Tuesday, December 07, 2004

کودکان خيابانی، خليفه گری شيعه و آقا زاده ها


هـيچ ديـنی را نمی تـوان يافـت کـه مثل اســلام بـرای پيشبـرد تعـالـيـم و انـديشـه هـايش،
اينـهـمـه به تهـديــد و قـتـل و ارعـاب متـوسّل شـده باشـد.
درواقـع، تاريخ رشـد و گـسترش اســلام را نمی توان فـهـمـيـد مگـر اينکـه ابتـداء
خصلـت خـشـن، تــنـد، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنـرا بشنـاسيـم.

«مـيـرفـطـروس – عــلـی»[+]
×!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!×

وقتی حقيقت آزاد نباشد، آزادی، حقيقت ندارد

×!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!×

کودکان لاله های روئيــده در جهنـم!
فـرزاد جـاسـمی


...بر کسی پوشيده نيست که فقر اقتصادی سالهای اخير و خاکستر نشينی توده های محروم و زحمتکش جامعه که به ادعای کارشناسان و آشنايان به مسائل اقتصادی ام القرای اسلامی بيش از شصت در صد جمعيت جامعه را به کام سياه و دهشت انگيز خود فرو برده، به پديده ی کار کودکان، سئواستفاده های جنسی, اعتياد و خريد و فروش آنان به طور فزاينده ای دامن زده است.
در ظل توجه دولتمردان جمهوری اسلامی که خلفای الله بر روی زمين و پاسداران عدالت علی ابن ابيطالب در ايران اسلامی هستند، هر روز برتعداد کودکان خيابانی و افرادی که نه تنها از آموزش محروم می شوند بلکه مورد بهره برداری و سئواستفاده های حيوانی و شيطانی مافياهای رنگارنگ و مختلف وابسته به حاکميت و ائمه ی جمعه و جماعت قرار می گيرند افزوده می شود. پديده ای که به تبع باعث گسترش نا امنی و بزهکاری در شهرهای بزرگ حاشيه ی آنها گرديده و کماکان سير صعودی می پيمايد.
تهران دارالخلافهً حکومت اسلامی و ديگر شهرهای بزرگ ايران اسلامی، يعنی سرزمينی که فرزندان علی ابن ابيطالب و خلفای بر حق پروردگار بر آن حکومت می رانند، هر روز شاهد رفت و آمد و زندگی توام با زجر و شکنجه ی کودکان خيابانی است. گلهای که در جهنم می رويند و پيش از شکفتن و ببار نشستن، پژمرده می شوند و با سر انگشت خزان و سموم حاصله از بيدادگری و ستم روحانيون وابسته به دستگاه خليفه گری شيعه و مافياهای رنگارنگ وابسته به آن, بر روی سنگ فرشهای سرد خيابان و کوچه پس کوچه های خاکی وطن می افتند و دردمندانه جان می سپارند! موجودات معصوم و بيگناهی که شاديها و سرور زندگی از آنان گريخته و ديو فقر و بدبختی و سرما و برهنگی بر سرشان سايه انداخته و در سرزمين نفت و گاز و ديگر منابع سرشار معدنی کارتن خوابشان نموده است! پسران و دختران کوچک و بی پناهی که با لباس های مندرس و چهره های زرد و رنگ پريده در گوشهً خيابانها و پياده روها نشسته اند، يا در ازدحام مردم و اتومبيل های در حال حرکت فال حافظ، سيگار، آدامس های خارجی و شاخه های گل می فروشند. آنان به مردمی که در حال رفت و آمدند، راننده ها و سرنشينان ماشين ها التماس می کنند تا صدقه ای به آنان بدهند يا چيزی خريداری نمايند!
براساس آمارهای منتشره از سوی کارشناسان مسائل اجتماعی و نهادهای وابسته به دولت, بيش از ۲۰ هزار کودک خيابانی ميهمان چهارراه ها و خيابانهای شلوغ و پر رفت و آمد دارالخلافه ی تهران و شهر برجهای سر بفلک کشيده و کاخهای افسانه ای متعلق به فرزندان علی و سرداران سپاه اسلام و امام زمان هستند! جمعيتی قابل توجه که با توجه به وضعيت نابسامان کشور و سرنوشت غم انگيز و قابل ترحم شهروندان، اعم از کارمندان، کارگران، کشاورزان و ديگر اقشار کم در آمد جامعه، هر روزه دهها و صدها کودک ديگر به جمعشان افزوده ميشود.
