Sunday, November 26, 2006

آثار و تأليفات حـلاج


REFRESH ONCE PLEASE

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


حـلاج شير بيشهء تحقيق

اشاره:
چاپ پانزدهم کتاب حلاّج - پس از سال ها تأخیر و انتظار – اخیراً منتشر شده است. بعد از گذشت حدود 30 سال از نشر نخستین چاپ حلاّج (تهران، اردبیهشت 1357)، نویسنده اینک در حال نتظیم و تدوین مجموعهء یادداشت ها و تحقیقات 30 سالهء خود دربارهء این شخصیّت شگفت تاریخ ایران و اسلام می باشد. بنابراین، امید است که متن کامل حلاّج در آینده - با بیش از 500 صفحه - چاپ و منتشر گردد.
مقدمه و پیشگفتار چاپ جدید حلاّج، کم و کیف تحقیق و سیر و سلوک نویسنده با حلاّج را نشان می دهد. در انتشار اینترنتی مقدمه و پیشگفتار کتاب، تمام زیرنویس ها، منابع و مآخذ حذف گردیده اند. برای آگاهی از این منابع و مآخذ، خوانندگان علاقمند می توانند به اصل کتاب حلاّج (چاپ پانزدهم) و یا به سایت نگارنده [+]
مراجعه نمایند.

آثار و تأليفات حلاج
حلاج دارای تأليفات بسيار بوده و رسالاتی در مسائل اجتماعی، فلسفی و سياسی داشته بطوريکه عطار نيشابوری از او بنام
« آن شير بيشهء تحقيـق، آن شجاع ِ صفدر ِ صدّيق، آن غرقـهء دريای موّاج، حسين بن منصور حلاّج » نام بُرده است.
شخصيت های تاريخی، محصول يک روند تاريخی – اجتماعی هستند که در جريان پراتيک و درک ارزش های اجتماعی، حادث می شوند، شکل می گيرند، قوام می يابند – و برای پاسخ دادن به يک ضرورت عينی و اجتماعی، بميدان کشيده می شوند.
با آنچه که گفته ايم ما معتقديم که تحقيق در زندگی و عقايد حسين بن منصور حلاّج مستلزم اين است که کم و بيش همهء متون و منابع تاريخی در اين باره، مورد ارزيابی انتقادی قرار بگيرند. به عبارت ديگر، برای شناخت چهرهء آزاده و انديشمند حلاج، او را نه در انبوه روايات و آثار منسوب و مجعول، بلکه حلاّج را باید در متن وقايع تاريخی و همراه با تحولات اجتماعی و فرهنگی – سياسی زمانش، کشف و ارزيابی کرد.
ادامــهء متن کامل[+]
[+]علی ميـرفطـروس
فروردين ماه 1356 - تهـران
بـازنـويسی:
آبـان 1382 - نوامبر 2003 - پاريس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Saturday, November 18, 2006

حــلاج - این مرد کیست؟ - 3


REFRESH ONCE PLEASE

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



حسین بن منصور حلاج و فلسفه انسان – خــدائی

« کافــرم بــه دين خــــــدا
کُفــران
نــزد من هنـــر بـُوِدَ
و بــر ِمسلمانان زشت »

بخاطر فقدان منابع مُعتبر، اشکال يا ابعاد اين « الحــاد » برای ما روشن نيست اما برخلاف برداشت های سطحی و گاه مُغرضانهء بعضی منتقدان کتاب حاضر، اين الحاد ، نــه مادی و «آته ئيستی » بوده و نه مارکسيستی! بلکه در گرايش عام خود، اعتقاد به نوعی اصالت انسان ( انسان خــدائـی ) بوده است (با همهء ضعف ها و محدوديت های تاريخی آن) اعتقادی که هم کينهء شريعتمداران متعّصب عليه حلاّج را بدنبال داشت و هم نفرت و نفرين صوفيان خرقه پوش را. اين عقيده زمانی منطقی بنظر می رسد که بدانيم حلاّج در عصر شديدترين منازعات فلسفی و مجادلات مذهبی زندگی می کرد و اين همه بر حيات اجتماعی و تفکر فلسفی حلاّج بی تأثير نبود. او، مکتب عارفانی مانند «بشر حافی» و «بايزيد بسطامی» را درک کرده بود که در عقايد «کُفرآميز»شان به اسقاط حج و ديگر فرايض اسلامی ، معروف بودند اما هيچگاه بخاطر اين عقايد، مورد تعقيب و محاکمه قرار نگرفته بودند. حلاّج همچنين در عصر متفکر بزرگی مانند «ابن راوندی» زندگی می کرد. ابن راوندی نيز ابتداء يکی از بزرگترين علمای مذهبی زمانش بوده که کتاب ها و رسالات فراوانی در تأئيد و تبليغ اسلام تأليف کرده بود. او مرجع بسياری از مسلمانان (خصوصاً شیعيان) بشمار می رفت، اما پس از مطالعات و تحقيقات بسيار، سرانجام از دین اسلام برگشت و مـُـرتــد گرديد و عليه اسلام و باورهای مذهبی رسالات بسيار نوشت آنچنانکه در يکی از رسالات خود به پيغمبر اسلام و قرآن تاخته و تأکيــد کرده:

« خــدا همچون دشمن خشمگينی است که داروئـی جز کُشتن او نيست ».

