توضيحات و اضافات
از اين دين مردم فريب ريائي
««« ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند. »»»
زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام
علي ميرفطروس
توضيحات
دربارهْ اسلام و مالكيت :
بسياري از نويسندگان و محققان مسلمان - امروزه - ضمن تفسير ” روشنفكرانه ” و توجيه ” دلخواه ” از بعضي آيه هاي قرآن ؛
معتقدند كه : « قرآن با حذف واژهْ مالكيت از فرهنگ اقتصادي اسلام و اختصاص دادن مالكيت به ” خدا ” ؛
ريشهْ طبقاتي شدن جامعه را نابود ميكند... آري ؛ هنگامي كه پاي خدا در جامعه باز شود ؛ مالكيت خصوصي ؛ رخت بر مي بندد (!)
خواه مالكيت خصوصي ابزار توليدي ؛ خواه بر زمين ؛ خواه بر ساير ثروت هاي اجتماعي و حتا اشياء مصرفي .
بعداز اينكه مالكيت هر چيز به خدا تعلق ميگيرد ؛ اين مالكيت به درون اجتماع باز ميگردد و به « النٌاس » ( عموم مردم ) سپرده ميشود... » (×)
------------------
--» (×) - نگاه كنيد به : جزميت فلسفهْ حزبي - ابوذر ورداسبي - ص 161 + مالكيت در اسلام - سيد محمود طالقاني - ص 162 - 154 +
+ مالكيت ؛ كار و سرمايه از ديدگاه اسلام - حبيب الله پايدار - ص 197 و 182 - 173 + اقتصاد توحيدي - ابوالحسن بني صدر - ص 173 - 140
----------------
تاريخ اقتصادي - اجتماعي جوامع مختلف ( خصوصا” كشورهاي اسلامي ) بخوبي ’بطلان اين ادعا هاي بغايت ايده آليستي را روشن ميسازد
و نيز آشكار ميكند كه در اين جوامع ( حتي’ در صدر اسلام و در زمان حضرت محمد و علي ) عليرغم حضور و حاكميت مذهب
و « باز شدن پاي خدا در جامعه » نه تنها « ريشهْ طيقاتي شدن جامعه » نابود نشد ! بلكه :
دين و خدا - بمثابه ابزاري - همواره براي تسكين و تسليم ساختن توده ها و « تشريع » ( تبليغ ) سياستهاي طبقاتي حاكم بكار رفته است.
’محققان و نويسندگان اسلامي مذكور با چنين تفسير « دلخواه »ي از چند آيهْ قرآن ؛ كوشيده اند كه به نظام اقتصادي اسلام ماهيتي « فرا طبقاتي » ؛
سوسياليستي ؛ « بي طبقه » و « توحيدي » بدهند ؛ در حاليكه هر خوانندهْ آگاه و هوشياري ضمن مطالعهْ دقيق آيات قرآني و احاديث نبوي ؛
بخوبي در مي يابد كه تعبيرها و تقسيرهاي « ذهني » اين نويسندگان با آيات متعدد قرآن و احاديث فراوان پيغمبر
و نيز با واقعيت مناسبات اقتصادي دورهْ حكومت پيغمبر و حضرت علي ( اسلام نبوي و علوي ) بسيار ’مغاير و متناقض ميباشد ؛
زيرا - بطوريكه خواهيم ديد - نه آيات قرآن و نه سياست هاي عملي و اقدامات اقتصادي حضرت محمد ؛
هيچكدام ؛ نشان دهندهْ مخالفت اسلام با مالكيت خصوصي نيست !
’مقررات مربوط به « ارث » در قرآن ( سورهْ نساء - آيهْ هاي 7 - 8 و 12 ) و نيز « قاعدهْ تسليط » در فقه اسلامي كه بر اساس اين دستور حضرت محمد -
-- ( النٌاس ’مسلطون’ علي اموالهم’ ) قرار دارد ؛ همگي دليل روشني بر تاْئيد و تاءكيد مالكيت خصوصي در قرآن و اسلام است.
--------------------------
« بابك دوستدار »
ادامهْ مباحث كتاب « اسلام شناسي » و زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي پيدايش اسلام را فردا دنبال خواهيم كرد . با ما باشيد
بخش هاي قبلي را حتما” بخوانيد. تا فردا ؛ ”مزدك ”
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
حلاج ديگري را بر « دار » مي برند !
((( هميشك )))
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home