اسلامشناسي « اشراف مكه »
ايران آرا
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس
اشراف مكه ؛ اسلام را مي پذيرند
4 - « عثمان » كه در آرزوي فرمانروايي و حكومت بود و از استثمار و بهركشي توده ها ثروت هنگفت و فراواني بهم زده بود ؛
بزودي اسلام مي پذيرد و ” حضرت محمد ” دو دختر خود ( رقيه و ا’م كلثوم ) را به ازدواج ” عثمان ” در مي آورد ؛
و به او « ذ’والنورين » لقب ميدهد (؟) - ( قابل ذكر است كه در قرآن جمع دو خواهر براي يك شوهر حرام شده است . ” نگاه كنيد به : سورهْ نساء - آيهْ 23 ” )
مورخين اسلامي تاكيد ميكنند كه « رقيه » ( زن ” عثمان ” و دختر پيغمبر ) بر اثر عدم سازش و خشونت اخلاقي ” عثمان ” بضرب تازيانه و بدست او بقتل ميرسد
و در حقيقت ؛ ” عثمان ” : قاتل دختر محمد بوده است ؛ ـ ( منتخب التواريخ - حاج محمد هاشم خراساني ص 24 و 25 )
امٌا موقعيت اقتصادي و اجتماعي ” عثمان ” چيزي نبود كه حضرت محمد با اين مسايل ؛ آنرا نديده بگيرد و از آن بگذرد ؛
لذا دومين دختر خود ( ا’م كلثوم ) را به ازدواج عثمان در مي آورد تا پيوند خود را با اشراف ” بني ا’ميه ” همچنان حقظ نمايد.
روايت است كه پيغمبر گفت : ” اگر دختر سومي داشتم ؛ آنرا هم به همسري « عثمان » در مي آوردم ” - ( آفرينش و تاريخ - مقدسي - ج 5 - ص 20 )
بدين ترتيب اموال و ثروت هاي بي شمار ” عثمان ” و موقعيت اجتماعي او ؛ در جهت توسعه و تحكيم قدرت سياسي - مذهبي حضرت محمد قرار گرفت.
« عثمان » ؛ روزي كه كشته شد يكصد هزار دينار طلا’ ؛ يك ميليون درهم وجه نقد و همچنين اسب ها و شترهاي بسيار داشت
و بهاي املاك و اراضي او 200 هزار دينار ( در حدودده ميليون ’دلار ) بود. - ( مقدمه - ابن خلدون - ج 1 - ص 392 - 391 . )
« عثمان » ؛ از نزديكان و از محارم مخصوص پيغمبر و ” كاتب وحي ” بود . - ( تاريخ يعقوبي - ج 1 - 446 + تاريخ طبري - ج 4 - ص 1303 )
و از طرف حضرت محمد بارها به حكومت و فرمانداري مدينه و ساير ولايات اسلامي منصوب شد و سرانجام نيز « خليفهْ سوٌم » گرديد.
_____________________
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home