فرهنگ ( كانادا -- فرانسه ) چاپ اول : 1988 آلمان
مطالعه اين دو اثر تحقيقي ؛ پژوهشي با ارزش و ماندگار يك ضرورت است.

Thursday, May 23, 2002

ايران آرا

چنانچه هنوز وجداني در شما ايراني ها باقي است
به اين +++ مصاحبه +++ گوش كنيد.
به درد دلهاي يك دختر خود فروش ايراني ؛ گوش كنيد
از ماجراي طلاقش ؛ واعتياد شوهرش و امرار معاش خود و كودك چهار ساله اش مي گويد ؛
از تجربه اش ؛ مشتري هايش ؛ و از دختر بچه هاي ده ؛ دوازده ؛ چارده ساله هاي كاسب ميگويد
از خود فروشي زن هاي شوهر دار ؛ از شوهران معتاد پا انداز ؛ و از ملا ها و پاسدارها ميگويد ؛
از سكس و مواد مخدر ؛ از عمق فاحعه ايكه عوامل جمهوري سياه اسلامي پايه گذاران اصلي آن هستند؛
و از فسادي كه بيخ و بن جامعه را گرفته ؛ با هق هق گريه تعريف ميكند ؛ و از آوارگان خارج از كشور كمك ميطلبد !!!
حتمآ باين +++ گفتگو +++ گوش كنيد
واز شنيدن آن ؛ پي به ماهيت پا اندازان جمهوري نكبت بار اسلامي ببريد. اگر چه بر همگان روشن است و توضيح واضحات !!!!!




ايران آرا

با درود بر شما كه به وبلاگخونه ما سري ميزنيد و
لاگداشت هاي ما را ميخوانيد .


سوآل امروز از خودم : بدونه اينكه قصد اهانت به
شخص و يا گروه خاصي را داشته باشم ؛
خوب نگاه كنيد باين عكس ( آقا ) ؛ بله ؛ اين عكس
اقاي منتظري ؛ ايشون سالهاست كه مورد غضب همكاران
فرار گرفته ؛ خانه نشين هستند ! سوال من اينست :
اگر نبودند چكار ميتوانستند براي من و شما بكنند ؟
بالاخره بعداز چند ثانيه فكر كردن ؛ جواب شوآل را پيدا كردم ؛
از اين امام زاده هاي رنگو وارنگ ؛ حاجت هيچكس برآورد نخواهد شد.
بابا مردم كاري از دست اين آقا و ساير آقايان همكار ايشان براي نجات خودشون هم بر نمياد !!!
چه برسه به ما ! راستي شما هم از خودت سوآل ميكني ؟؟؟
حالا با اين لطيفة كه برات نقل قول ميكنم ؛ حال كن و شايد يه سوآل روز هم براي تو پيش بيايد !!!
.خميني در آن دنيا
با لاخره به خوبي و خوشي ؛ خميني مرد و او را به آن دنيا بردند. وي كه خيال كرده بوده كه الان بهشت را آب و جارو و چراغاني كرده اند و منتظر ورود او هستند ؛
ميبيند كه تمام شهدا يش ؛ از جمله شهيد بهشتي ؛ و ..... جلو در بهشت مانده اند و رضوان به آنها اجارة ورود به بهشت را نميدهد !!!
خميني كه از اين مسئله خيلي ناراحت شده است ؛ امام حسين را ميبيند ؛ كه يك پروندة قطوري زير بغل دارد ؛ و با عجله به سوي دادگاه عدل الهي ميرود ؛
جلوي او را ميگيرد و پس از مدتي نشاني دادن ؛ به او حالي ميكند كه “ اولوالامر منكم “ است و به خاطر دفاع از حقانيت امام حسين سالها منبر رفته است ؛
و با لاخره هم بعداز هزارو چهار صد سال موفق شده حكومت را از كفار بگيرد و به فرزندان علي ابن ابيطالب بسپارد.
خلاصه ؛ حالا هم توقعش اينست كه امام حسين شفيع بشود تا پيروان او را به بهشت راه بدهند.
امام حسين ؛ كه عجله دارد ؛ ميگويد : -- “ خدا پدرت را بيامرزد ؛ من كه بقول خودتان ؛ با هفتاد و يكنفر ديگر به جنگ آن همه كفار رفتيم ؛ و از دم هم همگي كشته شديم ؛
و خلافت هم نصيبمان نشد ؛ چارده قرن است ؛ كه از اين محكمه به آن محكمه ؛ و از اين شعبه به آن شعبه ؛ پاسم ميدهند و تا الان با آن هفتادو يكنفر ديگر سرگردان
صحراي محشر مانده ايم .
تو كه هم به حكومت رسيدي ؛ وهم هزارها نفر را كشتي ؛ ديگر خيلي بايد پرو باشي كه “ دستخوش “ هم ميخواهي ! ( بركلي : روزبه )
( نقل از “ آهنگر در تبعيد “ شماره 79-80 ؛ بهمن 1365 )

