Saturday, June 09, 2012

درس-هایی از تاریخ

ژرف اندیشِ ایـرانی


ما ملتی فهیم، بزرگ، باهوش، با اراده، قوی، غیرتمند و خیلی چیزهای دهن پُرکن خفن هستیم!!!
اما یک اشکال کوچک داریم، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج فقط تاریخ را بلد نیستیم، که آن هم اصلا مهم نیست و تک ماده می زنیم! و تازه به حول قوه الهی و مدد مقامات عظمی داریم می رویم که کم کم اصلا درس تاریخ و درس-های تاریخ را از بیخ گِل بگیریم و کلا بی خیال شویم این صاب مرده را...


جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد. ايران تبديل به پل پيروزی شد. وقتی روسيه پيروز شد، اولين کاری که کرد، اين بود که چون کشور کوچکي بود، تصميم گرفت آذربايجان را هم برای خودش بردارد. آذربايجان و کردستان از ايران جدا شدند


جهت کمی مزاح، درسهایی از تاریخ زرافشانِ-مان را مرور کنیم

درس اول: ما يک کشور بزرگ بوديم، روسيه ارتش قوی داشت، دولت ايران بَبُو بود. در جنگ های ايران و روس بخش وسيعی از ايران سابق تبديل شد به روسيه فعلی. به همين دليل ما سه شعار مهم را سی سال می دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.

درس دوم: انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، مشروطه خواهان که به آنها افتخار مي کنيم، به سفارت انگليس پناهنده شدند، کلنل روس مجلس ملت و کشور را به توپ بست. روس ها پادشاه ديکتاتور را پناه دادند. در تمام مدت انقلاب مشروطه روس ها مخالف مشروطه و انگليس ها طرفدار مشروطه بودند، به همين دليل ما هم مشروطه را دوست داريم، هم شعار می دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.

درس سوم: کمونيست ها در روسيه سرکار آمدند، آنها تمام قراردادهای ظالمانه با ايران را می خواستند لغو کنند، اما نکردند. در عوض تصميم گرفتند جمهوری گيلان را ايجاد کنند تا به جای اين که کمونيست های گيلان که فرق کمونيسم با اُزون بُرون را نمی دانستند و پيش-نمازشان رهبر حزب کمونيست-شان هم بود، بروند به روسيه، روسيه بيايد به گيلان. در نتيجه ميرزا کوچک خان مستقيما بوسيله روس ها کشته شد، سرش را هم فرستادند برای رضا شاه. به همين دليل ما سال-هاست شعار می دهيم: مرگ بر انگليس، مرگ بر آمريکا، مرگ بر اسرائيل.

درس چهارم: رضا شاه ديکتاتور بزرگی بود و همه را کُشت، مثلا 53 نفر از اعضای حزب کمونيست را دستگير کرد و يکی از آنها، تقی ارانی، در زندان کشته شد، بعد بقيه اعضای کميته مرکزی، يعنی همان 52 نفر ديگر به روسيه پناهنده شدند و به دليل همين که به روسيه پناهنده شده بودند، در آنجا کشته شدند يا تبعيد شدند يا بيچاره شدند. به همين دليل کمونيست های ايران و ساير ايرانيان که حداقل نيم ساعتی توده-ای بوده-اند، هميشه شعار می دهند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس پنجم: جنگ دوم جهانی اتفاق افتاد. ايران تبديل به پل پيروزی شد. آمريکا و انگليس از روی اين پل رد شدند تا به روسيه کمک کنند، در عوض وقتی روسيه پيروز شد، اولين کاری که کرد،

