Friday, February 28, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


با اين همه غم در خانهْ دل
اندكي شادي بايد
كه گاه “ نوروز “ است ...
بهار در راهست
و “ نوروز “ بهمراه او مي آيد
شاد و اميدوار و زنده بايد بود ...

--------------------------
ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

طغيان « خوارج »

مؤلف « تاريخ سيستان » يادآمور ميشود كه : در زمان “ ’حٌجاج “ ؛ « يبدالله بن ابي بكره » ( سردار خليفهْ ا’موي ) با سپاهي فراوان به جانب سيستان رفت ؛
و مردم سيستان به كمك خوارج ؛ جنگي شديد با سپاهيان خليفه نمودند آنچنانكه “ هيچكس از آن سپاه نماند : يا كشته شدند يا بمردند. ...
چنانكه ايشان را « جيش القتاء » نام كردند “ . --» ( تاريخ سيستان - ص 111 )

در سال 107 هجري نيز « خوارج » سيستان - بار ديگر - طغيان كردند و “ يزيد بن غريف “ ( حاكم ا’موي ) را - در حاليكه در مجلس نشسته بود
و 1500 مرد مسلح محافظ او بودند - كشتند .

« ’هشام بن عبدالملك » ( خليفهْ ا’موي ) “ اصفع بن عبداله كلبي “ را با سپاهي فراوان براي سركوبي خوارج به سيستان فرستاد .
در جنگ هاي شديد و خونين همهْ لشگريان خليفه كشته شدند بطوريكه بقول “ يعقوبي “ : “ حتا يك تن از ايشان جان بدر نبرد “ . --» ( تاريخ يعقوبي -ج2 - ص 288-289 )


بررسي جنبش هاي اجتماعي در تاريخ ايران و اسلام اين نكته بسيار مهم را روشن ميكند كه در بيشتر اين جنبش ها ؛ دين - اساسا“ - “ تابع “ بوده است نه “ متبوع “
و توده هاي شورشي نه براي تآمين خلافت اين “ امام “ يا آن پيشواي مذهبي ؛ بلكه - اساسا“ - براي تآمين منافع طبقاتي خويش مبارزه ميكردند .
اين مبارزات - بخاطر شرايط مادي جامعه و محدوديت هاي تاريخي - اگر چه خود را در زير لواي مذهب يا عرفان پنهان ميساخت ؛
اما - در ذات خويش - ناشي از منافع طبقاتي شورشيان و بيانگر خواست هاي سياسي - اجتماعي آنان بوده است .


براين اساس : « خوارج » نيز - كه در آغاز به خاطر تسليم طلبي و محافظه كاري حضرت علي در مبارزه با اشرافيت ا’موي ؛ شورش كرده
و از گروه پيروان علي “ خارج “ شده بودند - ضمن مبارزهْ شديد با حكومت علي و معاويه ؛ در مراحلي از مبارزات آيندهْ خويش ؛ خصلت “ ضد علي “ را از ياد بردند
و بخاطر اشتراك منافع با شيعيان شورشي در مبارزهْ عليه اشرافيت خلفاي ا’موي و عباسي ؛ با شيعيان متحد شده ؛
بصورت يك نهضت وسيع اجتماعي - سياسي آشكار گرديدند بطوريكه مورخين از حضور و شركت شيعيان در نهضت هاي خوارج ياد ميكنند . --»
--» ( نگاه كنيد به : مجمل التواريخ و القصص - ص 302 )
-------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
--------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home