Friday, February 14, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

بيست و پنج سال سكوت (؟) حضرت علي !

« ز’بير » كسي است كه وقتي خلافت - در ماجراي سقيفه - بدست ابوبكر ( اين تجسٌم اشرافيت ) افتاد و حضرت علي از حكومت محروم شد ؛
در خانهْ فاطمه ( زن علي ) متحصٌن گرديد و براي دفاع از خلافت علي ؛ تنها كسي بود كه از خانه بيرون آمد و شمشير كشيد. --« ( قاسطين ؛ مارقين ..- ص 305 ).

« ز’بير » از نامي ترين نيزه داران و مجاهدان جنگهاي پيغمبر و علي بود . --» ( همان مآخذ - ص 305 )
« ز’بير » كسي است كه در شوراي « ’عمر » نيز ( براي تعيين خليفه ) رآي خود را - در برابر ’عثمان - به علي داد و بنغع خلافت علي ؛ با عثمان جنگيد . --»
--» ( قاسطين ؛ مارقين ... - ص 305 + قرن ما ؛ در جستجوي علي - ص 102 ) .

و « طلحه » ؟؟؟
“ طلحه “ كسي است كه از طرف پيغمبر “ طلحة الخير “ لقب يافت . --» ( قاسطين ؛ مارقين ؛ .. - ص 305 )
“ طلحه “ كسي است كه در جنگ « ا’حد » چنان فداكاري و صميميتي در حفظ جان پيغمبر نشان داد كه پيغمبر با عبارتي خارق العاده او را ستود .
“ طلحه “ كسي است كه به همراه « زبير » از رهبران قيام عليه عثمان و از بزرگترين زمينه سازان حكومت علي بود ؛
“ طلحه “ و “ ز’بير “ - با رآي دادن به علي - بعنوان دو چهرهْ معروف و متٌنفذ و از صحابي نزديك پيغمبر ؛ خلافت علي را در برابر دشمنان و منافقان ؛ تقويت كردند.
“ طلحه “ و “ ز’بير “ قريب نيم قرن - از نخستين ايام بعثت و ظهور محمد - به عنوان درخشنده ترين اصحاب پيغمبر بشمار مي آمدند ؛
آنها وفادارترين و با سابقه ترين مرداني بودند كه در نهضت اسلامي ؛ پابپاي پيغمبر بوده و براي اسلام ؛ كوشش و فداكاري كرده بودند.
ايندو - همواره در متن نهضت اسلام و در متن فعاليتها و كشمكش ها ؛ جهد و جهاد ها و خطرات بودند و از بهترين ياران ؛
مشاوران و همدستان پيغمبر و از برجسته ترين مجاهدان اسلام شناخته شده بودند. --» ( چه نيازي است به علي ؟ - ص 147 + قاسطين ؛ مارقين ؛.. - ص 305 )

همهْ اين ستايش هاي غرور انگيز از بزرگترين شيفتهْ “ تشيع سرخ علوي “ ( دكتر علي شريعتي ) است. ما دربارهْ شخصيت ؛ مقام و منزلت “ طلحه “ و “ ز’بير “ -
مخصوصا“ از “ دكتر علي شريعتي “ نقل قول كرده ايم ؛ تا اولا“ : به دوستي و پيوند عميق اين “ تجسٌمهاي اشرافيت “ با پيغمبر اسلام و حضرت علي تآكيد كنيم ؛
ثانيا“ : به جايگاه و منزلت مذهبي - سياسي آنها در طول نيم قرن تاريخ اسلام اشاره نمائيم ؛ - ثالثا“ : با استناد به بزرگترين نظريه پرداز “ تشيع علوي “
كوشيديم تا از طرف آقايان “ ورداسبي “ و “ شريف “ و “ مجاهدين “ - بار ديگر - متهم به “ جعل حقايق تاريخي “ ! نگرديم
و در عين حال به دوستان “ اسلامشناس “ خود از قول آن فرزانهْ بزرگ ( عطار بيشابوري ) بگوئيم :
در تعصٌب مي زند جان تو جوش
عاشقان را جان چنين نبود ؛ خموش !

بر خلاف آنچه كه كليداران گنجينة اسلام راستين جعل كرده اند - « امام حسن » و خصوصا“ « امام حسين » - نه ! “ پيشواي انقلابي مظلومان و ستمديدگان “
بودند و نه “ سرور شهيدان و آزادگان جهان “ - بقول “ مولانا “ :
تا بداند كافر و گبر و يهود
كاندرين صندوق جز لعنت نبود.
---------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
----------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home