Sunday, July 07, 2002

اسلام را بهتر بشناسيم 3

ايران آرا



من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .
چگونگي استقرار اسلام و شرح جنگ ها و قتل عام هاي فجيع و گسترده براي “ مسلمان سازي “ قبايل و طوايف عربستان ؛ و كشورهاي اشغال شده ؛
شرح بسيار مفصلي است كه صفحات فراواني را طلب ميكند . « شرح نمونه هائي از اين جنگ ها و جنايات را ميتوانيد در كتاب “ اسلام شناسي “ علي ميرفطروس بخوانيد»
براي آگاهي بيشتر ؛ خوانندة علاقمند ميتواند به :( تاريخ طبري - ج 3 و 4 + مغازي يا تاريخ جنگ هاي پيامبر - محمدبن عمر واقدي - ج 1 و 2 و 3 + سيرت رسول الله
( سيرة النبي ) - ابن هشام - ج 2 مراجعه نمايد ).

سخن كوتاه “ حضرت محمد “ به فرستادگان “ بني حارث “ و نيز كلام “ حباب بن منذر “ ( يكي از اصحاب و ياران نزديك پيغمبر )
ميتواند بهترين گواه براي بيان چگونگي استقرار اسلام در شبه جزيرة عربستان و بهترين دليل براي تآئيد نظرات ما باشد :
در سال دهم هجري (=630 ميلادي) پيغمبر ؛ “خالد بن وليد “ را براي “ مسلمان سازي “ طايفة “ بني حارث “ بسوي اين طايفه فرستاد
و تآكيد كرد كه در صورت عدم پذيرش اسلام ؛ با آنان جنگ نمايد .“ خالد “ ( كه در قتل عام طوايف عربستان شهرت بسيار داشت ) در ملاقات با سران
“ بني حارث “ ياد آور شد : “ اسلام بياوريد تا به سلامت مانيد “ سران “ بني حارث “ نيز از ترس قتل عام مردم ؛ به اسلام گرويدند و همراه “ خالد “
نزد حضرت محمد رفتند . پيغمبر در ملاقات با فرستادگان قبيلة “ بني حارث “ تآكيد كرد : “ اگر خالد ننوشته بود كه اسلام آورده ايد ؛
سرهايتان را زير پاي تان مي انداختم . “ ( تاريخ طبري - ج 4 - ص 1256 و 1258 )
و اما شرح استقرار اسلام در ايران و “ مسلمان سازي “ ايرانيان بدست اعراب مسلمان بعداز وفات حضرت محمد ؛ ومبارزه و مقاومت ايرانيان
در مقابل سپاهيان و سرداران عرب بسيار طولاني ميباشد كه ما در اينجا فقط به ذكر نام بعضي از شهرها و گوشه هائي از جنگ ها اشاره ميگنيم
براي خواندن شرح كامل جنگ ها و آگاهي از مقاومت و مبارزة ايرانيان در مقابل اعراب به كتاب “ اسلام شناسي “ علي ميرفطروس ؛ مراجعه نمايد.
در “ شوشتر “ مردم وقتي كه از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند: “ ... خارهاي سه پهلوي آهنين ؛ بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند .
چون قشون اسلام - خالي الذهن - به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛ متحير گرديدند و مدتي در آنجا توقف كردند .... “
( تذكرة شوشتر - سيد عبدالله شوشتري - ص 16 )
در فتح “ استخر“ ( 28 هجري = 648 ميلادي ) مردم شهر قتل عام شدند و بقول طبري : اعراب مسلمان “ كشتاري بزرگ كردند “ ؛ با اينحال مردم از پذيرفتن اسلام
خوداري كردند بلكه با حفظ آئين خود ؛ به پرداخت “ جزيه “ ( ماليات سرانه ) گردن نهادند “ ( تاريخ طبري - ج 5 - ص 2009 )
در حمله به “ سيستان “ مردم شهر ؛ مقاومت بسيار ؛ و اعراب خشونت بسيار كئدند ........نگاه كنيد به كتاب ( تاريخ سيستان - ص 37 + كامل - ابن اثير - ج1 - ص307)
در حملة اعراب به “ ري “ ( نزديك تهران كنوني ) مردم اين شهر پايداري و مقاومت بسيار كردند ؛بطوريكه “ مغيره “ ( سردار عرب ) در اين جنگ چشمش را از دست داد.
“ طبري “ در بارة مقاومت مردم “ ري “ مينويسد : “ مردم جنكيدند و پيمردي كردند ... و چندان از آنها كشته شد كه كشتگان را با “ ني “ شماره كردند (كيلومتري)
و غنيمتي كه خدا در “ ري “ نصيب مسلمانان كرد همانند غنائم “ مدائن “ بود ...( تاريخ طبري - ج5 - ص 1975 )
بقول “ ابن فقيه “ : در اخبار “ آلمحمد “ آمده است كه : “ ري “ نفرين شده است زيرا كه اهل ري از پذيرش حق ( دين اسلام ) سر باز زنند “ ( البلدان - ص 111 )
در حملة اعراب به “ همدان “ مردم به سختي جنگيدند .....
در حمله به “ شاپور “ مردم پيداري و مقاومت بسيار كردند ....
در حمله به “ سرخس “ اعراب مسلمان ؛ همة مردم را ...
مردم “ كرمان “ نيز سالها در برابر اعراب مقاومت كردند و......
مردم “ اصفهان “ نيز پس از جنگ و مقاومت سختي ؛ صلح كردند و ....
ناحية “ قم “ نيز با جنگ و محاربه فتح گرديد و ....
در حملة هعراب به “ گرگان “ ( 30 ه = 650 ميلادي ) مردم با سپاهيان اسلام به سختي جنگيدن و ....
تقريبآ در همة شهرها و نواحي ايران ؛ جنگ ها و مقاومت هاي دراز مدت يا كوتاه مدتي در برابر شپاهيان اسلام بوقوع پيوست و اعراب مسلمان -
آنچنان كه بعضي تصور ميكنند - به آساني موفق به فتح ايران نشدند.
اشغال نظامي ايران توسط اعراب ؛ بمعناي فتح روحي ايرانيان و بمنزلة پايان مقاومت و مخالفت هاي آنان عليه دين و دولت اسلامي نبود ؛
بلكه در طول سال هاي سلطة خشن اعراب بر ايران ؛ مردم همچنان عليه حاكميت اعراب و اسلام مبارزه ميكردند .
مردم “ آذربايجان “ نيز در زمان “ عمر “ بارها شورش كردند و ......
مردم “ خراسان “ نيز در زمان “ عثمان “ بارها طغيان كردند و ........
در زمان “ معاويه “ نيز مردم “ خراسان “ خروج كردند و بر اميران و عانلان خليفه تاختند و ........
مردم “ بخارا “ در زمان “ معاويه “ از پيمان صلح خود بار ديگر سر باز زدند و ........
در زمان “ يزيدبن معاويه “ نيز مردم “ بخارا “ شورش كردند و ......
مردم “ فارس “ نيز بسال 28 هجري (=648 ميلاذي) بار ديگر شورش كردند و “ عبيدالله بن معمر “( حاكم عرب ) را كشتند ....
مردم “ دارابگرد “ نيز طغيان كردند و ....
مردم “ گيلان “ و “ طبرستان “ و “ ديلمستان “ سال ها در برابر هجوم سپاهيان اسلام پايداري و مقاومت كردند و ........
“ گيلان “ و “ ديلمستان “ حدود 250 سال در برابر هجوم و نفوذ اعراب مسلمان مقاومت كردند ؛ در ضرب المثل هاي عرب نيز از مردم “ گيل “ و “ ديلم “
بعنوان “ دشمنان اسلام “ ياد شده است .
مردم “ گرگان “ در زمان “ عثمان “ بار ديگر شورش كردند و ......
مردم “ سيستان “ نيز بارها قيام كردند و حكام عرب را از شهر بيرون كردند و......
براي مطالعة شرح كامل اين شورشها ؛ جنگها و مقاومتها به كتاب “ اسلام شناسي “ علي ميرفطروس مراجعه كنيد. ( نگاه كنيد به : كامل - ابن اثير ج-3 - ص126
+ فتوح البلدان - بلاذري - ص 272 + مجمل التواريخ و القصص - ص 283 + تاريخ طبري ).
به نقل از كتاب “ ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛ اسلام و « اسلام راستين » “ نوشتة : “ علي ميرفطروس
آگاهي از اين واقعيات تاريخي براي جوانان دردمند و بي پناه ايراني حياتي و ضروريست ؛ ادامة آن را فردا دنبال خواهيم كرد.

همزبان حرفي بزن ؛ چيزي بگو ؛ كاري بكن
سرخ و آذر گونه و هشيار باش .
اگر نوشته هاي ما ارزش خواندن دارند ؛ لطفآ وبلاگخونة ما را به ديگر ياران معرفي كنيد. با سپاس
احساس غريبي مكن ++اينجا++ كه رسيدي.

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home