Saturday, June 26, 2004

رو در رو با تاريخ


مـن ايـرانـيـم آرمـانـم رهــــائـی
از ايـن ديـن مـردم فـريب ريـائـی


::: مــزدک :::
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
على ميرفطروس
رو در رو با تاريخ
در باره تاريخ، فرهنگ، ادبيات، دين و سياست در ايران [+]
چاپ اول: ١٩٩٩، آلمان
نشر نیما
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;

درکِ ملّی از تاريخ

'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''

جهانگيری: از آل احمد و دکتر شريعتی صحبت کرديد. با توجه به تأثير گسترده ای که اين دو در عرصهء روشنفکری ايران داشته اند، ارزيابی کلّی شما در بارهء آل احمد و دکتر شريعتی چيست؟


ميرفطروس: آل احمد در واقع نماينده تيپيکِ روشنفکران متناقض و آشفتهء ايران بود. آل احمد(مانند دکتر علی شريعتی، احسان نراقی، داريوش شايگان و سيّد حسين نصر) سمبل روشنفکرانی بود که با پائی در "مدينهء اسلامی" و با پای ديگری در "مدينهء اروپائی"، چشم و دل به "آفاق تفکّر معنوی اسلام ايرانی" داشت. بنابراين بررسی و نقد جلال آل احمد در واقع نقد جامعهء روشنفکری ايران نيز هست.

;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;

جهانگيری: نگاه آل احمد به انقلاب مشروطيّت و روشنفکران آن دوره چگونه بود؟


ميرفطروس: آل احمد، شکست انقلاب مشروطيّت را نه در ضعف نيروهای نوين اجتماعی، نه در ضعف بورژوازی ترس خورده، متزلزل و وابسته به اشرافيّت قاجار و نه در سلطهء روحانيون شيعه و دخالت آنان در تدوين قانون اساسی مشروطه بلکه او -اساسآ- علل شکست انقلاب مشروطيّت را در "دور شدن از آرمان های اصيل اسلامی" و در فاصله گرفتن از سنّت های بومی و "دخالت روشنفکران غرب زده در تدوين قانون اساسی" و خصوصآ در کناره گيری روحانيّت شيعه در امر حکومت و سياست می دانست. او ضمن ابراز تأسف از "خلع يد از روحانيت"، در بارهء "شيخ شهيد"(يعنی شيخ فضل الله نوری) می گفت: "خلع يد از روحانيت، حاصل اصلی مشروطه بود و گويا امروز ما حق داريم که نظر شيخ شهيد(فضل الله نوری) را صائب بدانيم که به مخالفت با مشروطه برخاست و مخاطرات آنرا برای روحانيت گوشزد نمود... و من، نعش آن بزرگوار(يعنی نعش شيخ فضل الله نوری) را بر سرِ دار همچون پرچمی می دانم که بعلامت استيلای غرب زدگی بر بامِ سرای اين مملکت افراشته شده است".
آل احمد(و بعد دکتر علی شريعتی، احسان نراقی و ديگران) با روشنفکران عصر مشروطيّت، برخوردی انتقادی و سرزنش وار داشت و متأسف بود که روح و بينش مشروطه بيش از آنچه که متأثر از جهان بينی سياسی-ايدئولوژيک اسلام يا شيعه باشد، تحت تأثير فرهنگ انقلاب کبير فرانسه است.
در واقع، سال ها قبل از ظهور آيت الله خمينی و استقرار جمهوری اسلامی، آثار و افکار روشنفکرانی مانند آل احمد و دکتر علی شريعتی، بنيادهای فکری و فرهنگی جامعه، و خصوصآ انديشهء نوبنياد تجدّد در ايران را خورده بودند. به عبارت ديگر: عناصر ايدئولوژيک انقلاب اسلامی، سال ها پيش از انقلاب 57 به اشکال مختلف در جنبش روشنفکری ايران، طرح و تثبيت شده بود.


گــفــتــگــوی «« عــلــی مــيــرفــطــروس »»
با فرح جهانگيریی(برنامه ساز راديو صدای آمريكا). 1377- 1998

مــتــن کـامــل ايــن گــفــتــگــو هــا و مــقــالات را در ايـــن ســايــت [+] بــخــوانــيــد
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''


ما - اينك - بيش از هر زمان ديگر نيازمند به شهامت و شجاعت اخلاقي هستيم تا حقيقت را ( همهْ حقيقت را ) ابراز كنيم ، و آنچه را كه تا حالا ( بدلايل مذهبي يا سياسي ) مدفون بوده از دل تاريخ مان استخراج كنيم.

ملتي كه تاريخ خود را نشناسد ؛ ناچار است آنرا تكرار كند
« بــابـــک دوســــتـــدار »

''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''

بــی خــدا وکــــــافــرم ؛ از اهــل ايــمــان نـيـســـتـم
زادهً ايــران زمــيـنــم ؛ مـــن مــســـلـمـان نــيــسـتـم

«««:::مــزدک:::»»»

0 شـمـا چــه می گوئيـد؟:

Post a Comment

<< Home