« دينگرائي » و « اسلاميٌت »
ايران آرا
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .
««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ” »»»
« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»
گفتگو با « علي ميرقطروس » و « ديدگاه ها »ي او را دنبال ميكنيم :
بخش هاي قبلي اين گفتگو را حتمآ مطالعه بفرمائيد
س- با اينهمه ؛ هنوز علٌت يا علل اين ” فلاكت تاريخي ” ناگفته مانده است ؟ با اين گذشتهْ تاريخي ؛ چرا ما - بر خلاف جوامع غربي - از تكامل اجتماعي
و تاريخي ( و مثلآ از استقرار دموكراسي ) محروم مانديم ؟ فكر نمي كنيد كه ” دينگرائي ” و ” اسلاميٌت ” ما ؛ عامل ’مهمي در عقب ماندگي تاريخي ما هستند ؟؟؟
ج - ’مسلمٌآ ” دين ” يكي از عوامل ’مهم اسارت تاريخي جامعهْ ما بوده است. امٌا قبلآ لازم است كه علل پايداري و تداوٌم سلطهْ مذهب در جامعهْ ”ايران ”
را توضيح بدهيم.
بياد داشته باشيم : در دوراني كه اروپا در ’مرداب يك خواب سنگين چند قرني بسر مي ’برد و ” دين ” و ” كليسا ” بر تمامت هستي
فرهنگي ؛ سياسي و اجتماعي اروپا حاكم بود ؛ مردم ما در همين دوران - مشعل فكر و فلسفه و تمدن و فرهنگ را در دست داشتند.
بياد داشته باشيم : كه بنيادهاي ” راسيوناليسم ” « عقل گرائي » در فلسفهْ از جمله بوسيلهْ متفكران ” ايراني ” ( معتزله )
پي ريزي شد و انديشه هاي فلسفس « ابن سينا » ؛ « ’سهروردي » و « ’ملا صدرا » ؛ سهم بزرگي در تاريخ فلسفهْ غرب داشته است .
نآثير فلسفهْ عقلي « ابن سينا » در اروپا آنچنان بود كه مثلآ كتاب « شفا » در قرن 16 ميلادي بيش از 40 بار در اروپا تجديد چاپ شد
و اصولآ اين عصر را در اروپا « عصر ابو علي سينا » مينامند.
حتٌي’ بايد گفت كه آثار فلاسفهْ يونان ( مانند ” ارسطو ” ) ابتداء ؛ با ترجمهْ كتاب « ابو معشر بلخي » ( المدخل الكبير ) به لاتين ؛ در دسترس لروپائيان قرار گرفت
زيرا فلاسفهْ سرزمين هاي اسلامي در سدهْ دهٌم و يازدهٌم ميلادي بر كتاب هاي « افلاطون » و « ارسطو » و « استرابون » شرح ها نوشتند
در حاليكه اروپائيان تا قرن هفدهٌم ميلادي چنين نكردند.
بياد داشته باشيم : كه علم « جبر » - كه امروز در اروپا نيز به همين نام معروف است - حاصل كوشش هاي « محمد خوارزمي »است
و نخستين كتاب « جبر و مقابله » ( در قرن نهٌم ميلادي ) به همت اين ” رياضي دان ” بزرگ ” ايراني ” تآليف شده و سپس به زبان لاتين ترجمه و به اروپا راه يافت.
بياد داشته باشيم : كه دانشمندان ” ايراني ” مانند : « ابن راوندي » ؛ « محمد زكرياي رازي » ( در علم پزشكي و رياضيات و فلسفه )
« كرجي » ؛ « شرف الدين طوسي » ؛ « قطب الدين يزدي » ؛ « سموآل بن يحيي » ؛ « ابوجعفر بلخي » ؛ « محمد فرازي » ؛ « احمد مروزي » ( در جبر و مثلثات و نجوم )
« ابوالحسن طبري » ؛ « ابوموسي’ جابر طوسي » ؛ ( در علم پزشكي و شيمي ) - هر يك - خدمات ارزنده اي به تاريخ و تمدن بشري كرده اند .
( مثلآ : نسبت « جابر » به علم شيمي را مانند مقام « ارسطو » در علم منطق دانسته اند. ) همين دانشمند حدود 210 جلد كتاب و رساله در فلسفهْ و علم طبيعي
و شيمي نوشت كه هر يك در اعتلاي دانش و تمدن در قرون وسطي’ نقش اساسي داشته اند. يا مثلآ « زكرياي رازي » ( كاشف ” الكل ” ) كه با ” فلسفهْ نبوٌت ”
( كه اصل اوليهٌ و اساسي اسلام است ) شديدآ ’مخالف بود. او به « 5 قديم » ( ’قدماء خمسه ) معتقد بود و در كنار ” خدا ” ؛ چهار اصل ديگر را نيز مانند ” خدا ” ؛ قديم ميدانست.
« رازي » از نخستين دانشمندان و فيلسوفاني است كه در قرون وسطي’ به اعتبار و اصالت ” عقل ” در همهْ انسان ها تآكيد كرد و از اين پايگاه ؛
عليه ” رسالت پيغمبران ” به مخالفت برخاست. « رازي » از نخستين متفكراني بود كه در حدود هزار سال پيش به « تفكيك ” دين ” از ” دولت ” »( سياست ) اشاره كرد.
برگرفته از كتاب «« ديدگاه ها »» گفتگو با : ” علي ميرفطروس ” به همتٌ : بهروز رفيعي
فردا ادامهْ اين گفتگو را دنبال خواهيم كرد.با ما باشيد ؛
هميشك و خبرچين يادتان نرود.
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home