اين بود که چون کشور کوچکي بود، تصميم گرفت آذربايجان را هم برای خودش بردارد. آذربايجان و کردستان يک سال از ايران جدا شدند و به همين دليل روشنفکران و سياستمداران ما هميشه شعار می دهند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس ششم: دولت مصدق سرکار آمد، مصدق چون مخالف روسيه بود، به عنوان طرفدار انگليس شناخته شد، اما چون عليه انگليس مبارزه کرد، معلوم شد آمريکايی است. مخالف اصلی مصدق در طول سه سال حزب توده بود، و يک صبح تا شب هم آمريکا کودتا کرد. بعد از کودتا هم اولين دولتی که کودتا را برسميت شناخت، شوروی بود. توده-ای ها هم به شوروی پناهنده شدند، تعدادی از آنها در شوروی بيچاره شدند، تبعيد شدند، اعدام شدند و تعدادی از آنها هم زمانی که در شوروي پناهنده بودند، طرفدار اقدامات دولت شاه در اصلاحات ارضی بودند. در نتيجه ما ايرانيان هرگز فراموش نمی کنيم که بايد شعار بدهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس هفتم: آمريکايی ها انقلاب سفيد کردند، انگليسی ها هم رفتند پی کارشان، حکومت در دهه چهل کاملا دست آمريکا افتاد، روس ها و توده-ای ها اصلاحات ارضی را تایيد کردند، توده-ای ها مشغول آموختن دروس پزشکی در شوروی شدند، تعدادی از آنها هم در شوروی تبعيد، کشته و يا بدبخت شدند و برخی از پناهندگان به شوروی فرار کردند و اين بار از دست شوروی به ايران پناهنده شدند، در نتيجه روشنفکران ايرانی همواره چپ باقی ماندند و هرگز فراموش نکردند که شعار بدهند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس هشتم: در ايران انقلاب مسلحانه آغاز شد. نيروهای مسلح و فداکار، آمريکايی ها را کُشتند، تعدادی از آنها برای جنگ با اسرایيل رفتند. آنها برای کمک به سوی شوروی رفتند، شوروی به آنها گفت که انقلاب مسلحانه کار غلطی است، بهتر است اطلاعات جمع کنند و به شورو بدهند تا شوروی با آمريکا بجنگد. درست در همان زمانی که اين افراد کشته می شدند، دولت چين و شوروی با ايران روابط درخشان داشت و ايرانيان همواره ياد گرفتند شعار بدهند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.


مافيای روسی دوست ماست

درس نهم: انقلاب ايران در سال 1357 اتفاق افتاد، سفارت آمريکا اشغال شد، سفارت اسرایيل محو شد، رايطه ايران و انگليس همواره در تمام اين مدت تيره و تار بود، سفارت روسيه روز بروز بزرگتر شد، سفارت روسيه هم با توده-ای ها رابطه داشت، هم با فدایی ها، هم با مجاهدين، هم با حزب اللهي ها، به همه هم می گفت: خط امام بهترين خط از نظر خط شناسی است. توده-ای ها و فدایيان در جبهه-ای که روسيه در آن به عراق کمک می کرد کُشته می شدند، اما با سپاه و کميته همکاری می کردند، دولت ايران کمونيست ها را دستگير کرد. کمونيست ها از دست جمهوری[حکومت]اسلامی به آمريکا، انگليس و روسيه پناهنده شدند، بعدا از دست روسيه به آمريکا و انگليس پناهنده شدند و در آنجا شعار دادند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس دهم: جنگ آغاز شد. صدام حسين کمونيست بود، موشک صدام حسين سوخو و اسلحه-اش کلاشينکف و کاتيوشا بود، ما با موشک آمريکايی و توپ آمريکايی و مسلسل آمريکايی عليه کسانی که اسم حزب-شان حزب بعث بود، می جنگيديم. در تمام مدت جنگ شوروی به صدام کمک می کرد و به ايران کمک نمی کرد، ما در طول جنگ ياد گرفتيم که صدام آمريکايی است، انگليسی است و اسرایيلی است. در حالی که آمريکا صدام را نابود کرد، اسرایيل هم عراق را بمباران کرد و عاقبت هم دشمن ما را آمريکا و انگليس از بين بُردند و در تمام اين مدت روسيه و ونزوئلا و کوبا آخرين طرفداران صدام بودند. و ما همواره شعار می داديم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس يازدهم: شوروی سقوط کرد. امام خمينی سقوط کمونيسم را پيش بينی کرد، روسيه شد بيست کشور و پنج کشور آن در دريای خزر ماندند، زمانی که يک کشور بود و شاه خائن بود، سهم ما از خزر 50 درصد بود، بعد تبديل شد به 20 درصد، بعد رسيد به 15 درصد، بعد رسيد به 12.5 درصد، بعد کم-تر شد و کمتر شد، ما مي توانستيم اعلام کنيم که ايران هم تبديل به پنج کشور شده است، و در نتيجه 50 درصد بگيريم، اما ما چون گاز لازم نداريم و نفت داريم و تا زمان ظهور حضرت هم مشکل انرژي نداريم و بعد از آن هم با نور تغذيه مي کنيم، همچنان معتقديم آمريکا و انگليس و اسرایيل بايد از آذربايجان و ترکمنستان و روسيه و تاجيکستان و غيره بيرون بروند تا پای برهنه ما باشد و پوتين که وقتی به تهران آمد، شعار می دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل.

