انتقـام اســلامی بهمـن
احکام و آموزه های مـذهبـی، تفکــر اسلامی؛
سرچشمــهء بيکاری، تُهی دستی، فساد، تـُهی مغـزی، تبعيض، هنجارشکنی و آسيبهای اجتماعـی است !؟
درست است که ميهن ما در شکست قادسيه سقوط کرد، ليکن آن شکست يک شکست کاملآ نظامی از يک نيروی کاملآ بيگانه و مهاجم بود نه يک شکست از درون. از اينروی هم نيروی اشغالگر هرگز حتا در درازای چهارده سده هم نتوانست از نظر فرهنگی بر کشور ما مسلط گردد و بتواند نُرمهای مورد نظر خود را پياده کند. ليکن از آنجا که فتنه ی شوم پنجاه و هفت از درون و به دست مشتی بر ما تحميل شد که ظاهرآ هم ايرانی بودند، آنچه که در اين سی ساله بر سر ميهن ما، به ويژه بر سر اخلاق و فرهنگ مردم ما از سوی اسلاميون داخلی آمده، بی گزافه گويی دستکم چند ده برابر تمامی آن چهارده سده است.
تخريب بنيان های اخلاقی ـ بويژه ويران کردن نظم مدنی ريشه دار ايران ـ بوسيله ی بيضه داران اسلام، البته که از همان فردای سقوط ايران در قادسيه آغاز شد، بر اساس شواهد تاريخی هم، بزرگترين دليل به انحطاط رفتن فرهنگ و ويران شدن تمدن درخشان ما بوسيله ی اين آيين خرافه گستر و جهل پرور و خونريز، همين جايگزين ساختن وحشيگری با نام احکام اسلامی با نرم ها و قوانين مدنی ايران بوده، اما از آنجا که اسلاميون در اين هزار و چهار صد ساله هرگز مانند اين سی سال مستقيمآ بر ايران حکومت نکرده بودند، هرگز هم نتوانسته بودند که کالبد ميهن ما را اينچنين از مدنيّت و به ويژه از شرافت انسانی و اخلاق و معنويت تهی سازند.
ادامــــه؛ بخوانيــد و داوری کنيــد[+]
Labels: 1979 Islamic Republic, Amir Sepehr, Iran, Islam