Sunday, July 28, 2002

اسلام راستين و غربزدگي !!!

ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


توده هاي محروم ؛ ستمديده ؛ در خون نشسته ؛ قتل و غارت شده و بي پناه ايران پس از 24 سال تحمل و تجربة خونين حاكميت اسلامي ؛
بتدريج به آگاهي هاي تاريخي - طبقاتي خويش دست مي يابند ؛ اينك وظيفة همة نيروهاي آزاديخواه و انقلابي است كه - با حفظ همبستگي هاي درون خلقي -
ضمن مرزبندي دقيق و روشن با نيروهاي مبارزي كه براي استقرار (( جمهوري دمگراتيك اسلامي )) ميكوشند --
در تحقق يكي از مضمون هاي اساسي انقلاب دمكراتيك ايران يعني ((( اصل جدائي كامل دين از دولت ))) مبارزه نمايند.
بررسي آراء و عقايد نظريه پردازان “ اسلام راستين “ ( يعني خواستاران بازگشت به اسلام اوليهٌ ) مسئلة مهمي است كه بايد بطور جٌدي و اساسي به آن پرداخت.
(( اختلاف من « علي شريعتي » با او « آخوند سنتي » اختلاف پسر و پدري است در داخل يك خانواده ... )) “ اسلامشناسي - ج3 - ص 14 و 15 “
ادامة ملاحظات از روز پيش را دنبال ميكنيم ؛ حتمآ بخش هاي قبلي اين پژوهش علمي و با ارزش را بخوانيد/

“ دكتر شريعتي “ - بر خلاف اكثر نظريه پردازان “ اسلام راستين “ در طول سالهاي 1960 ( در اوج جنبش دانشجوئي و روشنفكري فرانسه )
تحصيلات عالية خويش را در دانشگاه هاي پاريس به اتمام رسانيد و بنابراين : طبيعي بود كه وي درك عيني و روشن تري از فرهنگ و تمدن غرب ( بويژه فرانسه ) داشته باشد.
امٌا او - متآسفانه - بسان يك “ آخوند “ كه - بهر حال - از ’حجرة “ قديمي و ’سنتٌي خويش بيرون خزيده “ ؛ در اوليٌن برخورد با “ غرب “ و ارزشهاي علمي ؛
عقلي و مادي آن ؛ واكنشي “ شرم آلود “ و “ ارتجاعي “ ابراز ميكند .
“ دكتر شريعني “ - بعنوان يك مسلمان عميقآ مؤمن و معتقد ؛ بر اساس “ دٌگم “هاي ايماني و اصول اعتقادي خويش - كه به عقيدة او :
“ حقايقي ثابت و لايتغٌير است “ ( شيعه - ص 178 . م.آ7 ) با “ پيشداوري “ - كه ريشه در تعٌصب اسلامي او دارد - به داوري “ ارزش هاي عقلي ؛ مادي و فردي “ غرب “
مي پردازد و مينويسد : “ براي مصونيٌت از « ميكروب غربزدگي » ...و براي نيرومند شدن در برابر هجوم ارزش هاي عقلي ؛ مادي و فردي غرب ؛
خود را با حكايت “ مثنوي “ ( مولانا ) واكسينه كردم “ ( اسلامشناسي - ج2 - ص 147و148 - م.آ17 ).
اين “ پرهيز “ يا “ واكسيناسيون فرهنگي “ از اين اعتقاد اساسي “ دكتر علي شريعتي “ ناشي ميشد كه :
“ نهضت تشبٌه به غربي ( يا غربزدگي ) - همچون طوفاني وزيدن گرفت و برج و باروي “ تعصٌب “ را - كه بزرگترين و قوي ترين حفاظ هاي موجود ملت ها و فرهنگ ها بود .
فروريخت و راه براي نفوذ غربي و ويراني ارزشهاي تاريخي و ’سنتٌي و اخلاقي ملت هاي شرقي باز شد و مردم ما - در برابر آن - بي دفاع ماندند “( ص85 همان كتاب ).
براي “ آيت الله طباطبائي “ و “ آيت الله مطهري “ و ديگر نظريه پردازان “ اسلام راستين “ نيز فرهنگ و تمدن غربي مقوله اي “ فاسد “ ؛ گمراه كننده “ و “ ضد اخلاقي “است.
آنها ؛ آزادي و مدنيٌت “ غرب “ را تنها در “ روابط جنسي “ ؛ “ آزادي شهوات “ ؛ “ آزادي همجنس بازي “ و “ مجالس شب نشيني و رقص “ خلاصه كرده و نتيجه ميگيرند كه :
“ جامعة متمدن امروزي ( يعني غرب ) جامعه اي است منحط ؛ فاسد و متعفٌن “ و از اين رو : بر اخلاقيات و ارزش هاي اسلامي تآكيد ميكنند .
نگاه كنيد به : ( روابط اجتماعي در اسلام - ص 30 + پيرامون انقلاب اسلامي - ص 103و104 + مسئلة حجاب - ص 224و245 ).
ادامة اين ملاحظات را فردا دنبال خواهيم كرد.
“ به نقل از كتاب “ ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛ اسلام و « اسلام راستين » “ نوشتة :
“ علي ميرفطروس “
آگاهي از اين واقعيات تاريخي براي جوانان دردمند و بي پناه ايراني حياتي و ضروريست ؛ بويژه در اين روزهاي حساس و سرنوشت ساز.
همزبان حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن
سرخ و آذر گونه و هشيار باش .

هميشك و خبرچين يادتان نرود.


(((هميشك ))) + ((( خبرچين )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home