Sunday, July 14, 2002

اسلام را بهتر بشناسيم 8

ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

براي روشن شدن جزئيات مباحث مربوط به شناخت تاريخي از اسلام توصيه ميكنيم كه بخش هاي قبلي اين ملاحظات را حتمآ مطالعه بفرمائيد.
در زمان خلافت “ حضرت علي “ و حاكمان بعد از او نيز سياست “ مسلمان سازي “ توده هاي ايراني - با قهر و خشونت بسيار - رواج فراوان داشت ؛
بطوريكه در مدت كوتاه خلافت “ علي “ و خلفاي بعد از او شورشهاي متعددي عليه حاكميت اعراب و اسلام در ايران روي داد كه ما در اينجا فقط به آنها اشارة گذرائي ميكنيم ؛
«« براي مطالعة شرح مفصل آن ها ميتوانيد به كتاب هاي « ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛ اسللام و .. + اسلامشناسي + پندار يك نقد » “ علي ميرفطروس “ مراجعه كنيد. »» “
پرداخت “ خراج “( ماليات ارضي ) نيز در كنار انواع ديگر ماليات ها توده هاي شهري و روستائي را به فلاكت اقتصادي كشانده بود.
اخذ ماليات ها - همواره - با شكنجه و كشتار مردم همراه بود بطوريكه مثلآ : مردم “ اصفهان “ بمدت سه سال از پرداخت “ خراج “ حوداري كردند .
« حجاج » ( حاكم كوفه ) عربي را مآمور وصول خراج اصفهان كرد . عرب مذگور به اصفهان رفت و چند تن از آبرومندان شهر را
ضمانت گرفت و براي خراج شهر ؛ دو ماه به آنان فرصت داد . پس از دو ماه چون خراج را نپرداختند؛ حاكم عرب ؛ ضامن ها را احضار نمود و مطالبة خراج كرد.
و ماه رمضان بود - آنها گفتند : “ آفتي به ما رسيده است والا پيمان خويش را نقض نكرده ايم “ اعرابي كه چنين ديد قسم خورد كه “ افطار “ نمي كند تا خراج را دريافت كند
والا آنان را گردن زند ؛ يكي از ضامنان را پيش آورد و گردن وي را زد و روي آن نوشت : “ فلان پسر قلان قرض خود ادا كرده “
.و سر را در كيسه اي نهاد و مهر كرد ؛ سپس دومي را پيش آورد و با او نيز چنين كرد . “ چون مردم ديدند كه حاكم ؛ سرها را بريده و بجاي پول در كيسه مي نهد ؛ گفتند :
اي امير درنگ كن تا پول را حاضر كنيم . حاكم نيز درنگ كرد و مردم شهر ؛ خراج را -- بسرعت -- تهيه كرده و پرداختند.( مروج الذهب - مسعودي - ج2 - ص 173و 174 )
وجود انواع فشارهاي مالي وتبعيض هاي نژادي و تحقيرهاي اجتماعي ؛ جان توده هاي “ ايراني “ را بر لب آورده ؤ آنان را براي رهائي از آن شرايط دشوار -
- بتدريج - به “ تسليم “ و پذيرش “ اسلام “ كشانيد. “ اشپولر “ بدرستي مي نويسد :
“ انگيزه و اسباب عمده در گرايش به دين اسلام از جنبه هاي اقتصادي و از ميل به فرار از ماليات هاي سنگين و به رهائي از فشارهاي گوناگوني
كه در مجموع سخت و دشوار بود ؛ ناشي مي شده است.“ ( تاريخ طبري - ج 9 - ص 4093 و 4094 )
“ احمد امين “ ( مورخ عرب و استاد دانشگاه الازهر ) نيز تآكيد ميكند : “ فرار مردم از پرداخت “ جزيه “ و قبول اسلام به اندازه اي بود كه
بعضي از اميران و سرداران عرب دچار حيرت شده بودند “ ( پرتو اسلام -- ج 1 -- ص 124 )
