Monday, January 13, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند.


تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .

(2)اسلام شناسي
پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ”
علي ميرفطروس

اشاره
گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ” و نقد يك ” پندار ” » را جهت روشن شدن گوشه هائي از تاريخ اسلام كه نا گفته و يا كم كفته شده است با يكديگر مرور ميكنيم.

فرصت مناسبي است تا بعضي از جنبه هاي پديده اي بنام “ اسلام “ را - كه طي قرن ها در سرنوشت تاريخي
و حيات اجتماعي - فرهنگي جامعهْ ما نقش اساسي داشته است - مطالعه و بررسي نمائيم .
« بقول “ حافظ “ » :
شد آنكه اهل نظر بر كناره مي رفتند /// هزارگونه سخن در دهان و لب خاموش
به بانگ چنگ بگوئيم آن حكايت ها /// كه از نهفتن آن ديگ سينه مي زد جوش

” ناپلئون “ ميگفت : « “ تاريخ هيچ چيز نيست ؛ بجز دروغ هاي مورد اتفاق همه ” »
ما - با اين نظر ( كه گويا نظر بسياري از علاقمندان به اسلام نيز هست ) اساسا“ مخالفيم و از اينرو اميدواريم كه طرح و بررسي تاريخ اسلام -
و خصوصا” اسلام راستين - در اينجا به عنوان « بي احترامي به عقايد مذهبي توده ها » و توهين به باورهاي « مورد اتفاق همه » تلقي نگردد ؛
بلكه با طرح و پيشبرد يك بحث آزاد و خلاق ؛ در شناخت بهتر تاريخ اسلام بكوشيم.

برخورد متين ؛ مسئولانه و مستدل در بررسي تاريخ اسلام ميتواند به ارتقاء آگاهي و غناي « حافظهْ تاريخي » جامعه كمك كرده ؛
و آنرا در برخورد با مسائل مذهبي و اجتماعي - سياسي آينده آماده تر سازد ؛ با چنين اعتقادي است كه ما معتقديم :
« ” آينده ؛ برآيند ناگزير گذشته و حال است . ” » --» ( حلاج - چاپ يازدهم - ص 6 )

ما عميقا” معتقديم كه « اسلام نبوي » و « تشيع علوي » همين تشيع و اسلامي است كه در ايران - امروزه - « خميني » و پيروانش آنرا نمايندگي و اعمال ميكنند.
بحث در وجوه افتراق « اسلام خميني » و « اسلام مجاهدين » ( و بطور كلي ” اسلام راستين ” )
و نيز بررسي وجوه اشتراك بين آنها ( خصوصا“ در حوزهْ آزادي ؛ دموكراسي و حاكميت سياسي ) بحث مفصٌلي است .

در اين شرايط حساس تاريخي و در بستر آگاهي و هوشياري بدست آمده از 24 سال حكومت خونين اسلامي در ايران ؛
« اصلاح طلبان ؛ دگرانديشان ؛ مجاهدين و نيروهاي ملي - مذهبي » و ديگر نظريه پردازان « اسلام راستين و اصيل »
با طرح و پيشبرد يك بحث آزاد و اساسي ؛ يكبار - و براي هميشه - به تشتٌت و آشفته فكري موجود
در زمينهْ انواع و اقسام « اسلام راستين » و « تشيع انقلابي » خاتمه دهند :

-- ما بايد به توده ها نشان دهيم كه « اسلام خميني » حقابٌيت و مشروعيت خود را از كدام منابع و مآخذ قرآني و اسلامي ميگيرد ؟ .

-- ما بايد به توده ها نشان دهيم كه « اسلام نبوي » و « تشيع علوي » - براساس قرآن و عملكردهاي حضرت ” محمد و علي ”
( نه بر اساس تفسيرهاي ” دلخواه ” روشنفكران مذهبي ) چگونه بوده است ؟ .

-- ما بايد نشان دهيم كه وجوه اشتراك يا افتراق « اسلام خميني » با انواع « اسلام راستين » ( از مطهري و شريعتي تا طالقاني و مجاهدين ) در چيست ؟ .

-- ما بايد نشان دهيم كه بر اساس چه شرايط اقتصادي و اجتماعي - سياسي و بر شالودهْ كدام پيوند يا سازش طبقاتي ؛
حكومت اسلامي - پس از مرگ حضرت محمد - به ابوبكرها و عثمان ها رسيد و اساسا” اين افراد --»
( كه دكتر شريعتي و مجاهدين آنها را « تجسٌم اشرافيت » و « دژ استوار ارتجاع » ناميده اند )
چه نقشي در ايجاد و استقرار اسلام و تحكيم حاكميت سياسي - مذهبي محمد داشتند ؟

-- ما بايد نشان دهيم كه اسلام با چه سركوب و خشونتي وارد ايران شد و - اساسا” - « اسلاميٌت » جامعهْ ايراني ---»
-- ( كه امروزه - ناگهان - تني از محققان ؛ آنرا ” كشف ” كرده اند ! ) چقدر واقعيت دارد
و اين « اسلاميٌت » با چه بهاء خونين و گزافي “ نصيب “ جامعهْ ايراني گرديده است ؟ .

-- ما بايد نشان دهيم كه در ميان همهْ كشورهاي ’سنيٌ مذهب ؛ چرا و به چه دلايل تاريخي و سياسي - اجتماعي ؛
كشور ما ( ايران ) تنها كشور شيعه مذهب دنيا باقي ماند ؟ .

بنظر ما پاسخ به اين مسائل از جمله ؛ پاسخ به « الزامات مرحله اي انقلاب » است .
-- ما معتقديم كه جدائي از اخلاق و اسلام « خمينيستي » تنها و تنها در روند يك مبارزهْ معرفتي و اجتماعي بدست ميآيد
و بهمين جهت است كه از ( اصلاح طلبان ؛ دگرانديشان ؛ مجاهدين و نيروهاي ملي - مذهبي » و ديگر نظريه پردازان « اسلام راستين و اصيل » )
انتظار داريم تا بجاي خزيدن در لاك “ فروتني هاي كاذب “ و “ منٌت گزاري هاي فاظلانه “ ؛ با آغاز يك بحث سالم و خلاق -
-- بدور از هرگونه تحريف و توهين و افتراء - در ارتقاء آگاهي تاريخي و غناي فرهنگ جامعه بكوشند.
--------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مروري بر گزيده هائي از كتاب « پندار يك ” نقد ”و نقد يك ” پندار ” » را فردا دنبال خواهيم كرد .
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ” « پايدار وپيروز باشيد. »

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home