اسلامشناسي « ماجراي غرانيق »
ايران آرا
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس
ماجراي غرانيق
ماجراي ستايش ’بت هاي مهم قريش كه به « غرانيق » مشهور ميباشد ؛ براين اساس است كه :
در لحظات نا اميدي ؛ وقتي كه پيغمبر آيهْ « افرايتم اللات ئ العزي = ’مشركان ! آيا دو ’بت بزرگ ” لات ” و ” ’عزي’ ” را ديديد؟ » - ( سورهْ النجم - آيهْ 19 )
را قرائت كرد ؛ به ستايش آن ’بت ها پرداخت و گفت :
« تلك الغرانيق العلي’ و ان شفا عتهنٌ ‘ترنجي = آن ’بت ها ( لات و ’عزي’ ) بزرگ اند و همانا شفاعت آنها پذيرفته است »......
آنگاه حضرت محمد به سجده افتاد و مشركين و كافران قريش نيز از ستايش پيغمبر خوشنود شدند و به سجده افتاد.(1)
(1) - ( تاريخ طبري - ج 3 -ص 881 - 883 + تفسير شريف لاهيجي - ج 3 - ص 201 . )
اين آيهْ از متن اكثر قرآن هاي موجود ؛ حذف شده است زيرا گروهي از مسلمانان معتقد بودند كه آيهْ ستايش ’بت ها را ” شيطان بر زبان پيغمبر جاري ساخت ”( !!! )
و گروهي ديگر از مسلمانان اساسا” ماجراي « غرانيق » را انكار كردند ؛ امٌا آيات متعددي مبني بر نكوهش و پشيماني محمد از اين عمل ( ستايش ’بت ها )
در قرآن هست كه واقعهْ « غرانيق » را بروشني تائيد ميكنند. - ( نگاه كنيد به : ” سورهْ حج - آيهْ 52 و 53 + سورهْ اسري’ - آيهْ 73 و 76 . ” )
مهاجرت به « مدينه » و تحكيم قدرت سياسي - مذهبي
بهر حال پس از مدتي ؛ محمد و پيروان اندك او ؛ مجبور ميشوند كه از مكه به ” مدينه ” مهاجرت نمايند.
شهر مدينه با امكانات كشاورزي و تجارتي خود ؛ پايگاه زمينداران و سوداگران رباخوار عربستان بود كه ” يهودي ”ها و ” مسيحي ”ها در آن اكثريت حاكم داشتند
و بخاطر رقابت هاي اقتصادي و دشمني هاي طايفه اي ؛ همواره مورد نفرت و دشمني ” مكي ”ها بودند ؛ علاوه بر اين :
يهودي ها و مسيحي هاي ” مدني ” عموما“ معتقد به خداي يگانه بودند و اين امر ؛ اختلاف عقيده و دشمني بين آنها و ” مكي ”هاي ’بت پرست را شديدتر ميساخت.
بدين ترتيب : شهر مدينه پايگاه و پناهگاه مناسبي براي تحكيم و تقويت قدرت مذهبي و سياسي محمد بشمار ميرفت.
حضرت محمد براي كسب پايگاه سياسي و پيشبرد عقايد مذهبي خود ؛ ابتداء با علم كردن « لا’ اكراه في الدٌين » -- ( سورهْ بقره - آيهْ 256 . )
در برخورد با يهودي ها و مسيحي ها ؛ شيوهْ مسالمت آميز و ’مدارا در پيش گرفت و با استفاده از دشمني هاي موجود بين مردم مدينه و مكه ؛
توانست بيشتر نيروهاي اقتصادي و اجتماعي مدينه را بر عليه اشراف مكه ؛ متحد كند. (2)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(2) - محمد به محض تحكيم قدرت سياسي - مذهبي خود ؛ بزودي همين ياران و دوستان مدني ( يهودي ها و مسيحي ها ) را بزرگترين دشمنان مسلمين خواند ؛
و مسلمانان را به مبارزه با آنان تشويق كرد ( سورهْ مائده - آيهْ 15 و 82 + سورهْ توبه - آيهْ 29 و سوره هاي ديگر ).....
بايد يادآور شد كه مخالفت بيش از حد محمد با ” يهود ”ي ها قبل از همه ؛ ” جنبهْ اقتصادي داشت نه مذهبي ” ؛
زيرا كه قسمت عمدهْ ثروت ” حجاز ” در دست آنها بود و مسلمانان پس از كشتار يهوديان ؛ غنائم و ثروت هاي بسيار بدست آوردند.
نگاه كنيد به : ( تاريخ طبري - ج 3 - ص 1148 - 1149 - 1153 . )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعار « انما المؤمنون اخوه » يا « لا اكراه في الدٌين » البته مانع آن نبود كه حضرت محمد ؛
پيروان مذاهب ديگر ( اهل كتاب ) را بجرم نپذيرفتن اسلام ؛ يكجا سر نبرٌد بطوريكه در مورد ” بني ’قريظه ” پس از جنگ و تسليم شدن مردم اين قبيله ؛
دستور داده شد « 900 نفر از جوانان و مردان ” بني ’قزيظه ” ؛ را سر بريدند و اموال و دارائي مردم اين قبيله
و زنان و كودكان آنان را بعنوان بردگي » بين مسلمانان تقسيم كرد. (3)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(3) - نفائس الفنون - شمس الدين محمد آملي - ص 321 + منتخب التواريخ - حاج محمد هاشم خراساني - ص 54 +
+ پرتو اسلام - احمد امين - ج 1 - ص 117 + تاريخ طبري - ج 3 - ص 1088 - 1091.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
” طبري ” يادآور ميشود كه : « پيغمبر بگفت تا در زمين ؛ گودال ها بكندند و ( حضرت ) ” علي ” و ” ’زبير ” در حضور پيغمبر ؛ گردن آنها را زدند » - ( ج 3 - ص 1093 )
در اينگونه جنگ ها ؛ اعراب مسلمان حتيٌ از همخوابگي با زنان شوهردار پرهيز نميكردند و اين ؛ البته دستور ” قرآن ” بود. ( سورهْ نساء - آيهْ 24 . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
««« بابك دوستدار »»»
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home