Tuesday, October 01, 2002

بدون آگاهي از گذشته ؛ بدون چشم اندازي از آينده



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ” »»»
« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»


گفتگو با « علي ميرقطروس » و « ديدگاه ها »ي او را دنبال ميكنيم :
بخش هاي قبلي اين گفتگو را حتمآ مطالعه بفرمائيد

بدين ترتيب : حملات و هجوم هاي اقوام نيمه وحشي ؛ وجود خشكسالي ها و قحطي ها و زمين لرزه هاي ’متعدد ( كه در سراسر تاريخ 2500 سالهْ ايران تگرار شده اند )
باعث ’گسست هاي ’متعدد در سير طبيعي تكامل اجتماعي و اقتصادي جامعهْ ” ايران ” گرديدند.

فقدان ثبات سياسي پايدار ؛ دست بدست گشتن حكومت ها و ويراني شبكه هاي آبياري و توليدي توسط مهاجمان ؛ باعث نوعي دلسردي و بي تفاوتي روستائيان
و پيشه وران جهت سرمايه گذاري و ترميم شبكه هاي توليدي گشت. همچنين : فقدان ” امنيت ” در جاده هاي تجاري براي حركت آزاد كالا ها
و سرمايه ها و عدم مصونيٌت بازرگانان و استبداد خشن ’حكام و سلاطين وقت ( كه عمومآ ريشه در خصلت بدوٌي و خصوصيٌات قبيله اي آنان داشت )
باعث شد تا ” مالكيت ” - غالبآ - در دست پادشاهان و سران نظامي باشد.

جدا نشدن اقتصاد شهري از اقتصاد روستائي ؛ باعث شد تا دو قطب ’مخالف ” فئودال ” و ” بورژوا ” ( آنچنانكه در تاريخ اجنماعي غرب شاهد آن بوديم )
و صف بندي طبقاتي و سازمان هاي مربوط به ’تجارٌ و بازرگانان ( كه صاحب قدرت مستقل صنفي - سياسي باشند ) در ايران پديد نيايد ؛
بلكه اين دو قطب اجتماعي ( فئودال ها و ’تجار ) در هم ادغام شدند و با وحدت منافع ؛ مشتركآ به سركوب جنبش هاي مردمي پرداختند.

اين حملات و ويراني ها و فقدان يك ثبات اجتماعي - سياسي پايدار ؛ باعث گرديد تا « سرمايه داري تجاري » در ايران هيچگاه به « سرمايه داري صنعتي » تكامل نيابد.
در حاليكه در غرب بخاطر آرامش و امنيٌت سياسي - اجتماعي و شرايط مطلوب جغرافيائي ؛ بورژوازي اروپا توانست ” ميراث خوار ” همهْ ارزش ها و اندوخته هاي
باقيمانده از ” فئوداليسم ” باشد ؛ در ” ايران ” ( بخاطر هجوم ها و حملات مختلف وگسست هاي متعدد فرهنگي - اجتماعي ) اين ” انباشت اقتصادي و اجتماعي ”
و انتقال علمي و فرهنگي صورت نگرفت ؛ بلكه ما ؛ مجبورشديم - هر بار - از ” صفر ” آغاز كنيم : «« بدون آگاهي از گذشته ؛ بدون چشم اندازي از آينده ... »»
برگرفته از كتاب «« ديدگاه ها »» گفتگو با : ” علي ميرفطروس ” به همتٌ : بهروز رفيعي
فردا ادامهْ اين گفتگو را دنبال خواهيم كرد.با ما باشيد

هميشك و خبرچين يادتان نرود.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home