صـدای طغيـان، تنهـائی و تبعيـد
REFRESH ONCE PLEASE |
ناصر خسرو قباديانی:
صدای طغيان، تنهائی و تبعيد
(بخش اول)
(فصل دوم از کتاب در دست انتشار «تاریخ در ادبیات»)
علی ميرفطروس
* اشعار ناصرخسرو را می توان اولین نوع «شعر ایدئـولوژیک» در ادبیـات
پارسی بشمار آورد.
* ناصرخسرو، سرآغاز ِ دوره ای ست که طی آن، فرهنگ شاد و حمـاسه
دنیاگرای ایرانِ پیش از اسلام، در تصوّف ناشاد و عـرفانِ دنیاگریز بعـد از
اسلام مُضمحل گردید.
* ناصرخسرو در اشعارش از «خـِرَد» و «علم» ستایش ها کرده است، اما
باید دانست کـه این ستایش ها - اسـاسـاً- در خدمت اعتقـادات دینی و
بقصد توجیه عقلی عقاید اسماعیلی ِ او بوده است.
« بـگذر ای بـاد دلـفروز خـراسانی!
بر يکی مانده به يمگان درّه، زندانی
ُبرده اين چرخ جفا پيشه به بيدادی
از دلش راحت و زتنش، تن آسـانی
گشته چون برگ خزانی زغم غربت
آن ُرخ ِ روشن ِ چـون لالة ُنعمـانـی
بی گناهی شده همواره بر او دشمن
ترک و تازیّ و عراقی و خراسانی». (1)
قصايد بلند و کلمات مطنطن، هيکل بلند و چهرة پرهيبتش را عيان می کنند.
ناصر خسرو قباديانی در سال 394 /1004 در قباديان بلخ بدنيا آمد و دوران کودکی و نوجوانيش در همين شهر به تحصيل علوم متداول زمان گذشت. خانوادة ناصرخسرو از اعيان محترم و معروف منطقه بود و او در نخستين سال های جوانی، کارگزار، دبير ديوان، عامل و مستوفی حکومت بود و خصوصاً در عصر سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی و سپس در دستگاه طغرل سلجوقی، موقعيت و مقام درباری داشت. (2) طبع پرشور و سرشت نوجوی ناصرخسرو، او را به مطالعه فلسفه ها و اديان مختلف کشانيد (3) بطوری که حتّی با علم طب، نجوم، فلسفه يونان و رياضيات نيز آشنا شد.
عصر ناصرخسرو، عصر اختلافات خونين مذهبی، فقدان امنيت اجتماعی و آشفتگی های گسترده سياسی بود. بازار جدال های مذهبی چنان گرم بود که پيروان مذاهب شافعی، حنفی، اسماعيلی، شيعه امامی و غيره، ضمن انتقاد و دشنام به «مذاهب باطل»، تهمت های سختی به يکديگر نسبت می دادند و در اين راه، حتّی از وقاحت و بی شرمی نيز پرهيز نمی کردند. (4)
دامنه اختلافات و کشمکش های مذهبی در اين دوران چنان وسعت داشت که از حوزه عوام به عرصه خواص کشيده شد و نه تنها علمای مذهبی درنفی مذاهب يکديگر «رديـّه» ها نوشتند، بلکه شاعران زمان نيز در اين تعصّبات و جدال های مذهبی شرکت کرده و به هجو و انتقاد مخالفان خود پرداختند و حتی تهمت های مذهبی را وسيله ای برای انتقامجويی های شخصی قرار دادند بطوری که - مثلاً - ظهيرالدين فاريابی، يکی از پيروان عقل گرای معتزله را چنين دشنام گفته است: [+] ادامــه متن کامل
بیخــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـرانزمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم