Thursday, June 30, 2011


سیامک مهــر


اتهام: توهین به مقدسات



«« به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی و امر و پدیده-ای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه و توجیه و تفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال می‌باید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است »»

زمانیکه حکومت اسلامی تشکیل شد، ازآن پس، «اسلام» دین مردم نیست، بلکه ایدئولوژی حکومت است. ایدئولوژی سیاسی است. وسیله کسب قدرت و حفظ قدرت است. زمانیکه دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت شد، از آن پس، مقدسان ومقدسات، ابزار کسب و حفظ قدرت و انحصارات‌ است. سیاست تمامی امور و پدیده-ها را به ابزار تبدیل می‌کند. حتا نان سفره مردم را، مانند همین مضحکه یارانه‌-ها که دولت احمدی نژاد براه انداخته است.
در رژیم استبداد دینی، مقدسات و مقدسین، ابزار سرکوب واختناق و بهانه-ای است برای ساکت کردن و حذف‌ و نابود کردن مخالفان و معترضان وضع موجود. مومنین اگر نگران حرمت واحترام مقدسات خود هستند، می‌‌‌باید آنها را در صندوقچه-ای در خانه و حریم خصوصی خود نگهداری و محافظت کنند. با قرار دادن مقدسات بر سر راه دیگران و سد معبر کردن، طبیعی است که مقدسات و مقدسان زیر پای عابران لگد هم بخورنــد.
مقدسات در حوزه خصوصی و شخصی شاید به دیگران آسیب جدی وارد نسازد، اما اگر این معتقدات و باورهای جاهلانه مذهبی و مادون ِارتجاع، به سیاست و قانون وعرصه عمومی وارد شود، آنزمان حق ِ طبیعی و مدنی و شهروندی دیگران است که از حقوق وآزادی‌-های خود در برابر تجاوزات مومنین به دفاع برخیزند.
اساسا امور مقدس، اشیا مقدس، اشخاص مقدس و مجموعا مقدسات، سرگرمی و دل‌-مشغولی انسان قدیم و پیش مدرن و بدوی و عقب مانده است. مقدسات که نقش ضد تکاملی آن مسطمح نظر حاکمان اسلامی است، در حقیقت دست‌مایه و سرمایه قدرت‌-ها و شیادان برای پس‌-مانده نگه داشتن مردم و جامعه است. وسیله تثبیت جهل و تحمیق عمومی است. مردمی که این همه مقدسات دارند، خفه-اند، خفقان گرفته-اند. چون در هر نقطه-ای که با قدرت برخورد و تصادم داشته باشند، در واقع با مقدسات در افتاده-اند. با مقدسات، یعنی با اموری که چون و چرا نمی پذیرد. واجد هیچ کاستی وعیب وزشتی نیست وهیچ وجه زیان‌-باری در آن متصور نخواهد بود. نقد‌ناپذیراست و خرد بشری را راهی به سنجش میزان و مقدار حقیقتش نیست. پاکی و خالصی و حقیقت مسلم است. امر قُدسی دور از دسترس انسان و فرا کائناتی است.
در رژیم اسلامی، علاوه بر هر سنگ و چوب واستخوان مرده-های هزاران ساله که در بیابان-ها یافت شده و گنبدی بر آن نهاده-اند و مقدسات ساخته-اند، امور و پدیده‌-های معمول و عادی بشری نیز مقدس شده است. شهر مقدس، نظام مقدس، دفاع مقدس… بنابراین و به عنوان مثال، اگر گفته شود که "قـُم" شهر کثیفی است لابد به مقدسات توهین شده است. و با جنگ که از پدیده‌-های زشت بشری است، قابل نقد وانتقاد نیست. هیچکس نباید درباره هشت سال نکبت و ویرانی و جنایات جنگ جمهوری [حکومت] اسلامی با عراق حرف بزند. اینکه یک فرقه جاهلانه‌-یِ مذهبی، برای خود مقدسین و مقدسات بی شماری ساخته و پرداخته است، نه برای اعضای آن فرقه امتیازی محسوب می‌شود و نه برای دیگران مسئولیتی به همراه دارد. هیچ اتهامی به اندازه اتهام “توهین به مقدسات” سخن لغو و یاوه و مهملی نیست. مقدسات در رژیم اسلامی سنگری است که حاکمان و صاحبان قدرت پشت آن پنهان شده و با آزادی و حقوق بشر می جنگند. از طرفی، سنگ و چوب و کتاب و کلام واستخوان مرده‌-های هزاران‌ ساله ملک طلق هیچکس نیست. هیچ کس وکیل مقدسات نیست، هیچ کس وکیل قرآن نیست، وکیل نبی نیست. قرآن نیز به مانند میلیون‌-ها عنوان کتاب دیگر، نمی‌تواند از چون و چرا و از شک و نقد و بررسی مُبرا و بدور باشد.
