اسلام شناسي
ايران آرا
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ”
««« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»»»
اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس
پيشگفتار بر چاپ نهم كتاب
چاپ جديد ان كتاب زماني انتشار مي يابد كه ” رژيم اسلامي ” حاكم بر ايران مدت چهار سال است كه نمودار برجسته اي از يك حاكميت مذهبي را
در برابر همهْ آزاديخواهان به قضاوت گذاشته است.
حاكميت سياهي كه - بدرستي - تنها با جهل و جنايت ؛ تعصب و كتابسوزان ؛ خون و جنون ؛ شكنجه و زندان ... و تيرباران تعريف ميشود.
در فروردين ماه 1357 - وقتي كه نخستين حركت هاي مردمي ؛ ميرفت تا قيام خونين خلق را تحقق بخشد - بودند روشنفكراني كه
چاپ و انتشار اين كتاب را نوعي « چپ روي » ؛ « مغرضانه » و « بي اطلاعي از مباني اسلام راستين » قلمداد ميكردند.
در واقع : پنجاه سال حكومت ” ستمشاهي ” خاندان پهلوي و در نتيجهْ : سركوب همهْ سازمانهاي انقلابي ؛ امحاء همهْ كانونهاي مترقي ؛
سانسور شديد تمام ارگانهاي فكري و فرهنگي و توقيف هرگونه اثر تحقيقي « بر خلاف شرع انور اسلام » باعث شد تا بسياري از نويسندگان مترقي
و نيروهاي انقلابي با كم بهاء دادن به مطالعات تحقيقي - تاريخي و عدم شناخت مباني عقيدتي اسلام و نقش ” روحانيت ” در تاريخ مبارزات طبقاتي توده ها
و خصوصا“ با نا آگاهي از عقايد سياسي - اجتماعي « خميني » - بويژه در ” تحريرالوسيله ” و ” ولايت فقيه ” - از ايفاي نقش تاريخي خويش در آگاهي ؛
سازماندهي و هدايت توده ها باز بمانند.
پس از گذشت چهار سال كه حاكميت اسلامي يكي از سياه ترين و خونبارترين حكومت هاي تاريخ را بر جامعهْ ما مسلط كرده است
اينك آناني كه « خميني » را ” پدر بزرگوار ” ؛ ” سمبل شرف ملي و اسلامي ” و ” ضد امپرياليست ” مي ناميدند
و اسلام او را ” چهرهْ راستين ايدئولوژي اسلام ” مي خواندند از استقرار « اسلام راستين » ديگري سخن ميگويند و در تحقق اين هدف -
ضمن ابراز انحصار طلبي هاي سياسي و نفي و انكار سازمان ها و ايدئولوژي هاي انقلابي - با كسي كه ديروز در پيشاپيش عقب مانده ترين
و نا آگاه ترين قشرهاي جامعه ( با فريادهاي « شورا بي شورا » ... « ما كردستان را خانه به خانه مي كوبيم » ... )
كوشيد تا در كارخانه ها و در دانشگاه نهران ؛ كردستان ؛ تركمن صحرا ؛ خوزستان و ... در ميان خون گرم آگاه ترين
و انقلابي ترين فرزندان خلق ؛ « تولد جمهوري اسلامي » را جشن بگيرد - « ميثاق وحدت » بسته اند.
توده هاي محروم ميهن ما پس از چهار سال تحمل و تجربهْ خونين حاكميت اسلامي ؛ بتدريج به آگاهي هاي تاريخي - طبقاتي خويش دست مي يابند
اينك وظيفهْ همهْ نيروهاي آزاديخواه و انقلابي است كه - با حفظ همبستگي هاي درون خلقي - ضمن مرزبندي دقيق و روشن با نيروهاي مبارزي
كه براي استقرار « جمهوري دموكراتيك اسلامي » ميكوشند - در تحقق يكي از مضمون هاي اساسي انقلاب دموكراتيك ايران -
-- يعني : ( اصل جدائي كامل دين از دولت ) مبارزه نمايند.
در پايان يادآور ميشود : كتاب حاضر - اساسا“ - براي كارگران و زحمتكشان پيشرو ايران تاليف شده است از اين رو :
ضمن رعايت ايجاز و اختصار فراوان ؛ شيوهْ نگارش آن « فاضلانه » نيست( و نبايد هم باشد ) زيرا با ضرورتي كه احساس ميشود
مؤلف عميقا“ معتقد است كه تحقيقاتي از اينگونه - با حفظ شيوهْ علمي - بايد از حوزه هاي « آكادميك » به حوزه هاي « اجتماعي » كشانده شوند.
««« علي ميرفطروس »»» برلن - مارس 1983
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
هميشك و خبرچين يادتان نرود.
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home