Thursday, May 23, 2002

ايران آرا

با درود بر شما كه به وبلاگخونه ما سري ميزنيد و
لاگداشت هاي ما را ميخوانيد .


سوآل امروز از خودم : بدونه اينكه قصد اهانت به
شخص و يا گروه خاصي را داشته باشم ؛
خوب نگاه كنيد باين عكس ( آقا ) ؛ بله ؛ اين عكس
اقاي منتظري ؛ ايشون سالهاست كه مورد غضب همكاران
فرار گرفته ؛ خانه نشين هستند ! سوال من اينست :
اگر نبودند چكار ميتوانستند براي من و شما بكنند ؟
بالاخره بعداز چند ثانيه فكر كردن ؛ جواب شوآل را پيدا كردم ؛
از اين امام زاده هاي رنگو وارنگ ؛ حاجت هيچكس برآورد نخواهد شد.
بابا مردم كاري از دست اين آقا و ساير آقايان همكار ايشان براي نجات خودشون هم بر نمياد !!!
چه برسه به ما ! راستي شما هم از خودت سوآل ميكني ؟؟؟
حالا با اين لطيفة كه برات نقل قول ميكنم ؛ حال كن و شايد يه سوآل روز هم براي تو پيش بيايد !!!
.خميني در آن دنيا
با لاخره به خوبي و خوشي ؛ خميني مرد و او را به آن دنيا بردند. وي كه خيال كرده بوده كه الان بهشت را آب و جارو و چراغاني كرده اند و منتظر ورود او هستند ؛
ميبيند كه تمام شهدا يش ؛ از جمله شهيد بهشتي ؛ و ..... جلو در بهشت مانده اند و رضوان به آنها اجارة ورود به بهشت را نميدهد !!!
خميني كه از اين مسئله خيلي ناراحت شده است ؛ امام حسين را ميبيند ؛ كه يك پروندة قطوري زير بغل دارد ؛ و با عجله به سوي دادگاه عدل الهي ميرود ؛
جلوي او را ميگيرد و پس از مدتي نشاني دادن ؛ به او حالي ميكند كه “ اولوالامر منكم “ است و به خاطر دفاع از حقانيت امام حسين سالها منبر رفته است ؛
و با لاخره هم بعداز هزارو چهار صد سال موفق شده حكومت را از كفار بگيرد و به فرزندان علي ابن ابيطالب بسپارد.
خلاصه ؛ حالا هم توقعش اينست كه امام حسين شفيع بشود تا پيروان او را به بهشت راه بدهند.
امام حسين ؛ كه عجله دارد ؛ ميگويد : -- “ خدا پدرت را بيامرزد ؛ من كه بقول خودتان ؛ با هفتاد و يكنفر ديگر به جنگ آن همه كفار رفتيم ؛ و از دم هم همگي كشته شديم ؛
و خلافت هم نصيبمان نشد ؛ چارده قرن است ؛ كه از اين محكمه به آن محكمه ؛ و از اين شعبه به آن شعبه ؛ پاسم ميدهند و تا الان با آن هفتادو يكنفر ديگر سرگردان
صحراي محشر مانده ايم .
تو كه هم به حكومت رسيدي ؛ وهم هزارها نفر را كشتي ؛ ديگر خيلي بايد پرو باشي كه “ دستخوش “ هم ميخواهي ! ( بركلي : روزبه )
( نقل از “ آهنگر در تبعيد “ شماره 79-80 ؛ بهمن 1365 )

همزبان ؛ حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن
سرخ و آذرگونة و هشيار باش.
احساس غريبي مكن + اينجا + كه رسيدي.
تطفآ اگر نظري ؛ پيشنهادي ؛ و يا انتقادي سازنده داريد گوشزد كنيد باين ++ خراباتي تبعيدي ++ با سپاس


0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home