Saturday, January 11, 2003

من ايرانيم آرمانم رهائي
از اين دين مردم فريب ريائي


««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»



تاريخ ر’شد و گسترش اسلام و “ مسلمان سازي “ را نميتوان فهميد ؛ مگر آنكه: ابتدا خصلت “ خشن “ ؛ “ تند “ ؛ “ متجاوز “ و “ مهاجم “ آنرا بشناسيم .


اسلام شناسي
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس

تعاليم اخلاقي و اقتصادي - اجتماعي قرآن و « محمد »

در روز قيامت ؛ فقر ؛ پيش خدا زينت است ! - صبر خوب است اما براي فقيران ؛ خوبتر است !
بدين ترتيب محمد به بردگان و زحمتكشان مي آموخت كه در فكر حقوق بيشتر و امكانات رفاهي بهتري نباشند زيرا كه :
« بهترين مؤمنان كسي است كه قانع باشد ! »
قرآن در آيه هاي فراوان به زحمتكشان و برده ها توصيه ميكند : « دنيا متاع بي ارزشي است و جهان آخرت براي پرهيزگاران ؛ بسيار بهتر است ! »

بر آنچه كه « خدا » طبقاتي را از آن بهره مند ساخته است ؛ چشم مگشائيد ؛
زندگي دنيا را براي آنان ( اشراف و ثروتمندان ) واگذاريد تا « خدا » اشراف و ثروتمندان را در اين باره آزمايش (!!!) كند.

” ملا’ احمد نراقي “ مينويسد :
“ پيغمبر فرمود كه خدا با من تكلم كرد و فرمود : « اي محمد ! من هرگاه بنده اي را دوست داشته باشم سه چيز به او عطا ميكنم :
( 1 ) - دل او را محزون ميكنم
( 2 ) - بدن او را بيمار ميكنم
( 3 ) - دست او را از مال دنيا خالي ميگردانم.

و هرگاه بنده اي را دشمن داشته باشم سه چيز به او ميدهم :
( 1 ) - دل او را شاد ميكنم
( 2 ) - بدنش را صحيح ( سالم ) ميگردانم
( 3 ) - دست او را از اموال دنيا ’پر ميكنم ....

و فرمود كه مردم - همه - ’مشتاق بهشت اند و بهشت ’مشتاق فقراء ! ---» ( معراج السعاده - ص 291 و 295 )

« محمد » با توسل به آيات قرآن ؛ توده ها را متقاعد ميكرد كه اختلاف طبقاتي و حاكميت اشراف و ثروتمندان يك « مشيٌت الهي » است.
او با تبليغ آيهْ : « خدا رزق بعضي را بر بعضي ديگر فزوني داده است (؟) » --» ( سورهْ هود - آيهْ 118 + سورهْ نساء - آيهْ 32 + سورهْ اسري’ - آيهْ 21 )
خدا بعضي را بر بعضي ديگر برتري داده است تا عده اي ( بوسيلهْ ثروت ) گروهي ديگر را به خدمت خود در آورند (؟) --» ( سورهْ زخرف - آيهْ 32 )
به تآئيد و توجيه تبعيض و اختلاف طبقاتي مي پرداخت.

هر چند كه در قرآن آيه هائي در « نكوهش » اشراف و رعايت حال بردگان بوسيلهْ برده داران ديده ميشود ؛
اما اين دستورات فقط جنبهْ اخلاقي داشته و از نظر حقوقي بهيچ وجه نمايندهْ مخالفت اسلام با برده داري و استثمار نيست ؛
در قرآن بروشني تآكيد شده : « خدا رزق بعضي از شما را بر بعضي ديگر فزوني داده است و آنكه رزق و روزي او بيشتر شده ؛
زيادي را بزير دستان و غلامان ندهد تا با او مساوي شوند (؟!) --» ( سورهْ نحل - قرآن - آيهْ 71 )
بنظر قرآن : « بنده و برده اي كه قادر به هيچ كاري نيست با مرد آزاد كه خدا به او رزق نيكو عطاء كرده هرگز برابر نيستند (؟!) --» ( قرآن - سورهْ نحل - آيهْ 75 )

حضرت محمد نيز در سخنان خويش بارها برده داري را تصديق و تآئيد كرده و به بردگاني كه گريخته ؛
و يا فصد فرار از اسارت ارباب را داشتند اخطار كرد كه : « فرار از بردگي مورد رضاي خدا نيست » ( ؟؟؟ )

« آيت الله طالقاني » معتقد است : “ در هيچ يك از جنگهاي اوليهْ اسلام كه به سر پرستي و فرماندهي رسول اكرم (ص) اداره مي شد
و پايان مي يافت ؛ اسيران به بردگي گرفته نشده اند “ --» ( اسلام و مالكيت - ص 335 )

اين نظر ؛ بر خلاف اسناد و حقايق تاريخي است ؛ ما معتقديم كه در اكثر غزوات يا جنگهاي حضرت محمد برده كردن اسيران ؛ امري رايج و متداول بوده ؛
و پيغمبر نه تنها به برده كردن اسيران جنگي دستور ميداد ؛ بلكه گاهي نيز ( مثلا“ در جنگ بدر ) به كشتن آنها نيز فرمان ميداد.
از جمله جنگهاي حضرت محمد كه در آن مردان ؛ زنان و كودكان بسياري اسير و برده گرديدند ميتوان از جنگهاي :
“ بني ’مصطلق ؛ بني ’قريظه ؛ هوازن ؛ بني ثقيف و بدر نام برد .

براي آگاهي بيشتر نگاه كنيد به : تاريخ نگارستان - ص 11 + حبيب السير - ج 1 - ص 358 و 393 + تاريخ طبري - ج 3 - ص 977 +
تفسير طبري - ج 3 - ص 658 و 660
+ نهج الفصاحه - حضرت محمد - ترجمهْ ابوالقاسم پاينده - ج 1 و 2 + قرآن - سوره هاي : زخرف - اسري’ - نساء - هود - طه - رعد - انعام - انفال و ...
--------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”

ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.


احلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( خبرچين)))
((( هميشك )))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home