هر چند توهین به کتاب شفای ابن‌سینا وکتاب سیاستِ ارسطو محلی از اعراب دارد، در آن صورت توهین به کتاب قرآن نیز دارای معنی است. اینکه اعضای یک فرقه‌-ی مذهبی کتاب دینی خود را مقدس و آسمانی بپندارند، برای دیگران وظیفه‌-ای بهمراه نمی‌آورد، در آسمان چاپخانه‌-ای وجود ندارد که کتاب تولید کند؟! با آسمانی‌ خواندن یک کتاب و یک متن هیچ چیز تغییر نمی‌کند.
ازسویی دیگر، هرآنچه، هر شیئ و شخصی، وهرکلام و مکانی که از نظر معتقدات اعضای یک فرقه‌-ی مذهبی، مقدس و پاک و معصوم انگاشته می‌شود، اگر از دید دیگران و دگراندیشان، بویژه وقتی که از منظر تاریخی به این موضوعات و مسایل وامور می‌نگرند، خرافاتی زشت و پلید و مظهر تباهی دانسته شود، آیا ایشان می‌باید خفقان بگیرند؟ می‌باید دهان خود را ببندند وهیچ نقدو انتقاد وتحلیل وتفسیری در این موارد نداشته باشند؟ چرا که ممکن است احساسات ِمومنین یک فرقه‌-ی مذهبی جریحه‌دار شود و حمل بر توهین به خود کنند؟
آیا مشکل بیشتر از هر کجا در احساسات نامتعادل ایشان نیست؟ آیا این احساسات در حقیقت توحش انسان‌-های بدوی و یا نوعی بیماری عصبی نیست؟
درباره اتهام “سب النبی” نیز باید گفته شود که مرده‌های هزاران ساله وکیل ندارند. “توهین” به شخص حقیقی زنده معنا دارد که می باید با پاهای خود به دادگاه رفته واز فرد توهین کننده به شخص خود شکایت کند. هر چقدر “سب السقراط” و “سب الکنفسیوس” معنا دارد، آنوقت “سب النبی” هم با معنی است. اگرچه این قیاس مع الفارق است!
در رژیم اسلامی، سیاست مقدس شده است و تنها متولیان امامزاده-ها و قدیسین و آنهایی که به عالم غیب(!) متصلند و نماینده خدا می‌باشند، مجاز به دخالت درسیاستند. گردش قدرت فقط وفقط در میان اعضای یک فرقه جاهلانه‌-ی مذهبی که البته هر یک خود نیز مقدسند جاری است. در نظام اسلامی نقد و انتقاد وگردش وجابجایی قدرت تنها وتنها در و از درون ممکن است. درچارچوب تفکر فرقه‌-ای، هرکس عضو فرقه وسرسپرده نیست، دشمن است و وظیفه ایمانی اعضای فرقه است که تا حذف فیزیکی وی تلاش کنند. به همین دلیل در رژیم اسلامی لیبرال‌-ها، دموکرات‌-ها، کمونیست‌-ها، سکولار-ها، ملی‌گرایان وسایر دگراندیشان و اقلیت‌-های مذهبی، مرتد و محارب و معاند و ضد‌انقلاب وعامل صهیونیزم بین المللی خوانده می‌شوند و هر انگ و افترایی که به آنان بسته شود، توجیه فرقه‌-ای و ایمانی داشته ودر چهارچوب کلی مقوله “فتنه” و فتنه‌گران می‌بایست از صحنه و صفحه گیتی حذف شوند.
نظام سیاسی را مقدس انگاشتن، قدرت را مقدس دانستن، همانطوریکه دائما از بوق و بلندگو-های رژیم اسلامی از ”نظام مقدس جمهوری اسلامی” سخن می رود، آیا جز مخالفان سیاسی را کافر خواندن و هر اعتراض وانتقاد را به معاند و دشمن نسبت دادن وسرکوبی مخالفان وشهروندانی که به گردش و جابجایی قدرت در دمکراسی معتقدند، معنی و مفهوم و نتیجه‌-ی دیگری در بردارد؟