پديده ی کودکان خيابانی محصول بيداد و ستم دنيای سرمايه داری، اجرای سياست های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بين المللی پول، تبعيت و دنباله روی از سياست گلوبال و گسترش بازار، سپردن صنايع و قطب های کشاورزی به بخش خصوصی، بيداد و غارتگری و چپاول دولتمردان و مافيای وابسته به قدرت، عدم اجرای عدالت اجتماعی و تقسيم عادلانه ی ثروت، عدم حمايت از توليدات صنعتی و کشاورزی داخلی، افزايش مهاجرت، روستائيان، گسترش حاشيهنشينی در اطراف شهرهای بزرگ، خانه خرابی کارگران و کشاورزان و غيره دارد.
کودکان خيابانی بشدت در معرض آسيبهای اخلاقی، روانی و جسمی قرار دارند و در بيشتر موارد توسط گروه های مافيائی سازمان يافته و متکی به حاکميت ضد مردمی و ضد بشری جذب کارهای خلافکارانه شده يا در بازار بين المللی به معرض فروش گذاشته می شوند. بويژه در جامعه ی ايران که عوامفريبی، رياکاری، چپاول و غارت روحانيون وابسته به دستگاه خليفه گری شيعه و آقا زاده ها و وابستگان آنان، پابپای چپاول و بيدادگری سرمايه داری خارجی، جامعه را به جهنم واقعی توده ها و به يکی از نا امن ترين جوامع بشری مبدل نموده است.
دزديدن پسران و دختران خردسال بمی در زمان وقوع زلزلهً ويرانگر اين شهرستان، جنايت های هولناک پاک دشت و قيام دشت و نمونه های دهشت بار ديگر، مويد اين واقعيت تلخ و درد آور است که جمهوری اسلامی جهنم هول و هراس شهروندان و بويژه کودکان معصوم و بيگناه اين سرزمين است.
براساس تحقيقات و پژوهش هائی که سازمان بهداشت و بهزيستی رژيم در سال 1380 خورشيدی انجام داده است، هشتاد و هفت درصد کودکان خيابانی فاقد شغل و در آمدی برای سير کردن شکم خود هستند. سيزده درصد باقيمانده نيز به مشاغلی چون گدائی، روزنامه فروشی، گل فروشی، پاک کردن شيشه اتومبيل ها و کارهائی از اين دست اشتغال دارند.
اکثر کودکان خيابانی از طريق گدايی در خيابانها و معابر و کوچه های شهر و کارهای غيرقانونی و ناپسندی چون توزيع مواد مخدر, دزدی های کوچک و خود فروشی امرار معاش ميکنند و با ادامهً اين کارها بتدريج حرفه يی تر و ورزيده ترميشوند. دختران خيابانی در سنين کودکی و خردسالی از طريق گدايی و مشاغل کاذب امرار معاش می نمايند و همراه با رشد سنی و پشت سر گذاشتن دوران کودکی در معرض سوءاستفاده های جنسی مومنين و پرهيزگاران امت اسلامی قرار ميگيرند. و آنگاه که به سن شباب و دوران بلوغ پای می گذارند, طبق قوانين و مقررات انسانی و جهانشمول اسلام و نسخه های کشتار درمانی آيات اعظام و نمايندگان بيمار و عافيت طلب مجلس شورای آخوندی و اعضاء فراکسيون زنان مجلس, بويژه خانم عشرت شايق نماينده ی مردم تبريز به مرگ و بوسه زدن بر طناب دار محکوم می شوند.
بخشی از تحقيق بلند و خواندنی « فـرزاد جـاسـمی »، متن کامل در لينکدونی گذاشته شده است.

~!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!~
مـيــرفـطـروس مـی گويــــد:[+]

من فکر می کنم که انقلاب اسلامی سال ٥٧ آن "آئينهً حقيقت"ی بود که تماميّت وجود ما را عريان و آشکار ساخت، به عبارت ديگر: انقلاب اسلامی، تبلور عينی قرون وسطای مـخفی و مـخوفی بوده که در جان و جهان ما خانه کرده بود. متأسفانه بسياری هنوز نمی خواهند در اين "آئينه" بنگرند تا بر بی بضاعتی های فرهنگی و بی نوائی های سياسی ـ فلسفی خويش واقف شوند، طرح مسئلهء "توطئه" يا "دست انگليسی ها" و غيره . . . در واقع دستاويزی هستند برای گريز از اين واقعيّت و يا "متـرسک" هائی هستند برای "امتناع تفکر" ما.
با اين دستاويزها ماهمچنان نادانی های خويش را توجيه و بازتوليد می کنيم و راه سقوط به اشتباهات هولناک آينده را هـموارتر می سازيـم .

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home