!!! ؟؟؟ روشنفکران مذهبی در ايران
مـن ايـرانـيـم آرمـانـم رهـــائـی
از ايـن ديـن مـردم فـريب ريـائـی
::: مــزدک :::
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
على ميرفطروس
ملاحظاتى در تاريخ ايران [+]
علل تاريخى عقب ماندگى هاى جامعه ايران
چاپ اول: ١٩٨٨ ، آلمان
چاپ چهارم: ٢٠٠١ ، فرانسه
نـشـر فـرهـنـگ
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
هيچ دينی را نمی توان يافت که مثل اسلام برای پيشبرد تعاليم و انديشه هايش , اينهمه به تهديد و قتل و ارعاب متوسّل شده باشد . درواقع , تاريخ رشد و گسترش اسلام را نمی توان فهميد مگر اينکه ابتداء خصلت خـشـن , تــنـد ، مــهــاجــم و مــتــجــاوز آنرا بشناسيم
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
جهانگيری: شما در کتاب ها و مصاحبه های اخيرتان عقايد دکتر علی شريعتی و دکتر عبدالکريم سروش را نقد و بررسی کرده ايد. با توجه به نفوذ انديشه های آقای سروش در ميان روشنفکران مذهبی ايران، می خواهم بپرسم که پايهء فکری آقای دکتر سروش در کجاست و ايشان چه نوع انديشه ای را نمايندگی می کنند مثلآ در مقايسه با دکتر شريعتی؟
ميرفطروس: به طوريکه در جای ديگر گفتم: ظهور جريان جديدی به نام روشنفکران مذهبی در ايران، باعث خوشحالی است، خصوصآ اينکه اين دوستان، پس از سال ها، از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و جامعهء مدنی صحبت می کنند. از نظر سياسی و مذهبی، عقايد آقای دکتر سروش، در واقع معجونی است از انديشه های مرحوم مرتضی مطهری، دکتر علی شريعتی و مهندس مهدی بازرگان، به همين جهت است که ايشان از آنها به عنوان کسانی که "ميراث بزرگی از روشنفکران دينی برای ما به جا گذاشته اند" و به عنوان "نمونه هائی از فعاليّت های عاشقانهء دينی" ستايش می کنند.(حتی از آيت الله خمينی)
نظرات دکتر سروش -در موارد اساسی- متناقض و آشفته است و فاقد يک منظومه نظری است. به عنوان مثال: دکتر سروش -مانند دکتر علی شريعتی و مرتضی مطهری- کوشش می کنند تا بين "معرفت دينی" و "معرفت علمی" سازگاری و تلفيق ايجاد بکنند و به عمد -يا به سهو- اين نکته را پنهان می کنند که حوزه معارف دينی، حوزه ای است معنوی، فرا اين جهانی و متافيزيکی، در حاليکه حوزه معرفت علمی، حوزه ای است اين جهانی، مادّی و فيزيکی. ايشان از يکطرف دخالت دين در دولت و اخذ مبانی دولت مدرن از دين و معرفت دينی را نادرست يا غيرممکن می دانند امّا -خودشان- با طرح "حکومت دموکراتيک دينی"، هم به دموکراسی ستم می کنند و هم به دين، و فراموش می کنند که وظيفه دين، انسانی کردن شرايط زندگی و ايجاد روحيه آشتی و تفاهم اجتماعی است نه دخالت در قدرت سياسی.
گــفــتــگــوی «« عــلــی مــيــرفــطــروس »»
با فرح جهانگيریی(برنامه ساز راديو صدای آمريكا). 1377- 1998
کـامــل ايــن گــفــتــگــو هــا و مــقــالات را در ايـــن ســايــت [+] بــخــوانــيــد
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.
ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند
« بــابـــک دوســــتـــدار »
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
بــی خــدا وکــــــافــرم ؛ از اهــل ايــمــان نـيـســـتـم
زادهً ايــران زمــيـنــم ؛ مـــن مــســـلـمـان نــيــسـتـم
:::مـــزدک:::
0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:
Post a Comment
<< Home