Monday, September 30, 2002

حاكمان بيگانه ؛ كتاب سوزان و آگاهي ستيزان(!)



ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

. ««« آنچنان به ” ايران ” علاقمندم كه حتا تمامت ” بهشت ” را به يك وجب ” خاك ايران ” ؛ معاوضه نميكنم..... »»» ” عارف قزويني ” »»»
« ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم
و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.»


گفتگو با « علي ميرقطروس » و « ديدگاه ها »ي او را دنبال ميكنيم :
بخش هاي قبلي اين گفتگو را حتمآ مطالعه بفرمائيد

حاكمان بيگانه - عمومآ - عنايتي به اوضاع و احوال مردم نداشتند. اين امر ؛ باعث دلسردي و عدم علاقهْ مردم به احياء شبكه هاي آبياري و ترميم سازمان هاي توليد ميشد ؛
بقول ” رشيدالدين فضل اللٌه ” ( وزير عهد ايلخانيان ’مغول ) : ” كلوخ و خاشاك را در نظر ’حكامٌ ؛ اعتبار ’بود و رعايا را نه !
و خاشاك شوارع ( جاده ها ) آن كوفتگي نمي يافت كه رعيتٌ ..... ”

از طرف ديگر : ” ايران ” از نظر جغرافيائي ( با وسعتي به مساحت سه برابر فرانسه ) منطه اي است خشك و كم باران و زلزله خيز.
شهرهاي ’مهم ” ايران ” در قرون وسطي’ ؛ بخار خشكسالي و زمين لرزه - بارها - دستخوش قحطي و مرگ و مير و ويراني شدند بطوريكه مثلآ :
” در يكي از قحطي ها و خشكسالي هاي دورهْ ” ايلخانيان ” ( بسال 1300 ميلادي ) بيش از صدهزارتن در شيراز و ولايات فارس از گرسنگي ’مردند
و بيش از 30 ناحيهْ ’مهم حاصلخيز فارس ؛ خالي از سكنه شد و بقول « وصافٌ » : ” هيچ آدمي و چارپاي در آن حدود نماند ... ”
نمونهْ ديگر ؛ شهر ” سيراف ” ( در نزديكي بوشهر كنوني ) است كه در هزار سال پيش ( 348 هجري = 959 ميلادي ) داراي بنا هاي چند طبقهْ گران قيمت بود ؛
بطوريكه بقول « اصطخري » : يكي از ’تجاٌر « سيراف » بيش از سي هزار دينار طلا ( در حدود 000/120 ’دلار ) خرج ساختمان خانهْ خود كرده بود.....
در اين شهر ؛ تاجران و بازرگانان ’معتبري زندگي ميكردند - مثلآ - وقتي يكي از آنان درگذشت يك سوم دارائيش به نهصد هزار دينار طلا ( 000/600/3 ’دلار )
بالغ ميشد. امٌا همين شهر آباد و ’پر رونق ؛ بر اثر زلزله و هجوم اقوام بيگانه و تغييرات طبيعي خليج فارس ؛ در سال 1000 ميلادي بكلي ويران گرديد.

در حوزهْ توسعهْ فرهنگ و فلسفه بايد گفت : در زماني كه بزرگترين كتابخانه هاي اروپا ( مثلآ كتابخانهْ ” بامبرگ ” در ” آلمان ” ) حدود 100 جلد كتاب داشت ؛
تنها در شهر «« نيشابور »» بيش از 20 كتابخانهْ بزرگ بود كه در يكي از اين كتابخانه ها ؛ 12 هزار جلد كتاب از انواع علوم وجود داشت ؛
بطوريكه « ياقوت حموي » ( سياح عرب ) توانست دويست جلد كتاب از كتابخانهْ مزبور به امانت بگيرد.
اين كتابخانه ها در حملهْ ” ’غزٌ ”ها ( در سال 1153 ميلادي ) و خصوصآ « ’مغول »ها ( 1261 ميلادي ) سوختند و يا غارت گرديدند
و بقول « حافظ ابرو » : ” مجموع ؛ به نرخ كاغذ و ’مقوا فروختند ” ..... و يا در حملهْ « سلطان محمود غزنوي » به شهر « ري »
15 هزار كيلو از كتب فلسفه و نجوم و ‏ثار « ’معتزله » را جمع آوري كردند و در گودالي كه بعدها بنام «« تلٌ كتاب »» معروف شد - ريختند و نابود كردند.
فقط فهرست كتابهاي موجود در كتابخانهْ « ري » به 10 جلد ميرسيد. ( دربارهْ اين حملات به كتابخانه ها نگاه كنيد به : ” ملاحظاتي در تاريخ ايران و اسلام ” ).
برگرفته از كتاب «« ديدگاه ها »» گفتگو با : ” علي ميرفطروس ” به همتٌ : بهروز رفيعي
فردا ادامهْ اين گفتگو را دنبال خواهيم كرد.با ما باشيد ؛

هميشك و خبرچين يادتان نرود.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home