من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي
ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.
تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .
اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس
ماده گرائي و خرافه پرستي و مذهب !
ماده گرائي در فلسفهْ ايراني - اسلامي در جريان مبارزه عليه خرافه پرستي و مذهب شكل گرفت.
اين جريان فلسفي با مبارزهْ گروهاي پيشرو جامعه - كه خواستار شناخت جديدي از طبيعت و انسان بودند - عميقا“ پيوند داشت.
تعليمات و تبليغات اين متفكران ؛ با منافع اربابان دين و پاسداران سياسي آنها ( خلفا ) عميقا“ تضاد داشت ؛
بهمين جهت تاريخ فلسفهْ مادي و عقايد ضد مذهبي در فرهنگ ايراني - اسلامي از خون متفكران آزاده همواره رنگين است.
يكي از مهمترين دوره هاي تاريخ اسلام ( يعني = دورهْ عباسيان ) - عرصهْ خونين ترين پيكارهاي فلسفي و ضد اسلامي بود .
همهْ متون و منابع معتبر تاريخي - بروشني - نشان ميدهند كه در طول دوران حكومت هاي « بني ا’ميه » و خصوصا“ « عباسيان »
مخالفان اسلام را - هر جا كه دستگير ميكردند - غالبا“ زنجير كرده و بدرگاه خليفه ميبردند تا بدستور او كشته شوند
و هرگاه محل تجمٌع آنها را “ كشف “ مينمودند ؛ آنجا را - همچنان - بر سرشان خراب ميكردند.
مثلا“ : « مهدي » ( خليفهْ عباسي ) ده سال خلافت كرد و تمام اين مدت را به تعقيب و شكنجه و اعدام “ ’ملحدين “ و مخالفان اسلام گذراند .
پسرش ( هادي ) نيز گفته بود : “ بخدا اگر زنده ماندم همهْ مخالفان اسلام را خواهم كشت “
بگزارش طبري و ابن اثير : « هادي » ( خليفهْ عباسي ) براي اعدام زنادقه و مخالفان اسلام ؛ هزار ( 000/1 ) دار برپا كرده بود “ .
--» ( تاريخ طبري - ج 12 - ص 5213 + كامل - ج 10 - ص 52 )
اين گزارش كوتاه نشان ميدهد كه تعداد “ ’كفار “ و مخالفان اسلام در آن عصر فراوان بوده اند « مسعودي » - بروشني - تاكيد ميكند :
“ « مهدي » ( خليفهْ عباسي ) بقتل كفار و بدكيشان و زنادقين - كه در زمان او عده شان افزون شده بود بسي كوشيد. “ --» ( ’مروج الذهب - ج 2 - ص 696 )
« يعقوبي » ( مورخ شيعي ) نيز تصريح ميكند :
“ « مهدي » ( خليفهْ عباسي ) در تعقيب زنديقان و كشتن آنها اصرار ورزيد تا آنكه مردم بسياري را كشت “. --» ( تاريخ يعقوبي - ج 2 - ص 401 ).
حتي’ « هارون الرشيد عباسي » نيز كه به سبب نفوذ خاندان ايراني « برامكه » به علم و فلسفه و ترجمهْ آثار فلاسفهْ يونان علاقه داشت-
در تعقيب و سركوب زنادقه و ديگر مخالفان اسلام ؛ كوشش بسيار كرد : « طبري » در شرح حوادث سال 170 هجري يادآور ميشود كه :
« هارون الرشيد » همه كساني را كه متواري يا مخفي شده بودند ؛ عفو نمود ؛ مگر « زنديق »ها ( يعني = پيروان ماني و مزدك و بطور كلي مخالفان اسلام ) را .
كه « يونس بن افروه » و « يزيد بن فيض » از جملهْ آنها بودند. --» ( تاريخ طبري - ج 12 - ص 5231 ).
« يونس بن افروه » در معايب و مفاسد دين اسلام كتابي تآليف كرده بود.
--------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. » .
-------------------------
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
((( خبرچين)))
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home