Sunday, July 06, 2003

صفويه ، دورانی بدفرجام





مـــــن ايـــــــــرانــــــــيــــــم آرمـــــــــــانـــم رهــــائــــي
ازايـــــن ديــــــــن مــردم فـــــــريــــــب ريـــــــائـــــــــي



:: مــــزدک ::


« شــجـاع الــدیــن شــفــا » : پـس از هــزاروچــهــارصـــد ســـال


آنــــچـــه در ايــــــران مـــا مــــيـــگـــــذرد ، ريــــشــــــه در واقـــعــــــه ای هـــــزار و چــــهـــــار صــــــد ســـــــــالـــــــه دارد



آخوند در راه حفظ منافع خود بسياری از مفاهيم را تغيير داد
به جای تفکر / عبوديت آورد ، به جای دينداری / تظاهر به ديانت ، به جای امر به معروف / کلاه شرعی ، به جای تعقل / خرافات ، به جای اخلاق / صيغه سازی و فحشا پروری ، به جای همدلی / نفاق و دوروئی ، به جای صداقت / حيله گری ، به جای درستی / فساد ،
به جای آگاهی / تعصب ، به جای شهامت / بزدلی ، به جای تدبير و درايت / توسل به جادو و جنبل ، به جای انسان / خليفه الله های بنده شکم و شهوت و پول ، به جای مردانگی / گریه و قمه زنی و تعزيه


عــــلـــــی شريـعـــــــتـــــــی


تحول بنيادی را که اين ائتلاف شوم در ساختار فکری و اخلاقی جامعه عميقاً آخوند زدهً ما پديد آورد ، بصورتی گويا ، در ارزيابی يکی از فرضيه پردازان پر و پا قرص خود اين جهان تشيع می توان يافت که در سالهای پيش از انقلاب از جانب عاليترين مرجع نظام کنونی ولايت فقِه ، آيت الله علی خامنه ای « خدمتگزار مسئول و صادق اسلام و مبارز خود جوش و دردمند تاريخ ما و انسانی از هر جهت متعالی » لقب گرفت و يکی از بزرگترين خيابانهای پايتخت بنام او خيابان دکتر شريعتی ناميده شد .
فشردهً کوتاهی از آنچه اين تئوريسين سرشناس انقلاب اسلامی در کتاب تشيع علوی و تشيع صفوی خودش در اينباره نوشته است ، چنين است :
« در تشيع صفوی ، شيعهً مردمی تبديل شد به شيعهً دولتی ، و مذهب تازه ای جانشين مذهب قديم شد که هنوز هم پس از چهار قرن برقرار است . آخوند پيچيده در تقيه از گوشه حجرهً محقر خود بيرون خزيده و بصورت پرچمدار شيعه علی درآمده بود و زانو به زانوی پادشاهی می نشست که خود را سگ آستان علی می ناميد ، در چنين شرايطی بود که آخوند در راه حفظ منافع خود بسياری از مفاهيم را تغيير داد ، به جای تفکر عبوديت آورد ، به جای دينداری تظاهر به ديانت ، به جای امر به معروف کلاه شرعی ، به جای تعقل خرافات ، به جای اخلاق صيغه سازی و فحشا پروری ، به جای همدلی نفاق و دوروئی ، به جای صداقت حيله گری ، به جای درستی فساد ، به جای آگاهی تعصب ، به جای شهامت بزدلی ، به جای تدبير و درايت توسل به جادو و جنبل ، به جای انسان خليفه الله های بنده شکم و شهوت و پول ، به جای مردانگی گریه و قمه زنی و تعزيه ، به جای ايرانی مُعرب يعنی شبه عرب اکسير شوم استحمار صفوی از خون ترياک ساخت و از فرهنگ پيکار لالايی خواب خاک کربلا را ماده خاصی شناخت که با تمام خاکهای ديگر زمين فرق دارد زيرا در آن يک کرامت مرموز و نفهميدنی نهفته است و آن وقت اين خاک را به خريد و فروش گذاشت .
در اين اجتهاد تشيع صفوی مجتهد هر قدر عقب مانده تر باشد ، مجتهد تر است ، بخصوص اگر از زندگی جديد ، مسائل جديد ، اختراعات و علوم جديد بکلی بی اطلاع باشد ، زبان خارجی نداند و از تحولات قرنهای اخير خبری نداشته باشد . در آن صورت اين مجتهد بزرگوار نور علی نور است ، يکپارچه نور است ، موجودی قدسی و روحانی و غرق در معنويات است » .
در جای ديگر همين ارزيابی می توان خواند که : « فقه آنها هزار مسآله در آداب بیت الخلا کشف و طرح کرد ، اما سرنوشت شوم ملت یرايش مسآله ای نبود ، آنچه بود ایمان نبود ، دکانهای ايمان بود ، هدف آخوند فقط اين بود که هر کسی در يک دغدغه وجودی گناه بسر برد ، يعنی عاليترين حالت را برای سه چهره حاکم داشته باشد ، که يکی خلق را به بند بکشد ، ديگری جيبش را خالی کند ، و سومی در گوشش از زبان خدا زمزمه کند که برادر ، تسليم و رضا را سرمايه بخشش گناهانت بکن و به کار اينها کاری نداشته باش ، زيرا سر و کارشان با قيامت خواهد بود » .
نتيجهً دراز مدت اين وضع اين شد که از همان آغاز عصر صفوی ، راه ايران در زمينهً دانش و فرهنگ بکلی از راه آن اروپايی که درست در همين هنگام جهش فراگيرش را به سوی پيشرفتهای همه جانبه علمی و فرهنگی عصر رنسانس و به دنبال آن ، عصر روشنگری آغاز کرده بود جدا شد ، و در سالهايی که در جهان غرب کتابهايی چون فلسفه طبيعی نيوتن و نقد خرد کانت و ديکسيونر فلسفی ولتر منتشر می شد ، حد اعلای دانش و بينش ايران صفوی در بحار الانوار ملا باقر مجلسی و روضة الشهدای کاشفی تبلور يافت .



گفتگوئی با « شجاع الدین شفا » - به مناسبت انتشار کتاب
{ پس از هزاروچهارصد سال }

:::::::::::::::::::::::



ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

« بــابـــک دوســــتـــدار »

::::::::::::::::::::::

((( خــــــــــبــرچـيــن)))

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home