نخستين گروههاي “ ايراني “ كه به اسلام گرويدند ؛ اشراف و اعيان ايراني بودند. آنان براي حفظ مالكيت و منافع اقتصادي خود ؛ به اسلام گرويدند.
بطوريكه “ خالدبن وليد “ در نامه اي به “ اشراف ايراني “ نوشت : “ به دين ما در آئيد تا شما را با سرزمينتان واگذاريم و سوي اقوام ديگر رويم. “( تاريخ طبري - ج 4 ص 1507 )
“ بلاذري “ در كتاب « فتوح البلدان » صفحة 139 مينويسد : “ گروهي از بزرگ زادگان اصفهان در “ جفرباد “ و نيز در قلعةاي بنام “ ماربين “ دژ و بارو داشتند،
چون “ جي “(مركز اصفهان ) فتح شد ، سر اطاعت فرود آورده و خراج گزار گرديدند و نيز از پرداخت “ جزيه “ سر باز زدند؛
يا ( پرداخت جزيه را بسود خود نديدند ) و اسلام آوردند .
“ ابن فقيه همداني “ يادآور ميشود : “ قزوينيان از پرداخت “ جزيه “ سر باز زدند و اظهار اسلام كردند . ( مختصرالبلدان - ص 122 )
به “ جراح “ حاكم “ خراسان “ در ( سال 100 هجري = 718 ميلادي ) گفتند : “ مردم به اسلام روي آورده اند و اين به سبب نفرت از “ جزيه “ دادن است “.( تاريخ طبري )
“ اشرس “ ( حاكم خراسان در سال 110 هجري ) به يكي از عاملان خود نوشت : “ شنيده ام كه مردم سغد و امثال آنها از روي دلبستگي اسلام نياورده اند
بلكه براي فرار از “ جزيه “ به مسلماني روي آورده اند “ ( تاريخ طبري - ج 9 - ص 4093و 4094 )
“ طبري “ مينويسد : “ ابوالصيدا “ ( فرستادة حاكم “ خراسان “ - به سال 110 هجري ) مردم “ سمرقند “ و اطراف آنرا به اسلام خواند به شرط آنكه
“ جزيه “ از آنها برداشته شود ؤ “ كسان با شتاب به مسلماني روي آوردند “ ( تاريخ طبري - ج 9 - ص 4093 ).
گرايش مردم به اسلام - بشرط ندادن “ جزيه “ - ‌آنچنان بود كه باعث بحران مالي حكومت هاي اسلامي شد ؛ بطوريكه چندي بعد عليرغم مسلمان شدن مردم ؛
اعراب مسلمان كوشيدند تا - بار ديگر - اخذ “ جزيه “ را بر قرار نمايند “ .( تاريخ طبري - ج 9 - ص 3960و4094 ).
اين امر باعث نا رضائي توده ها و موجب طغيان آنان گرديد . بطوريكه - مثلآ : “ مردم ’سغد وبخارا - بار ديگر - كافر شدند و مردم نواحي “ ماوراء النهر “
را به جنبش آوردند “ . نگاه كنيد به : ( تاريخ طبري - ج 9 - ص 4095 و 4108 ).
به نقل از كتاب “ ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛ اسلام و « اسلام راستين » “ نوشتة : “ علي ميرفطروس
آگاهي از اين واقعيات تاريخي براي جوانان دردمند و بي پناه ايراني حياتي و ضروريست ؛
قيام و شورش هاي ايرانيان در زمان خلافت حضرت “ علي “ و حاكمان بعد از او را فردا دنبال خواهيم كرد.

همزبان حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن
سرخ و آذر گونه و هشيار باش .
اگر نوشته هاي ما ارزش خواندن دارند ؛ لطفآ وبلاگخونة ما را به ديگر ياران معرفي كنيد. با سپاس
احساس غريبي مكن ++اينجا++ كه رسيدي

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home