درس دوازدهم: ما از آمريکا و انگليس و اسرایيل بيزاريم، روسيه از اينکه ما از آمريکا و انگليس و اسرایيل بيزاريم خوشحال است. ما می خواهيم بجنگيم، روس-ها به ما اسلحه می دهند و از ما پول می گيرند و ما می گویيم مرگ بر آمريکا، ما می خواهيم در سازمان ملل از انرژی هسته-ای دفاع کنيم و چين و شوروی عليه ما رای می دهند و ما می گویيم: مرگ بر انگليس، ما می خواهيم بوشهر را راه بيندازيم و روس ها که طرف قرارداد هستند، راه نمی اندازند و ما می گویيم مرگ بر اسرایيل. ما با مافيا مخالفيم، در نتيجه با اروپا می جنگيم و مافيای روسی دوست ماست. ما با آمريکا مخالفيم، در نتيجه روسيه از دشمنی ما با آمريکا پول در می آورد، ما با اسرایيل مخالفيم، در نتيجه روسيه هم به ما اهانت می کند، هم پول ما را می گيرد. فردا پوتين به تهران می آيد تا مثل تمام اين 150 سال پاهای برهنه ملت را له کند، و ما بايد يادمان نرود که حتما شعار بدهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرایيل
ما ملتی فهیم، بزرگ، باهوش، با اراده، قوی، غیرتمند و خیلی چیزهای دهن پُرکن خفن هستیم!!! اما یک اشکال کوچک داریم ، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج فقط تاریخ را بلد نیستیم، که آن هم اصلا مهم نیست و تک ماده می زنیم! و تازه به حول قوه الهی و مدد مقامات عظمی داریم می رویم که کم کم اصلا درس تاریخ و درس-های تاریخ را از بیخ گِل بگیریم و کلا بی خیال شویم این صاب مرده را....

Labels:

4 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

At Thursday, 03 January, 2013, Blogger plus نـوشتـه...

اینکه اغلب ایرانیها فکر میکنن که ما ملتی فهیم و باهوش و ... هستیم ، توهمی بیش نیست. ایرانیهادر امارهای هوش در سفید پوستان نه تنها سر آمد نیستن بلکه جزو رتبه های اخر هم هستند

یه سرچ بکنید تو اینترنت جدل بهره هوشی کشورها رو ببینید بلکه از توهم بیاید بیرون.

هر چند می ذونم کسی باور نمیکنه

 
At Thursday, 03 January, 2013, Blogger Unknown نـوشتـه...

الهی زمام دران جمهوری اسلامی قربون تک تک کلمه‌هات بشن !
ببین یعنی‌ داغونم کردی با این صفحه !

 
At Thursday, 03 January, 2013, Anonymous Anonymous نـوشتـه...

"ما یک اشکال کوچک داریم ، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج فقط تاریخ را بلد نیستیم! "

" سفارت روسيه هم با توده-ای ها رابطه داشت، هم با فدایی ها، هم با مجاهدين، هم با حزب اللهي ها، به همه هم می گفت: خط امام بهترين خط از نظر خط شناسی است. "

مصداق "خسن و خسین هر سه دختران مقاویه اند". سیاست روسیه اساسا نابودی چپهایی بود که با سیاست رسمی شوروی مخالف بودند، از جمله مجاهدین و فداییان خلق، و کمکهای بسیاری هم به رژیم در شناساتی این چپها و سرکوب آنها نمود. از ان گذشته حزب الله جماعتی دست ساخت آخوندها و رژیم بود که از شوروی حرف شنوی نداشت..شما بهتر است قبل از اینکه دهن مبارکتان را باز کنید و درس تاریخ بدهید و از نادانی تاریخی کسی ایراد بگیرید، خود کمی تاریخ بخوانید که خودتان از این گاف ها ندهید.

 
At Thursday, 03 January, 2013, Anonymous Anonymous نـوشتـه...

پس در میابیم که ملت ایران ملتی ابله و رهبران ایران به گواه تاریخ به اتفاق قریب خائن و خودفروخته دزد هستند

 

Post a Comment

<< Home