همزبان ؛ حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن
سرخ و آذرگونة و هشيار باش.
احساس غريبي مكن + اينجا + كه رسيدي.
تطفآ اگر نظري ؛ پيشنهادي ؛ و يا انتقادي سازنده داريد گوشزد كنيد باين ++ خراباتي تبعيدي ++ با سپاس


Wednesday, May 22, 2002

ايران آرا

مباد
كاش كه اين روزگار تيره سر آيد
مهر جهانگير انقلاب بر آيد
ليك ؛ مباد آنكه باز ؛ همچو گذشته
ديو چو بيرون رود ؛ دوباره درآيد !

جاه
افسوس ز ره به تيره راه افتاديم
وآنگه به كف ديو سياه افتاديم
رفتيم كه راه چاره اي انديشيم
از چاله در آمده ؛ به چاه افتاديم.

بهشت
تا ساية اين امام پيدا شده است
جمهوري اسلامي بر پا شده است
سر تا سر آن جهنم طاغوتي
يكپارچه چون بهشت زهرا شده است.

نزول
طاغوت چو رفت و به درك واصل شد ؛
گفتيم : “ مراد دل ما حاصل شد “
اما ؛ خردجال چو رفت از سر ما
دجال خري بجاي او نازل شد.

رباعيات حكيم هوشنگ مشنگ
( بنقل از “ آهنگر در تبعيد - بهمن 1364 )

Tuesday, May 21, 2002

ايران آرا

يك توضيح مختصر و مفيد
در اخبار و احاديث آمده است كه حضرت خضر پيغمبر
رهبري پيامبران را بعهده داشته ؛ و هرگاه يكي از پيامبران
دچار مشگل ميشدند از او كمك ميگرفتند ؛ و او آنها را هدايت
ميكرده است.

و شاعري گمنام در يك بيت شعر نه چندان كهنه چنين ميگويد :
من اميد از خضر هم ببريده ام در رهبري !
رهبر ار اين است صد رحمت بهر چه رهزن است.
اين عكس نيازي به توضيح ندارد !!! “ كادر رهبري جمهوري نكبت بار اسلامي “
در رابطه با تستت در ميان جناح هاي رژيم :
پايان فتنه
پيمان سگان هرزه را نيست دوام
بر هم زند استخواني اين بازي خام
واندم كه ميان اين سگان فتنه فتد
يك پاره سنگ ؛ ميكند فتنه تمام . “ ممرضا “

بيك نكته توجه كنيد : مردي را به جرم شركت در هفت جنايت مختلف به اعدام محكوم كردند ؛
وقتي كه خامنه اي اين حكم را شنيد ؛ گفت : -- لكن چنين كسي حيف هست يكهو كشته شود .
بايد او را زجركش كنيد. حاكم شرع گفت :
-- پس اجازه بفرمائيد او را به عنوان كارگر ساده در يكي از كارخانه هاي آقاي هفت سگجاني استخدام كنيم .

