Wednesday, October 23, 2002

انقلاب اسلامي( 2 )



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»


تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ” »»»

««««« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»»»»»

گفتگو با « علي ميرقطروس » و « ديدگاه ها »ي او را دنبال ميكنيم :
بخش هاي قبلي اين گفتگو را حتمآ مطالعه بفرمائيد

س - فراموش نكنيم كه در سال هاي 50 -57 شبكهْ عظيمي از مساجد و مدارس ديني در سراسر كشور وجود داشت.
” ’ملا ”ها با تبليغات خود از طريق اين شبكهْ عظيم ؛ در حقيقت ؛ ’مناديان و پيشاهنگان “ انقلاب اسلامي ” در شهرها و روستا ها بودند.
اين شبكهْ عظيم مساجد و مدارس اسلامي - در حقيقت - عامل بسيار مهمي در ” بسيج ” و سازماندهي نيروهاي مذهبي در سال 57 بودند.

ج - تلقيٌ از مساجد و مدارس اسلامي به عنوان ” شبكهْ عظيمي در سازماندهي و بسيج توده اي در سال 50 - 57 ” تا حدود زيادي ” اغراق آميز است.
زيرا كه قبل از انقلاب 57 ؛ اين شبكه ها - پنهان و آشكار - تحت نظر دولت ( سازمان اوقاف و ساواك ) قرار داشتند و از عملكردهاي سياسي ناچيز برخوردار بودند.
يكي از رهبران مذهبي انقلاب 57 - خود - تآكيد كرده كه : «« بزرگترين نقطهْ قوٌت ما ؛ بي سازماني ماست »».

از اين گذشته ؛ براي روستائيان ايران ؛ تبليغ انديشه هاي ” خميني ” بمعناي ” بازگشت به ده ” و بمنزلهْ استقرار ’مجدٌد ” روابط ارباب و رعيتٌي ” بود ؛
بهمين جهت ؛ روستا ها - عليرغم باورهاي اسلامي خود - در مجموع از حوزهْ تبليغات سياسي ’ملاٌ ها بر كنار بودند و لذا نقشي در انقلاب 57 نداشتند.
همين جا گفتني است كه حكومت ” رضا شاه ” اگر چه بر سيادت قطعي علماي مذهبي خاتمه نداد ؛ امٌا بر منافع مادي و معنوي آنان ؛ ضربه هاي جدٌي وارد ساخت.
اصلاحات اجتماعي سال 40 « محمد رضا شاه » نيز به سلطهْ بلامنازع علماي مذهبي و ” محاكم شرع ” در شهرها و روستا ها خاتمه داد
( كنترل املاك موقوفه ؛ بودجهْ بندي مدارس مذهبي و مساجد از طريق ادارهْ اوقاف )
بهمين جهت است كه ” آيت اللٌه خميني ” در سخراني هاي خود آنهمه به ” اين پدر و پسر ” ابراز تنفٌر و انزجار كرده است.

نيروهاي فعال سياسي - فرهنگي در سال هاي 50 ( روشنفكران و دانشجويان ) - اكثرا” - نيروهاي “ غيرمذهبي “ بودند.
رشد روز افزون نيروهاي غيرمذهبي و انزواي نيروهاي اسلامي در عرصهْ حيات سياسي - فرهنگي جامعهْ ؛ انچنان بود كه بقول ” دكتر شريعتي “
و “ حجه“ الاسلام خاتمي ”( وزير ارشلد ايلامي ) : « دانشگاه ها ؛ مرعوب هياهوي تبليغي الحاد بودند و بچه هاي مسلمان در دانشگاه هاي ايران
فاچاقي ” زندگي ميكردند. در اين دوران ؛ مدرنيسم و ماركسيسم در دو جبهه باورهاي اسلامي را مورد هجوم قرار دادند... »

با اين تركيب : در حوادثي كه به انقلاب 57 منجر شد ؛ اولين گروههاي اعتراضي عليه رژيم ” شاه ” ؛ روشنفكران ” لائيك ” و دانشجويان بودند :
” ده شب ” ( كانون نويسندگان ايران ) و ادامهْ آن در دانشگاه ” آريامهر ” ( شب شعر “ سعيد سلطانپور “ ) به اعتراضات و اعتصابات دانشجوئي دامن زد.
براي اولين بار ؛ شركت كنندگان در آن شب ها ؛ به خيابان ريختند و مبارزهْ ضد دولتي را عمومي كردند.
تنها پس از اعتراضات روشنفكران و اعتصابات دانشجويان بود كه نيروهاي مذهبي ( بازاريان و ’طلابٌ ) جرآت يافتند و شروع به اعتراض ؛
بستن بازارها و راهپيمائي كردند. شعارهاي مردم تا دي ماه 57 ؛ شعارهاي دموكراتيك و غير اسلامي بود ( آزادي مطبوعات ؛ آزادي زندانيان سياسي و ... )
تنها در آستانهْ انقلاب ( بهمن ماه ) ما شاهد شعار « حزب فقط حزب اللٌه ؛ رهبر فقط روح اللٌه » و يا
« استقلال ؛ آزادي ؛ جمهوري اسلامي » بوديم و از اين زمان بود كه ” حاشيه نشينان شهري “ هم قدم به ميدان انقلاب گذاشتند.
انقلاب ” ايران ” يك « انقلاب شهري » بود و جايگاه و پايگاه آن ؛ مراكز شهرها بود. روستائيان ( كه نصف جمعيت ايران را تشكيل مي دادند )
همانطور كه گفتيم در انقلاب 57 حضور نداشتند. از اين گذشته : وجود اقوام مختلف ’سنيٌ مذهب در ايران ( كردها ؛ تركمن ها و بلوچ ها )
عملا” چيزي بنام ” حكومت اسلامي “ به رهبري “ خميني “ شيعه مذهب را براي بخش عظيمي از مردم ايران ؛منتفي ميساخت.
بهمين جهت - چه قبل و چه بعداز روي كار آمدن “ خميني “ - نواحي ’سنيٌ نشين ايران ؛ هيچگاه با عقايد سياسي - مذهبي او همراه نشدند.
برگرفته از كتاب «« ديدگاه ها »» گفتگو با : ” علي ميرفطروس ” به همتٌ : بهروز رفيعي
فردا ادامهْ اين گفتگو را دنبال خواهيم كرد.با ما باشيد

هميشك و خبرچين يادتان نرود.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home