خط خطی کردن صورت مساًلـه!؟
تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.
::. مـيـرفـطـروس .::
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~
چگونه می توان صورت مساًله را تغير داد و خاک به چشم مردم پاشيد و ايران و ايرانی را به نابودی کشيد!؟
"چرا ناگهان دوز ضد اسرائيلي نظام بالا رفت؟"
پاسدار - بسيجی احمدی نژاد و استراتژيست های هوشيارش (محمد جواد اردشير لاريجاني)، دارند به زيركانه ترين شكل ممكن و با ابزارهاي فوق العاده محدودي كه در اختيار دارند، «موضوع دعوا» و «طرف دعوا» را «به دلخواه خود» تعيين مي كنند
آنها با رويكرد ضداسرائيلي اخير خود و «بالا بردن دوز مذهبي بحران» دارند:
الف: فشارسياسي را از روي «حساس ترين نقطه» به «نقطه ي غير حساس تر»ي منتقل مي كنند. (از روي دستيابي قريب الوقوع به بمب اتمي به دشمني با اسرائيل)
ب: تبليغات رسانه اي متمركز شده بر روي «حساس ترين نقطه» را به سمت «نقطه ي غير حساس تر» ي منحرف مي كنند.(از روي خطر يك ايران هسته اي به خطر يك ايران يهودي ستيز)
"فرهاد جعفری"[+]
(تمـام خـواهـی و سـلـطــه گــرائـی)اصول، مشخصات و ويژگي های توتالـيتاريسم
1 – وجـود يـک شخـصّيت گيـرا، کـيـش شـخصيت، اصالـت رهـبــر.
2 – ايـدئـولـوژی فـراگـيـر بـرای تشـريع تصـمـيـمـات پيشـوا يـا امـام.
3 – اعـتـقـاد بـه نـادانـی و گـمـراهــی اکـثـريت مـردم جـامـعــه.
4 – کـنتـرل و سلطهً گستـردهً پـلـيس سيـاسی و نـفی قـلـمـرو شخصی و خصوصی افـراد.
5 – ايـجـاد هـمـصـــدائـی و "وحــــدت کـلـمـــــه".
6 – بسـيـج و بسـيـج تــوده ای.
7 – ايجـاد "جامعـهً بی طـبـقـه".
8 – ضـدّيـت بـا آزادی و دمـــوکــــراســـی.
9 – ضـديـّت بـا روشـنـفــکـــران.
10 – اقـتـبــاس و اسـتـفــاده از واژه هـا و مفـاهـيم سايـر مکاتب فـلـسفی و جامعه شناسی مــدرن.
ولايــت فـقـيـه (رهـبـر) و اسـتـقــرار يـک ديـکـتـا تــــوری تـوتـالـيـتـــــر
5 – ايـجـاد هـمـصـــدائـی و "وحــــدت کـلـمـــــه"
هم نظام اسلامی و هم نظام توتاليتـر کوشش می کند تا ميان توده های مردم، هـمـصدا ئی و "وحـدت کلـمه" ايجاد نمايد. کسانی که همراه و هـمـصدا نيستند يا بايد مطيع و خاموش شوند و يا بايد از بين بروند،
از ايـن رو: سـازمـان هـای دمـوکـراتـيـک، کانـون هـای روشنـفـکـری و اقـلـيـت هـای مـذهـبـی کـه بـا سيـاست حکـومت هـای تـوتـالـيـتــر يـا اســلامی مـوافـق نيستنـد مورد هـجـوم اوبـاش، هـواداران و پـاســداران رژيــم قــرار می گـيــرنــــــــد.
6 – بسـيـج و بسـيـج تــوده ای
بسـيـج و بسـيـج تــوده ای يکی از جنبه های اساسی رژيم های توتالـيتـر است. منظور از "بسيج" فـراگـردی است که رژيم های توتالـيـتـر بوسيلـهً آن می خواهند مردم را به پشتيبانی از هدف های رسمی، فّعال سازند، زيرا – بر خلاف حکومت های استبدادی ديگر– رژيم های توتالـيتـر تنها به حمايت غـير فّعال يا خاموش مردم، قانع نيستند بلکه می خواهند مردم با شور و اشتياق در اجرای هـدف های شان شرکت کنند. در اينجا کانونی گشتن ارادهً عمومی برای تحقق آرمان های رهبر يا امام به يک هـدف اصلی و اساسی تبـديل می شود. اعـتقاد به بسيج توده ای در نظام های فاشيستی از اين ديدگاه ناشی می شود که توده ها– ذاتاً– کـنـش پذير، غـيـر مـتـفـکـر، نا بالغ و دست آمـوز هـستند. بايد توجه داشت که بسيج تـوده ای با کمک اجبار های پـنـهـان و آشـکار، از بـالا تــدارک می شود و بنابراين بايد آن را در متن اجبار داوطلـبـانه در نظر داشت. وقـتی مثلاً گـفـتـه می شود که: "عـضويـت در نيـروی مسلـّح اس.اس يـا سپاه پاسداران يا بسيج، داوطلـبـانه است" و در عـين حال اعـلام می شـود که: "هـر کـس پيشـوا يا امام را دوست دارد نبايد از انجام اين خدمت سر باز زند" ديگـر، آزادی اراده از ميـان رفـتـه است. شـخـص، مـجـبـور است که برای عـضويت در آن سازمان "داوطـلـب" شود. بـر اين نوع اجـبار، بايد ارعـاب روحی و اجبار مـادی را نيـز افـزوده، کـسی کـه از دستور "پيشوا" اطاعت نکند، از بسياری حقوق و مزايای شغلی و اقـتـصادی– اجـتـمـاعـی مـحـروم خـواهـــد مـانــــــــــد.]
رژيـم هـای توتالــيـتـر بـا بسيـج تـوده ای کـوشش می کـنـنـد تـا خـود را "تجـلـّی آرمـان تـوده هـا" و "نـمــايـنــده و سـخـنـگــوی مـنـافـع خلــق" (امّــت) مـعّــرفی نـمـاينـــــــد.
جستاری از کتاب «ملاحـظاتی در تاريخ ايران» پژوهشی خواندنی از "دکتر ميرفطروس" [+]
بیخــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـرانزمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم
~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~*!*!*~!~
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home