بيش از اين عرض و طولي نيست !
تا نشستي ديگر ؛ تندرست و پويا باشيد.
مزدك “ خراباتي تبعيدي ؛
احساس غريبي مكن + اينجا +كه رسيدي.

Saturday, May 18, 2002

ايران آرا

من بويرآنه ز ويران شدن ايرانم
من ملك زادة اين مملكت ويرانم
آوخ از بخت من غمزده آوخ آوخ



خانة اول من گوشة ويرانه نبود
كه حرمخانة اجداد من اينخانه نبود
ياد از شوكت اين دهكده آوخ آوخ

دخت شاهي ؛ كه ز “ بم “ مملكتش تا قاف است
شده ميرانه نشين ؛ ايفلك اين انصاف است؟
سرد شد آتش آتشكده آوخ آوخ

كاري از بخون تپيده عشق وطن “ مير زاده عشقي “

Friday, May 17, 2002

ايران آرا

جامعة آلوده

چون جامعه اي يكسره آلوده به دين است
بدبخت ترين جامعة روي زمين است
ديني كه بود رهبرش آخوند خميني
قربان سر كفر ؛ كه كافر به از اين است

اين احمق ديوانة فرتوت مدمق
كارش همه با ملت ماتم رده كين است
اين قاتل بيرحم مپندار فقيه است
بر عكس ؛ سفيهي ست كه بيرحم ترين است
همدست وي ؛ آن صادق خلخالي جلاد
آنكو به قساوت پدر شمر لعين است
آنكس كه بجا(!) كشت ؛ فرستاد جهنم
ور كشت غلط ؛ جاش به فردوس برين است
او كشت زني را كه زنا داده به عسرت
يا كشت پسر را كه : “ اسير هروئين است “
از صادق خلخالي جلاد بپرسيد
راه و روش محكمة شرع چنين است ؟
شد دورة چاپيدن آخوند پس از شاه
زين گاه به پشت است و گهي پشت بزين است
بيدار شو ؛ ايراني ! بيدار شو از خواب
مقصود قيام تو نه آن بود و نه اين است
فرياد زند شيخ كه : آزاد و رهائي
سرتاسر ايران تو زندان اوين است
آخوند چو ديدي سر راهت ؛ بكش او را
اين فرقه مكانش به خدا زير زمين است

“ مسافر “ برگرفته از : “ آهنگر در تبعيد ؛ شهريور 1364 “

يا سپاس از اينكه سري به وبلاگخونة ما زديد ؛
در وبلاگ ما رونق اگر نيست صفا هست
هر جا كه صفا هست ؛ در آن عشق و وفا هست
احساس غريبي مكن ++ اينجا ++ كه رسيدي.
خيلي خوش اومدي باز هم از اين كارها بكن. بما هم سري بزن.
همزبان حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن ؛
شاد و آذرگونه باش ؛
در بهار زندگي ؛ سر سبز و با كردار باش .
تا نشستي ديگر ؛ تندرست و پويا باشيد.
“ مزدك “ خراباتي تبعيدي .

Thursday, May 16, 2002

ايران آرا

با ياد و خاطرة شادروان “ منوچهر محجوبي “
آزاده طنز نويس معاصر ايران

ذر مغرب ايران پسري بانگ برآورد :
“ آخوند كثيف است و پليد است و وقيح است “
در مشرق ايران همه از روي صداقت
فرياد كشيدند كه ؛ : احسنت ؛ صحيح است “
فرياد


سربازان اسلام
دو تا جوان را بعنوان “ مشمول غايب “ گرفته بودند
اولي گفت :
مگه چه عيبي داره ؛ من جزو لشگر امام زمانم ؛
او را آزاد كردند ؛ و از دومي پرسيدند : تو چه ميگوئي ؟؟؟
خودش را به بيماري زد و گفت :
من هم جزو تيپ امام زين العابدين بيمارم.
( بنقل از آهنگر در تبعيد ؛ تير ماه 1366 )