به واقع اگر در دنیا و در هستی انسان، چیزی وامرو پدیده‌-ای مقدس پنداشته شود که به هیچ بهانه وتوجیه وتفسیری قابل تعرض نباشد و در همه حال می‌باید گرامی داشته شود، به یقین که آن واقعیت، جان انسان است، آن چیز زندگی است، در صورتیکه در آیین وآموزه اُقتلو-اُقتلو، بی‌مقدار و بی‌ارزش‌-ترین واقعیت و پدیده هستی جان انسان وزندگی اوست. اعدام وتیرباران و دارزدن وترور وقصاص ودست وپابریدن و چشم درآوردن، تازیانه زدن به تن ِانسان و سنگسار وجود ِنازنین انسان، جزو اصول حیاتی و اساس و رمز پایداری و ماندگاری آیین اُقتلو-اُقتلو است.
(آموزه-ی قُتلواتقتیلا)

سیامک مهر (محمدرضا پورشجری سابق) نویسنده وبلاگ؛ گزارش به خاک ایران
اردیبهشت۹۰- زندان رجایی شهر

*************
دسته‌بندی‌شده در: فرهنگ ایرانی | بیان دیدگاه »

«نوشوی و نوشدن» تنها با تحول فرهنگی میسر است
نوشته شده در ۰۶/۲۶/۲۰۱۱ به وسیله‌ی رضا ایرانی | ویرایش
«نوشوی و نوشدن» تنها با تحول فرهنگی میسر است
جانم ، بارها اشاره کرد‌ه‌ام که این باصطلاح تحصیل‌کرده‌گان و اساتید، هنوز” اندر خم یک کوچه‌اند” یکی نیست از “فیلسوف و استاد” محترم بپرسد که خوب اختلاف شما با رژیم شاه و یا کنونی در چیست؟ مگر هر دو درپی استقرار “مدرنیزاسیون” نبوده و نیستند؟ آیا تنها مدیریت‌شان مسئله بوده و هست؟ «نوشوی و نوشدن» در گام نخست با فهم و شعور و اندیشیدن کار دارد تا وارد کردن تکنولوژی!
«نوشوی و نوشدن» هیچ ربطی به “مدیریت” ندارد! بلکه دراساس با اندیشیدن با مغز خویش در راستای فرهنگ مردمان خود و یافتن راه‌های رگ وپود فکری مردمان خویش است تا بتوان آن را تر و تازه نمود، و از سر «نو» شد نه اینکه هواپیما و … وارد کرد!
واقعا” مقصود از این همه مصاحبه‌های بی‌معنا و خنک چیست؟ حرف و اندیشه‌ تازه‌ای که از خود ندارید، دارید؟ عمریست که همین حرف‌ها را زده‌اید، کافی نیست؟
*************
نوشته شده در ۰۶/۲۸/۲۰۱۱ به وسیله‌ی رضا ایرانی
نوشتاری که می‌خوانید تازه‌ترین نوشته‌ی «سیامک مهر» نویسنده‌ی زندانی در، زندان حکومت اسلامی می‌باشد.
با آرزوی رهائی هرچه‌ زودتر سیامک و سیامک‌ها، و برخاستن میهن.
ر. ایرانی

Labels: