Monday, February 03, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس


مواصع ضد اشرافي پيامبر اسلام !
«زيدبن ثابت » : از توانگران عربستان و از نزديكترين اصحاب پيغمبر و “ كاتب وحي “ بود ؛
او پس از مرگ پيغمبر ؛ قرآن را جمع آوري و تنظيم كرد و وقتي ’مرد ؛ آنقدر طلا’ و نقره از خود باقي گذاشت كه با تبر ميشكستند .
اموالي كه بجز اين طلا ها و نقره ها از او باقي ماند ؛ صدهزار دينار ( حدود 5 ميليون ’دلار آمريكائي ) ارزش داشت ! “
--» ( تاريخ طبري + حبيب السير + كتاب الوزراء و الكتاب )

يعقوبي در ذكر “ كاتبان “ ( نويسندگان ) حضرت محمد مينويسد : “ ... و نويسندگانش كه وحي و نامه ها ... را مينوشتند عبارت بودند از :
« علي ابن ابيطالب » ؛ « ’عثمان بن عفٌان » ؛ « معاويه بن ابي سفيان » ؛ « زيد بن ثابت » و ... “ --» ( تاريخ يعقوبي - ج 1 - ص 446 ).

مؤلف “ تاريخ گزيده “ نيز در ذكر “ دبيران رسول “ تآكيد ميكند :
“ « عثمان بن عفاٌن » ؛ « علي بن مرتضي’ » كاتبان وحي بودند ...و « زيدبن ثابت ( نيز ) وحي نبشتندي “ --» ( تاريخ گزيده - ص 164 ).

انبوهي از اسناد و مدارك معتبر تاريخي موجود ميباشند كه “ مواضع مردمي و ضد اشرافي پيامبر “ ! را به معرض قضاوت و داوري قرار ميدهند :
“ « خالد بن وليد » از اشراف و ثروتمندان بزرگ قريش بود كه قبل از فتح مكه ؛ اسلام را پذيرفت و حضرت محمد از مسلمان شدن او بسيار شادمان گرديد ؛
و « خالد » را به رياست سواران منصوب نمود . “ او - بي ترديد - يكي از خشن ترين سرداران صدر اسلام است كه در استقرار اسلام ؛
و تحكيم حاكميت سياسي - مذهبي حضرت محمد كوشش هاي بسيار كرد و از اينرو ؛ پيغمبر اسلام او را « شمشير خدا » ناميد.
--» ( تاريخ طبري - ج 3 - ص 1112 و 1171 + تفسير طبري - ج 6 - ص 1716 ) .

اين « شمشير خدا » در سركوب “ اهل ردٌه “ ( يعني توده هاي عربي كه بلافاصله پس از مرگ محمد از اسلام برگشته و “ ’مرتد “ شده بودند )
نقش فراوان داشت و در ادامهْ سركوب و قتل عام هاي گستردهْ خود ؛ بسياري را از فراز خانه ها و بلندي كوهها ؛ به زير انداخت و كشت
و برخي را نيز در آتش سوزانيد و آنچنان ترس و وحشتي در ميان قبايل و طوايف عرب برقرار ساخت كه “ همگي به قبول اسلام ؛ گردن نهادند “
( نمونه هائي از جنايات « خالدبن وليد » را در صفحات 42 و 43 كتاب « اسلامشناسي » مطالعه كنيد . )
در مورد خدمات و جنگ هاي « خالدبن وليد » در استقرار و گسترش اسلام نگاه كنيد به :
( تاريخ طبري - ج 3 - ص 1112 به بعد وص 1195 و 1196 + ج 4 - ص 1350 به بعد ) .

خاستگاه اشرافي « خالدبن وليد » - در نظر اهل تحقيق آنچنان آشكار است كه هر محققي را از توسل به اسناد و مدارك مختلف بي نياز ميسازد .
« علي اكبر دهخدا » - در كتاب گرانقدر « لغت نامه » ( ذيل خالد ) مينويسد :
“ « خالدبن وليد » از صحابهْ و فاتحان بزرگ اسلام است. در زمان جاهليت ( يعني قبل از اسلام ) او نيز از اشراف قريش بود ... در سال هفتم هجري
- قبل از فتح مكه - او و « عمرو بن عاص » اسلام آوردند و پيغمبر از مسلمان شدن او مسرور شد و از جانب پيغمبر به رياست سواران نائل آمد “ .
--» ( الاصابه - ج 1 - ص 98 و 99 و 100 ).

« مير خواند » نيز به سرور و شادماني پيغمبر از مسلمان شدن « خالدبن وليد » اشاره ميكند . --» ( روضة الصفا - ج 2 - ص 432-434 ).

« دكتر علي شريعتي » ( نظريه پرداز بزرگ تشيع علوي ) نيز مينويسد :
“ « عبدالرحمن بن عوف » و « طلحه » و « ز’بير » و « خالدبن وليد » ... همه از رجال بانفوذ و وابسته به خاندان هاي اشرافي قريش و سرمايه دار ( بودند )
كه نفوذ خانوادگي و موقعيت طبقاتي خود را از دوران جاهليت ( و در زمان محمد ) در ميان عرب ؛ حفظ كرده بودند “ .
--» ( كتاب قاسطين ؛ مارقين ؛ ناكثين - ص 319 ـ مجموعهْ آثار 26 )

« دكتر شريعتي » - در جاي ديگر - مينويسد :
“ مردم آن عصر ( زمان پيغمبر ) بيش و كم احساس ميكردند كه اين « اشرافيت » است ... كه در سقيفه پيروز شد ...
و اشرافي چون « خالدبن وليد » ... را به بزرگترين ’پست هاي سياسي و نظامي نشاند . “ --» ( همان مآخذ - ص 321 ).

پردهْ “ پندار “ ميبايد دريد /// توبهْ تزوير ميبايد شكست !
-------------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
-------------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home