Monday, March 30, 2009

يـادآوری


شـاه گنـاهش هميـن بــود


کيهــان - 20 اسفنــد 1357 _ 11 مارچ 1979
سخنرانی حجت الاســلام «سيـد علی خـامنــه ای» در حـوزهء علميــه قـُـم


کيهــان - 20 اسفنــد 1357 _ 11 مارچ 1979


هـر وقت بيســوادی، فقــر، گـرسنـگـی، ستـم و نـابـرابـری ريشــه کن شــد؛ انقـلاب بـه ثـمــر رسيــده است! علی خامنه ای، قـُـم، 20 اسفنـد 1357


بی سوادی و فقر مطلق
سرمایه _ سه شنبه 15 بهمن 1387
محمداحسان تقی زاده، سرپرست موسسه آموزش از راه دور، اعلام می کنــد: نرخ بی سوادی کشور در حال حاضر 13% است و 9 میلیون و 450 هزار نفر در کشور بی سواد مطلق هستند. با ادامه این روند ریشه کنی بی سوادی 75 سال طول می کشد!!!

بی سوادان ايران اسلامزده
فارس _سه شنبـه 25 تيــر 1387
محمد مهدی‌زاده، مشاور رئيس سازمان نهضت سوادآموزى كشور، گفت: 2/9 ميليون نفر در كشور بی‌سواد هستند.

کودکان خيابانی، فقر و تنگدستی خانواده ها
ايلنا _ يکشنبـه 3 شهريـور 1387
بيش از 90% کودکان کار و خيابان کشور به دليل فقر و تنگدستى و تلاش براى تامين معيشت خانوار خود بى سواد باقى مانده اند. کودکان کار ايرانى به دليل فشارهاى سنگين مالى در تامين هزينه خانوار از کمترين آموزش هاى علمى و اجتماعى بهره مند مى شوند و بيش از 90% کودکان خيابانی حتى سواد خواندن و نوشتن را هم ندارند. بيش از 600 هزار کودک کار در سطح استان تهران هنوز هيچ گونه آموزشى نديده اند!!!.

زيـر خط فقر مطلق
روزنامه حکومتی اعتماد ملی _ شنبه، 30 آذر ماه 1387
۲۹ تا ۵/۳۲% از جمعیت كشور در زیر خط فقر مطلق قرار دارند كه این درصد بیش از ۲۰ میلیون نفر از مـردم را شامل می‌شود.
بیش از ۸۶% شاغلان بخش عمومی و خصوصی غیر‌رسمی فقیر هستند!

25% جمعيت ايران فقيرند
اعتماد ملی _ يکشنبـه 30 تيــر 1387
گزارش سازمان ملل متحد:
در ايران [جمهوری اسلامی] بين 20 تا 25% جمعيت فقير هستند و اكثريت فقرا در ميان سالمندان، زنان و ساكنان مناطق روستايی به چشم می‌خورند.

زير خط فقر
فصلنامه «آمار اقتصادی» بانك مركزی _ شنبـه 12 مرداد 1387
دست كم چهارده ميليون نفر در ايران زير خط فقر هستند!!!

آدينــــه 3 آبـان 1387 _ مشهد
۳۰۰ هزار دختر بازمانده از تحصیل در روستاهای کشور شناسایی شده اند! ميانگين سنی اين دختران نگون بخت بین ‌١٥ تا ‌٣٠ سال است!!!؟

حاشیه نشینی، گسترش فقر در ایران تحت اشغال آخوندها
مهر _ شنبــه 18 آبان 1387
8 میلیون نفر در ایران اسلامزده حاشیه نشین هستند. حاشیه نشینان در ۷۰ شهر ایران سکونت دارند و ۲۰% از جمعیت را شامل می شوند.

زيـر خط گرسنگی نه خط فقر!
مرکز آمار جمهوری اسلامی _ شنبــه 26 بهمن 1387
موسی الرضا ثروتی، نماینده مجلس، اعلام کرد: « 10 میلیون نفری که زیرخط فقر بودند در حال حاضر به 14 میلیون نفر افزایش یافته اند.»
پژوهشگران: تعداد افراد زیرخط فقر را بیش از این دانسته و تخمین می زنند که تا 20 میلیون نفر در ایران زیرخط فقر زندگی می کنند.



شـاه گنـاهش هميـن بـود کـه می گفت:
"آنچـه مـن می گـويـم، نــه آنچــه ملت می خـواهــد".
امـروز هـرکس اين منش را تـکـرار کنــد کاری مطـرود و محـکــوم را انجـام داده است!؟
علی خامنه ای، قـُـم، 20 اسفنـد 1357

در فرمانروائی آخوندی _ اسلامی، سامانه «ولايت مطلقــه ولی فقيــه» یعنی چــه؟!


Labels: , , , , , ,

Thursday, March 19, 2009

ظهـور، حکایت مـن و امـام زمـان


کتابگزاری کیهان


ظهور، حکایت من و امام زمان
از دکتر شعاع الدین شفا[*]

دیدگاه معین زاده در قصه ظهور
شبیه شیخ فرید الدین عطار در منطق الطیر است.




