شـهــر هـرت اسلامـی
REFRESH ONCE PLEASE |
نگاه يک هم ميهن از درون ايران به شهرهائی که تحت حاکميت مـُلاهـا مديريت و اداره می شوند
!
شهـر هـرت!؟
شهر هرت جايی است که رنگهای رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب.
شهر هرت جايی است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگه رو مي شناسن.
شهر هرت جايی است که همه بَدَن مگر اينکه خلافش ثابت بشه.
شهر هرت جايی است که دوست بعد از شنيدن حرفات بهت می گه: دوباره لاف زدی؟؟؟ شهر هرت جايی است که بهشتش زير پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند!
شهر هرت جايی است که درختا علل اصلی ترافيک اند و بريده می شوند تا ماشينها راحت تر برانند.
شهر هرت جايی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
شهر هرت جايی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.
شهر هرت جايی است که همه با هم مساويند و بعضی ها مساوی تر.
شهر هرت جايی است که برای مريض شدن و پيش دکتر رفتن حتماْ بايد پارتی داشت.
شهر هرت جايی است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصيبت ديده چند چادر برپا کرد.
شهر هرت جايی است که خنده عقل را زائل مي کند.
شهر هرت جايی است که زن بايد گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مرواريد در صدف.
شهر هرت جايی است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.
شهر هرت جايي است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنيت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا مي خواستند مواظب بچه هاشون باشند.
شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريالای تلويزيونيشو توی کاخها مي سازن.
شهر هرت جايی است که 2 سال بايد بری سربازی تا بليط پاره کردن ياد بگيری.
شهر هرت جاييه که موسيقی حرام است حرام.
شهر هرت جايی است که گريه محترم و خنده محکومه.
شهر هرت جايی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه.
شهر هرت جايی است که هرگز آنچه را بلدی نبايد به ديگری بياموزی.
شهر هرت جايی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار.
شهر هرت جايی است که وقتی می ری مدرسه کيفتو می گردن مبادا آينه داشته باشی.
شهر هرت جايی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.
شهر هرت جايی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه...
شهر هرت جايی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با اين آقا زندگی کنی مي گه: نمي دونم هر چی بابام بگه.
شهر هرت جايی است که وقی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت مي کنی و شام می دی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن.
شهر هرت جايی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اينکه از يک طرفش بيفتی ...
خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست!!!
23 دی 1385-13 ژانويــه 2007 - برگرفته از مطالب خوانندگان تارنمای پيک ايران
بیخــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـرانزمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home