Sunday, November 03, 2002

شاعران امروز ايران



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ” »»»

««««« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»»»»»

گفتگو با « علي ميرقطروس » و « ديدگاه ها »ي او در بارهْ شاعران امروز ايران را دنبال ميكنيم :
بخش هاي قبلي اين گفتگو را حتمآ مطالعه بفرمائيد

.... و يا ” بتول عزيزپور ” كه گذشته از شعر ؛ در ترجمه نيز دست دارد و كار ارزشمند و سختي دربارهْ دوران صفوي ( به زبان فرانسه ) نوشته است.
او شاعري است كه يا زباني شتابان ( نه شتابزده ) و با جملاتي كوتاه و كم ؛ بيشترين مفاهيم را القاء ميكند :
×××××
«« نه ! تكاپوي اين خيال ؛ به فتح خاطره اي نمي انجامد / بايد ؛ خواب هاي تكهٌ تكهٌ را سرو سامان بدهم / و كلمات ” زدوده ” ؛ ” پاك شده ” ؛ ” ازياد رفته ” را /
// از طبيعت بدوي كتاب لغت ؛ بيرون بياورم / و در كمرش آفتاب ؛ پهن كنم ... اين چنين ؛ روزهاي دست بسته ؛ در ارتباط زندهْ بهار ؛
از خميازهاي طولاني ؛ خلاص خواهند شد / و دلتنگي از قاب كهنه ؛ پر خواهد كشيد / و بوي عشق ؛ خانه را ’پر خواهد كرد /
و آتشي كه سر ما را سوزاند ؛ و دل ما را روشن نكرد / جائي در پستوي صندوقخانه ؛ زير خاكستر فراموشي ؛ فراموش خواهد شد / تا اين چنين ؛
از شبح هاي بي چهره ؛ از هيچ ها و نبودها - شايد - كوهي نشود بنام افتخار ؛ و سرافكندگي به تصرف ؛ خانه نگيرد ؛ در خانگاه چشم ما ... »»
×××××
ويژگي اشعار ” عزيزپور ” ؛ ” مينا اسدي ” و ” ژيلا مساعد ” در اينست كه بعداز « فروغ » ؛ از مسائل ؛ روحيات و عواطف زن ايراني سخن گفته اند ؛
با اين شعرها - اينك - ما ميتوانيم بطور مستقل از « شعر زنان امروز ايران » سخن بگوئيم.

و يا ” رضا مقصدي ” كه به غناي چشم گيري در تغزلٌ عاشقانه دست يافته است. ” دو بيتي ”هايش و شعر ” با آينه دوباره ’مدارا كن ! ”
بي ترديد شعرهائي هستند ماندني كه در لحظه هاي سياه خستگي و سرگشتگي در ما زمزمه ميشوند :
×××××
اي آنكه بر سپيده نظر داري ....... تا بشكفد شكوفهْ بيداري
آئينه از زبان تو ميگويد ....... بيرون فكن ز خود ؛ غم زنگاري
زاري مكن ؛ فسرده مشو ؛ منشين! ..... بشكن شب سترون بيزاري
كم نيست شعله هاي بلند عشق ..... با اين بلند شعله ؛ تو بسياري
با آئينه دوباره ’مدارا كن ! ..... يارا ! در آستانهْ ديداري !
( ” رضا مقصدي ” )
×××××
و يا ” رضا فرمند ” كه در كتاب « مادرم زيبا نشد » بطور بسيار زيبا و هنرمندانه اي از رنج ها و اسارت هاي تاريخي زن ( مادر ) ايراني سخن گفته است.
همچنين بايد از ” م . پيوند ” ياد كنم كه از ’پر كارترين شاعران ده سالهْ اخير است.
در سخن گفتن از شعر و ادبيات ايران در خارج از كشور ؛ بايد از ” مهدي اخوان لنگرودي ” نيز ياد كرد كه بيش از 20 سال است در ” اطريش ” اقامت دارد ؛
اماٌ چنان با شعر و ادب امروز آشناست كه گوئي تازه از ايران آمده است. دو كتاب شعرش - با نام ” چوب و عاج ” و ” آبنوس بر آتش ” -
- اخيرا“ منتشر شده اند و كتاب ” نقره و آب ”ش به وسيلهْ محقٌق و كافكا شناس معروف اطريشي - خانم ” هاكرمولر ” -
- ترجمه و بزودي منتشر خواهد شد. شعرش ؛ شفاف و مهربان است :
×××××
« در دوام آئينه و چراغ / با ’مشتي از گندم مي آئي / و صبح ؛ در قلمرو تو ؛ آرامش است و زيبائي /
و تو ؛ مثل آواز قديمي يك عشق / در آبي ها ؛ انعكاس مي بابي ... ».
×××××
همچنين بايد از خدمات ارزندهْ مجلهْ ” كاوه ” و سردبيرش ( محمد عاصمي ) و زنده ياد ” علي مستوفي ” ( احمد صادق )
در پاسداري و ترويج فرهنگ و شعر و ادبيات ايران در خارج از كشور ياد كرد ...
مي بينيد كه - بر خلاف تصٌور عده اي - شاعران ما ؛ در خارج از كشور چندان هم ” بي كار ” نيستند ؛ بلكه - هريك - بقدر توان خود ؛
در غناي شعر امروز تلاش ميكنند......
برگرفته از كتاب «« ديدگاه ها »» گفتگو با : ” علي ميرفطروس ” به همتٌ : بهروز رفيعي
فردا ادامهْ اين گفتگو را دنبال خواهيم كرد.با ما باشيد

هميشك و خبرچين يادتان نرود.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home