جمع آوری آثار حلاّج از طرف پاسداران شريعت و ممنوعيت فروش آنها، آتش زدن صد ها تأليف و رسالهء حلاّج ، قتل فجيع او و آتش زدن و بر باد دادن خاکسترش – همه و همه – از کينهء سوزان شريعتمداران و هراس پاسداران ديانت و خلافت نسبت به عقايد حلاج حکايت می کنند و نشان می دهند که آثار و عقايد او چه خطرات بزرگی متوجه اسلام می ساخت.[+]ادامـــه
[+]علی ميـرفطـروس
فروردين ماه 1356 - تهـران
بـازنـويسی:
آبـان 1382 - نوامبر 2003 - پاريس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Thursday, November 16, 2006

حــلاج - این مرد کیست؟ - 2


REFRESH ONCE PLEASE

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



تصوف طغیان و پیدایش انسـان خـــدائـی


تصوف طغیان: (که در حکومت عباسیان و «عصر زرین فرهنگ ایران» در زمان سامانیان (قرن چهارم هجری / دهـم میلادی) چهره می نماید و رفته رفته قوام می یابد. سپری شدن استبداد سیاه اُموی، نهضت فرهنگی ایرانیان در ترجمه و نشر آثار فلاسفه و متفکرین یونانی و هندی، و بالاخره، نهضت عقلی معتزله – که مبانی جزمی اسلام را متزلزل ساخت و باعث شک و انتقاد از بسیاری اصول و عقاید اسلامی گردید – همه وهمه، موجب پیدایش مرحلهء نوینی در تصوف (عرفان) گردید. این دوره – همچنین – با رشد شهرنشینی و پیدایش خانقاه هائی که عموماً باشگاه پیشه وران خرده پا بودند، مشخص می گردد. شاید بتوان گفت که تصوّف این دوران تبلور پیکار معنوی اقشار خرده پای شهری علیه باورها و اعتقادات سُنتی مذهب حاکم بود. از همین هنگام است که «خانقاه»ها بسان سنگری در مقابل «مسجد»ها قــد علم کردنــد.
وجه مشخصهء تصوف این دوره: عصیان عارفان علیه باورهای سُنتی، سرپیچی از قواعد مذهبی، شک در اصول و عقاید فقها، توجه و بازگشت نظر متصوفه از « خـــدا » به « انسان » و بالاخره ظهور "بایزید بسطامی" ، "حسین بن منصور حلاّج" ... و طغیان علیه « خــدا سالاری » و پیدایش « انسـان خـــدائـی ».
تصوف این دوران، در واقع تجلی مبارزه معنوی دو دیدگاه آريـائی و سامی ست که اولی، نمایندهء «توحید اشراقی» و دومی، نمایندهء «توحید عددی» بود. در تفکر اشراقی رسیدن به الوهیّت و نبوّت در توان همه انسان هاست، در حالیکه در تفکر عددی، تنها معدودی افراد برگزیده (پیغمبران و اولیاء الله) شایسته نبوت و رسالت و الوهیّت هستند. در جهان بینی اشراقی (آريـائی) نماز و روزه و حج و فرایض مذهبی، سد راه و مانع حصول به حقیقت اند و به رابطه
مستقیم انسان با خدا تاکید می شود. [+]ادامـــــه
علی ميرفطروس
فروردين ماه 1356 - تهـران
بازنويسی:
آبان 1382 - نوامبر 2003 - پاريس

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~


بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~

Monday, November 13, 2006

حــلاج - این مرد کیست؟ - 1


REFRESH ONCE PLEASE

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



حــلاّج

علی میرفطروس


اشاره:
چاپ پانزدهم کتاب حلاّج - پس از سال ها تأخیر و انتظار – اخیراً منتشر شده است. بعد از گذشت حدود 30 سال از نشر نخستین چاپ حلاّج (تهران، اردبیهشت 1357)، نویسنده اینک در حال نتظیم و تدوین مجموعهء یادداشت ها و تحقیقات 30 سالهء خود دربارهء این شخصیّت شگفت تاریخ ایران و اسلام می باشد. بنابراین، امید است که متن کامل حلاّج در آینده - با بیش از 500 صفحه - چاپ و منتشر گردد.
مقدمه و پیشگفتار چاپ جدید حلاّج، کم و کیف تحقیق و سیر و سلوک نویسنده با حلاّج را نشان می دهد. در انتشار اینترنتی مقدمه و پیشگفتار کتاب، تمام زیرنویس ها، منابع و مآخذ حذف گردیده اند. برای آگاهی از این منابع و مآخذ، خوانندگان علاقمند می توانند به اصل کتاب حلاّج (چاپ پانزدهم) و یا به سایت نگارنده [+] مراجعه نمایند.
حلاج
پيـشگفتـار(برای چاپ چهاردهم )
اندیشیدن به حلاّج از دوران نو جوانی در من شکفته شد، یعنی در یکی از شب های سُنتـّی «یلدا » که حافظ خوانی های پدر، مرا با این شعر شگفتِ « حافظ » آشنا ساخت:

گفت: آن یار کزو گشت سر ِ دار بلنـــــــد
جُرمش این بود که اسرار هویدا می کرد


- این مرد کیست که از طرف شریعتمداران، تکفیر شد بطوریکه بدستور علمای اسلامی، رسالات و نوشته های وی را جمع آوری کرده و سوزاندند؟
- این مرد کیست که پاسداران دیانت و خلافت، او را تعقیب، دستگیر، محاکمه و سرانجام بطرز فجیعی بقتل رساندند؟
- این مرد کیست که پس از قتل وحشیانه اش، شریعتمداران و پاسداران سیاسی آنان از خاکسترش نیز – حتی – هراس داشتند بطوریکه روز دیگر گفتند: « این فتنه بیش از آن خواهد بود که در حالِ حیات او ... پس، حلاج را بسوختند و خاکسترش را به دجله ریختند ».
- آیا عقاید و آثار او چه خطراتی متوجهء ، شریعت و شریعتمداران می ساخت؟
[+]ادامــــــــه

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~



بی‌خــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـران‌زمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم

~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~