Tuesday, January 28, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.

تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس
متفكران پيشرو و اختناق مذهبي !

بسياري از آثار ادبي و اسناد تاريخي ما - در تمامت قرون وسطي’ - از ترس و بيم متفكران ترقيخواه و پيشرو در ابراز عقايد خود حكايت ميكنند.
مثلا“ : شاعر ؛ رياضي دان و زنديق بزرگ « حكيم ’عمر خيٌام » در اشاره به شرايط اختناق مذهبي حاكم بر جامعه بود كه اشاره كرده است :

اسرار جهان چنانكه در دفتر ما است
گفتن نتوان ؛ كه آن ؛ وبال سر ما است
چون نيست در اين مردم نادان اهلي
نتوان گفتن هر آنچه در خاطر ما است


« فضل الله نعيمي » ( رهبر و متفكر جنبش ’حروفيٌه ) نيز بخاطر اختناق و استبداد سياه مذهبي
و براي مصون ماندن از تعقيب و تهديد پاسداران دين و دولت بود كه افكار مترقي خود را در صورت هاي پراكنده ( مختلف ) ابراز مينمود :

تا به من ره نبرد كس بجز از من هرگز
در صورهاي پراكنده از آن مي آيم
( ديوان فارسي نعيمي - بكوشش رستم علي ا’ف - ص 19 )

’سلطهْ شريعتمداران و اختناق مذهبي آنچنان عميق و گسترده بود كه بسياري از ’عرفا و متصٌوفه نيز از خشم و كين اربابان دين ؛ دور و در “ امان “ نبودند.
عارف بزرگ قرن ’نهم هجري « عبدالرحمان جامي » در اشاره به حكومت “ فقها “ و تسلط “ واعظان “ است كه يادآور ميشود :

منع واعظ ز خرافات ؛ ز غوغاي عوام
نتوانيم ؛ وليكن به دل انكار كنيم


« عبدالرحمان جامي » - بعنوان يك “ عقيده نگار “ - از حقيقتي سخن ميگويد كه - كاملا“ - عقيدهْ ما را تائيد ميكند. او در بيان فرقه هاي متصوفه يادآور ميشود :
“ در ميان صوفيان حقيقي ؛ دستجات ديگري نيز وجود داشت كه شكل ادبي و اصطلاحات صوفيگري را به عاريت گرفته بودند
ولي افكار واقعي و روش زندگي آنان ؛ هيچ وجه اشتراكي با تصوف نداشت و حتي’ مخالف آن بودند. “ --» ( نفحات الانس - چاپ كلكته - ص 13 - 17 )

بنابراين: در تحقيق و بررسي انديشه هاي فلسفي در فرهنگ ايراني - اسلامي ؛ اولا“ : بايد شرايط سخت مذهبي حاكم بر جامعهْ آن زمان را - بدرستي - شناخت
و ثانيا“ : بايد به رمز و راز واژه ها و مفاهيم ؛ و لفٌافهْ ظاهري انديشه هاي متفكران پيشرو پي ’برد.

مورخين و تذكره نويسان از متفكران مادي ؛ ’ملحد و از زنادقهْ بسياري نام برده اند كه به غيراز تني چند ؛
از ده ها متفكر ضد اسلامي ديگر ؛ هيچگونه اثري در دست نيست.

هسته هاي نخستين ماده گرائي در دوران اسلامي را ميتوان در افكار “ دهري “هاي صدر اسلام يافت.
متفكران اين دوره ؛ مرگ و ديگر پديده هاي طبيعي را تنها به اتكاء به قوانين “ دهر “ ( دنياي مادي ) تبيين ميكردند. --» ( قرآن - سورهْ الجاثيه - آيهْ 24 ).

“ دهري “ها ؛ وجود را فقط عبارت از اين حيات مادي و دنيوي مي دانستند . آنها ؛ زمان را “ لانهايه “ و “ ازلي “ و “ ابدي “ مي پنداشتند
و بر اين اساس : نه بوجود خالق ( خدا ) معتقد بودند و نه به حشر و قيامت اعتقاد داشتند.
“ دهري “ها معتقدات عامهْ مردم را و آنچه را كه دربارهْ ملائكه ؛ جن ؛ رؤيا و امثال آن ميگفتند ؛ مسخره ميكردند و اين معتقدات را “ خرافات “ ميشمردند.
--------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
---------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home