Saturday, February 08, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

حضرت علي و حمايت از ابوبكر ؛ ’عثمان و ’عمر

اسناد معتبر تاريخي ( كه ظاهرا“ مورد قبول مدعيان “ اسلام راستين “ نيز هست )
همگي از حمايت بيدريغ و از پشتيباني آشكار « حضرت محمد و علي » از « عثمان » ياد ميكنند.

ما از پيوند و همبستگي حضرت محمد با ابوبكر ؛ ’عمر و خصوصا“ عثمان ياد كرده ايم و در مورد پشتيباني حضرت علي نيز ياد آمر ميشويم كه :
اين حمايت و پشتيباني آنچنان عميق و گسترده بود كه حضرت علي - خود - اعتراف كرده است :
“ آنقدر از عثمان ( اين “ دژ استوار ارتجاع ا’موي “ ) دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار شوم “ --» ( نهج البلاغه - خطبهْ 240 - + تاريخ طبري - ج6 - ص2266 )

اين : « حضرت علي » بود كه بهترين مشاور سياسي « ابوبكر ؛ عثمان و عمر » بشمار ميرفت . --»
--» ( نگاه كنيد به : تاريخ طبري - ج5 - ص 1822 و 1824 و 1842 و 1864 و 1943 و 2046 + ناريخ طبري - ج6 - ص 2590 +
+ اخبار الطوال - دينوري - ص 147 + الكامل - ابن اثير - ج1 - ص 213 و 217 و 239 ).

اين « حضرت علي » بود كه پس از بيعت با ابوبكر - يعني همان “ تجسٌم اشرافيت “ ( بقول دكتر شريعتي ) در مسجد از جاي خود برخاست و خطاب به ابوبكر گفت :
“ ما بيعت خود را با تو فسخ نميكنيم و اين كار را نخواهيم كرد ؛ زيرا رسول خدا ترا در كار دين و امامت بر ما - در نماز - ’مقدٌم داشت ؛
پس كيست كه بتواند ترا از ادارهْ دنياي ما ؛ باز دارد و واپس اندازد ؟ “ .

اين « حضرت علي » بود كه دخترش ( ا’مٌ كلثوم ) را به ازدواج « ’عمر » درآورد و عمر ؛ چهل هزار ( درهم يا دينار ؟ ) مهر او كرد .
اين : حضرت علي بود كه “ كاتب “ ’عمر بود .
اين : حضرت علي بود كه در سال 17 هجري در غياب ’عمر ؛ در مدينه جانشين او گرديد.
اين : حضرت علي بود كه دوبار جان ’عمر را از مرگي حتمي نجات داد .
اين : حضرت علي بود كه بخاطر علاقه و احترام به ابوبكر ؛ عمر و عثمان ؛ سه پسرش را ابوبكر ؛ عمر و عثمان نام گذاشت .
اين : حضرت علي بود كه در برابر حكومت هاي ” جابر “ ! « ابوبكر ؛ ’عمر و ’عثمان » 25 سال سكوت كرد
و در تحكيم قدرت و حاكميت “ اشرافيت مجسٌم “ ( يعني ابوبكر ) و “ دژ استوار ارتجاع ا’موي “ ( يعني ’عثمان ) - صادقانه - كوشش و همكاري نمود .
اين : حضرت علي بود كه در شوراي انتخاب خليفه - در پاسخ به اين سؤال « عبدالرحمن بن عوف » كه :
“ اگر خلافت از تو بگردد و به تو نرسد ؛ كدام يك از اين جمع را براي اينكار شايسته تر ميداني ؟ “ « علي » گفت : “ ’عثمان “ را . --»
--» ( تاريخ طبري - ج 5 - ص 2070 - 2071 . 2079 ) .

اين : حضرت علي بود كه در شورش توده ها عليه عثمان - بي اعتناء به خواست عدالتخواهانهْ آنها -
- از اين “ دژ استوار ارتجاع ا’موي “ ( بقول آقاي ورداسبي )- سرسختانه - دفاع كرد .

اين : حضرت علي بود كه بهنگام محاصرهْ كاخ عثمان - بوسيلهْ توده هاي مردم - امام حسن و امام حسين را با جمعي از يارانش
- مسلحانه - براي دفاع و حفاظت از عثمان ؛ بسوي او فرستاد بطوريكه به « امام حسن » گفت :
“ تو برو و بدر سراي عثمان باش و اگر ايشان ( شورشيان ) خويشتن را به خانهْ عثمان اندر كنند ؛ تو رها مكن و مگذار و با شورشيان همداستان مباش
و اگر حرب بايد كردن ؛ حرب كن و اگر كشته شوي - باري - شهيد باشي . “ --» ( تفسير طبري - ج5 - ص1360 )

امام حسن و امام حسين نيز براي دفاي از عثمان ؛ با توده هاي شورشي به سختي جنگيدند تا جائي كه « ’عثمان » از آنان خواهش كرد تا دست از جنگ بدارند.
اما امام حسن و امام حسين “ همچنان جنگ ميكردند و به خاطر عثمان فداكاري مي نمودند “ .
------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
-------------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home