انقلاب اسلامی سال 1357 که حکومت آخوندهای ریاکار و فاسد را برای ایرانیان به ارمغان آورد یک فاجعه بزرگ تاریخی بود و ملتی را که می رفت بالاخره جای واقعی خود را در جهان امروز به دست آورد، به بند خرافات و عقب ماندگی های مذهبی کشید. یک نکته مثبت در این اتفاقات شوم آگاهی مردم ایران از نتایج وحشتناک دخالت مذهب در امر حکومت است که قبلاٌ تا حد زیادی از آن بی اطلاع بودند.
کتاب ها و مقالات بیشماری چه به فارسی و چه به زبان های دیگر از طرف فرزانگان ایرانی و خارجی نوشته شده و طی آنها ماهیت آخوند و حکومت مذهبی به اطلاع مردم رسیده است. تعدادی از این نوشته ها و گفتارها ضد مذهب و تعدادی در جهت مبارزه با خرافات مذهبی است نه خود مذهب. بعضی دیگر در جهت رسوا کردن گروه دستاربند شیاد است و برخی به احساسات میهنی و ضد خارجی توجه دارد، ولی در این میدان هوشنگ معین زاده روش ابتکاری خاصی را ابداع کرده که از هر جهت جالب است. وی سالها پیش کار خود را با انتشار کتاب «خیام و آن دروغ دلاویز» آغاز کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد و سپس کتابهای دیگر از قبیل «آنسوی سراب»، «کمدی خدایان»، «آیا خدا مرده است؟» و «بشارت»، با سبک خاص خود ارائه داد که همه آنها نقش موثری در روشنگری داشتند و آخرین آنها کتاب «ظهور، حکایت من و امام زمان» است که اخیراٌ به چاپ رسید.
معین زاده در آثار خود از سبک سور رئالیسم Surrealism استفاده می کند که در آن زمان و مکان وجود ندارد و انسان های واقعی و تخیلی با یکدیگر ترکیب میشوند. وی از توسل جستن به مسائل ماوراء طبیعه امتناعی ندارد و منظور اصلی او پیامی است که در همه آثارش به چشم می خورد: رهایی از اندیشه های پلید و سپردن اختیار به دست مردم در یک جامعه آزاد و سکولار. اگر کارگردان بزرگ ایتالیایی «فدریکو فلینی» امروز زنده بود و با مطالب «ظهور» معین زاده آشنایی پیدا می کرد، می توانست بهترین فیلم سوررئالیستی خود را بر اساس آن تهیه کند و جایزه اسکار را یک بار دیگر به چنگ آورد. جـز معین زاده و فلینی چه کس دیگری می تواند امام زمان را از چاه جمکران بیرون بکشد و جبرئیل و امام زمان را وادار به تشکیل جلسه ای برای اقدامات مربوط به سقوط رژیم سرکوبگر آخوند کند و برنامه ای را که معین زاده طرح کرده و به تصویب نهایی قادر متعال که در این زمینه حرف نهایی را می زند رسانده به مرحله اجرا در آورد؟
معین زاده نثری شیوا و روان دارد و در عین حال تا سر حد امکان واژه های اصیل فارسی را به کار می برد.
معین زاده در یک شب تاریک و بارانی با امام زمان که به توصیه خداوند به پاریس برای دیدن وی آمده است برخورد می کند و او را به منزل خود می آورد. خداوند که شخصاٌ کتابهای معین زاده را خوانده و از آنها لذت برده است، امام را نزد او فرستاده تا فکری برای ملت بیچاره و اسیر اوهام و خرافات بکند.
معین زاده نقشه ای طرح میکند که توسط جبرئیل به اطلاع خدا میرسد و به مرحله اجرا در میاید. این نقشه برای رهایی ملت ایران از بند خرافات و حکومت آخوند است و امام زمان بازیگر اصلی آن به شمار می آید.
امام از چاه جمکران بیرون می آید و واقعیت ها را که با آنچه آخوندها در جهت گمراهی و عقب ماندگی مردم عنوان کرده اند، بکلی متفاوت است به اطلاع مردم می رساند. وی فی المجلس دادگاهی برای محاکمه سران رژیمی که به مردم ایران آن همه ستم روا داشته است تشکیل میدهد که دادستانی آن با «مام میهن»، این بانوی کهن سال زیبا و نورانی است که از گوشه آسمان بر تخت روانی مجلل به زمین می آید و در صندلی دادستانی دادگاه تکیه میزند و پس از این جلسه ماجراهای جذاب دیگری روی می دهد.
دیدگاه معین زاده در این قصه شبیه شیخ فریدالدین عطار در منطق الطیر است. پرندگانی که در جستجوی رئیس تصوری خود با تحمل مشقت فراوان به کوه قاف رسیدند تا سیمرغ را برای این مقام برگزینند، از وی اثری نیافتند و چون خوب نگاه کردند، عکس خویش را در آئینه دیدند که تعداد آنها سی مرغ بود. سیمرغ وجود نداشت و فقط اتحاد آنها توام با رنج فراوان باعث رسیدن آنها به مقصد شده بود.
کتاب دارای Happy Ending است، به این معنی که نقشه معین زاده مو به مو اجرا می شود و در نتیجه آن بدون این که خون از دماغ کسی بیاید، حکومت آخوندها به قول سعدی مانند برف در آفتاب تموز آب می شود و یک حکومت ملی که باید قانون اساسی جدیدی را تنظیم کند بر سر کار می آید تا آزادی و مساوات و عدالت را پایه ریزی کند.
این نقشه یک شرط کوچک دارد تا عملی شود. این شرط چیست؟ باید کتاب«ظهور» را تا انتها خواند تا به آن واقف شد.

هـوشنگ معيـن زاده[+]

* * * * *


دکتر شعاع الدین شفا[*]، برادر استاد «شجاع الدین شفا» است که قبل از انقلاب آخرین سفیر ایران در ایتالیا بود. وی دکتری خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه نوشاتل سوئیس گرفته و در وزارت امور خارجه پست های مهمی بر عهده داشت. دکتر شفا در سال 1351 به مناسبت ترجمه «سفر نامه پیتر ودلا دله» از ایتالیایی به فارسی جایزه بهترین کتاب سال را دریافت داشت.


Labels: , , ,