Wednesday, May 05, 2010


بترسيد از اين خيانت و جنايت تاريخی !


اميـر سپهـر


اگر کسانی خيال می کنند که جناح معروف به «اصلاح طلبان» پس از اصلاح اين رژيم فرش قرمز برای آنها پهن کرده و ايشان را نيز در قدرت سهيم خواهند کرد، دردا که در جهل مرکب هستند و همچنان و هنوز هم ماهيت پليد و ددمنشانه رژيم روضه خوان ها و کيستی فرزندان خمينی شياد و جادوگر را نشناخته اند که هر يک براستی ختم روزگار هستند. تلاش برای رعايت حقوق بشر از سوی چاقوکشان و دزدان و دلالان محبت و متجاوزان ...؟! ای کاش می شد نوشت که اين کار ها به شوخی می ماند. ليکن اينها نه شوخی که در شرافتمندانه ترين حالت هم، بيهوده کاری و فرصت سوزی است...

گرفتم که همين فردا مردم به خيابان-ها ريخته و در يکی ـ دو هفته هم اين نظام [رژيم اشغالگر اسلامی] را سرنگون ساختند، يا به فرض حتا خود روضه خوان ها شخصآ خواستند به مساجد و گورستان-ها باز گردند که مکان های اصلی ايشان است و يا به هر دليل دگری ما به ناگهان از شر اين نظام [رژيم اشغالگر اسلامی] شرور آسوده گشتيم، خوب: «آيا ما آمادگی اداره کشور را داريم؟»
يعنی با فرض تحقق حتا چنين سناريوهای رويايی و بسيار آسان و کم هزينه هم، آيا کسی پاسخ درست و منطقی برای اين پرسش اساسی دارد که «کجاست آن نيروی جايگزين؟». به بيانی روشن تر، چه کسانی هستند اعضای آن دولت موقت که بايد در روز سقوط جمهوری اسلامی زمام امور را بدست گيرند؟ کجا است آن نيروی انتظامی که از جان و مال و ناموس مردم محافظت کرده و اجازه ندهد که بانک-ها و موزه ها غارت گردند، کجاست آن نيمه آرتش که از خلاء قدرت جلوگيری نموده، از مرز های کشور پاسداری کرده و جلو هرج و مرج را بگيرد و اجازه ندهد که مملکت به دامان جنگ داخلی و برادر کشی در غلطد و کجا هستند آن دهها نهاد و ستاد فرماندهی و اداری ديگر که بی وجود آنها، هرگز نمی توان يک کشور هفتاد و چند ميليونی را اداره کرد؟!
برای روشن ساختن ذهن پاره-ای خوش خيال «هميشه در اشتباه»، اين نيز بياورم که اگر کسانی ـ بويژه در اين خارج ـ به دگرگونی های احتمالی درون دل بسته و خيال می کنند که جناح معروف به «اصلاح طلبان» پس از اصلاح اين رژيم فرش قرمز برای آنها پهن کرده و ايشان را نيز در قدرت سهيم خواهند کرد، دردا که در جهل مرکب هستند و همچنان و هنوز هم ماهيت پليد و ددمنشانه رژيم روضه خوان ها و کيستی فرزندان خمينی شياد و جادوگر را نشناخته-اند که هر يک براستی ختم روزگار هستند.
زيرا جدای از اينکه اصلاحات مور نظر آنان در بهترين حالت و نهايت خود هم، تغيير ولی فقيه و رئيس جمهور و انجام چند اصلاح صوری و روبنايی است نه برپايی دموکراسی سکولار و برگزار کردن انتخابات آزاد به شکل کشور های دموکراتيک، عناصری هستند که هر يک هزار مار خورده و مبدل به اژدها های آدمخواره گشته اند. يعنی کسانی که برای حفظ موقعيت و رانت های حکومتی خود حتا سر برادران تنی خود را هم گوش تا گوش می برند، چه رسد به اينکه بخواهند ديگرانی را هم از بيرون با خود شريک سازند. ادامــه[+]

Labels:

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home