انديشه های صائب - 3
REFRESH ONCE PLEASE |
انديشه های صائب در شعرهای «صائب»
(بخش سـوم)
علی میرفطروس
يکی از مشخصات ادبيات دوران رنسانس، ايجاز در کلام و رعايت «اقتصاد کلمه» است. در اين دوران، همچنين کلّی بافی های شاعران گذشته در توصيف طبيعت و انسان، به توجه دقيق در بيان جزئيـّات تحول می يابد.
شعر صائب تبريزی نمونه برجسته ای از «اقتصاد کلمه» و اختصار کلام و نيز توجه به جزئيات طبيعت و اشياء است. در شعر شاعرانِ قبل از صائب، شعر (غزل) عموماً در يک ساختار عمودی، پيام رسان، انديشهء واحدی بود، در حاليکه در شعر صائب و ديگر شاعران سبک اصفهانی (هندی) شعر در يک ساختار اُفقی، بيانگر عاطفه و احساس و انديشهء شاعر است. به عبارت ديگر: اگر قصايد يا غزليات شاعران گذشته - در کليـّت شان - بيانگر انديشهء واحدی بودند، در شعر صائب - امـّا - انديشه، تنها در يک بيت بيان می شود، بهمين جهت، شعر او شعر انديشه های درخشان در
بيت های فشرده است،
پيوسته است سلسلـهء موج ها به هم
خود را شکسته هر که دلِ ما شکسته است
٭
تار و پود عالم امکان بهم پيوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که يک دل شاد کرد
٭
ادامــهً متن کامل بخش سوم[+]
بیخــدا و کـافـرم؛ از اهـل ايـمان نـيـسـتـم
زادهً ايـرانزمـينـم؛ نــه! مـسـلـمـان نيـسـتـم
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home